به گزارش خبرنگار دفاعپرس از مشهد، جهادگر خراسانی «حسین عشقی» سال ۱۳۳۳ در روستای فیضآباد از توابع شهرستان نیشابور دیده به جهان گشود.
مادرش از دو چشم نابینا و پدرش نیز به کارهای انتفاعی و ساختمانی اشتغال داشت حسین تنها پسر خانواده بود که او را در سن شش سالگی برای کسب علم و دانش به مدرسه فرستادند و تا کلاس سوم دبستان درس خواند سپس به مکتب رفت و درس قرآن را فرا گرفت ولی به علت فقر مالی و فشاری که از این بابت روی خانوادهاش گذاشته بود احساس کرد که باید به کارهای انتفاعی روی آورد و همراه پدرش مشغول کار کشاورزی میشود، بدین وسیله امرار معاش خانواده فراهم گردد.
او که علائق دینی و مذهبی را در خانواده آموخته بود در مساجد و اماکن مذهبی رفت و آمد داشت و مسائل روزمره را که مورد نیاز او بود یاد گرفت دوران سربازی را طی کرد و بعد از خدمت سربازی ازدواج کرد.
در جوش و خروش انقلاب در راهپیمائیها و تظاهرات مردمی شرکت میکرد پس از پیروزی انقلاب و تشکیل نهادهای انقلابی وارد جهاد سازندگی شد و با عشق به خدمت به محرومین تلاش و کوشش بیوقفه داشت.
سپس داوطلبانه از طریق جهاد سازندگی به جبهههای جنگ عزیمت و در کمیته راهسازی به عنوان راننده بلدوزر مشغول فعالیت میشود ایام استراحت خود را در جبهه صرف خواندن قرآن و ادعیه میکرد و همواره به همسنگرانش تذکر میداد که من شهید میشوم تا اینکه بعد از یکماه حضور در جبهه در تاریخ نوزدهم بهمن ۱۳۶۱ بر اثر اصابت ترکش خمپاره دشمن بعثی به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
فرازی از وصیتنامه جهادگر شهید حسین عشقی:
... ما باید یک دقیقه فکر کنیم که ما آخر عمر میمیریم، چرا در بستر مرگ بمیریم، چه بهتر که در راه خدا بمیریم تا خدا و ائمه اطهار (ع) از ما راضی باشند.
... آن روزی که ما وارد محشر میشویم و از ما میپرسند چه عمل خوبی در دنیا برای این جا انجام دادهای، چه میگویی؟ بعدا بگو من برای دنیا زحمت میکشیدم و در فکر آخرت نبودم، همیشه تهمت و غیبت و دروغگویی و تهدید و ریا انجام دادم.
دین که تنها نماز و روزه و خمس و زکات و قرآن خواندن نیست، باید عمل انجام داد.
انتهای پیام/