به گزارش خبرنگار گروه فرهنگ و هنر دفاع پرس هشتمین دوره از جشنواره هنرهای تجسمی فجر در حالی با حضور علی مرادخانی معاون امور هنری وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی به دبیری مجتبی آقایی آغاز به کار کرد که تغییرات محسوسی را تجربه میکرد.
مجریان این رویداد هنری اظهار داشتند تمام سعیشان را کردهاند تا نگاه سنتی به هنر را به دیدگاههای معاصر تغییر دهند. دبیر جشنواره با تعیین شورای هنری متشکل از جمشید حقیقت شناس، بهرام کلهرنیا، رضا یساولی، بهمن عبدی، مهنوش مشیری، اصغر کفشچیان مقدم، ایرج نعیمایی، مهران هوشیار، محمدمهدی رحیمیان، پریسا خضابی مولفههای تخصصی حوزههای نقاشی، پوستر، نگارگری، کاریکاتور، تصویر سازی، هنرهای جدید، خوشنویسی، سرامیک هنری، عکاسی و مجسمه سازی را نمایندگی کردند.
دبیرخانه جشنواره، نگاه روزآمد هنر معاصر که دیگر ارائه اثر هنری را محدود به تک مدیا نمیداند را سرلوحه کار خود قرار داد تا هنرمندان با این نگرش به ارائه اثر هنری بپردازند. همچنین هدف خود را بر معرفی ایدهها و آفرینشهای اصیل و خلاق هنری و معرفی آثاری که در قالب بهرهمندی از یک یا چند رشته از هنرهای تجسمی به ساختار رسیده قرار دهند.
متولیان جشنواره تجسمی فجر این رویکرد را به دلیل ارسال آثاری از 20 کشور جهان مثبت ارزیابی میکنند و مدعی میشوند «رویکرد به هنر معاصر» میتواند در جذب هنرمندان موثر باشد که در نهایت 205 اثر از بین 9230 اثر ارسال شده به جشنواره انتخاب شده است تا پرونده این دوره از جشنواره فجر نیز بسته شود. رویکردهای جشنواره فجر را اگر چه هنوز نمیتوان به طور مطلق قبول یا رد کرد اما چند سوال در این میان به ذهن مخاطب خطور میکند که مهمترین آن تعریف متولیان جشنواره از هنر سنتی و هنر معاصر است. چرا که مسئولین توجه به هنر معاصر در برابر هنر سنتی را مطرح کرده بودند.
نمایش آثار هنرمندان 20 کشور دنیا و البته حضور هنرمندان داخلی در این اتفاق فرهنگی حاشیههای را هم دارد. به تصویر کشیدن آثاری «بی عنوان» که نشان از عدم توجه به محتوا و غرق شدن در فرم است فقط آثاری را برای چشم نوازی بینندگان به تصویر میکشد که شاید بتوان گفت تفاوت هنرمند با نقاش را به میان میآورد. هنرمند به معنای کسی که نگاهی عالمانه به جهان هستی و طرح آن دارد که آن را با روح لطیف خود به نمایش میگذارد و نهایتاً یک اثر هنری برای تعالی انسان به نمایش میگذارد و نقاش به معنای یک شخص مسلط بر فرم برای درهم کشیدن خطوط و ترکیب نقش و نگارهای مرسوم در نقاشی تلقی میشود که در این دوره باید گفت آثار نقاشها آمار چندبرابری داشتند.
آثار هشتمین جشنواره هنرهای تجسمی فجر هم به دور از غایت خود که مسئله انقلاب است هیچ مسئولیتی را درباره اتفاقات مهم پیرامونی خود نداشته است. سیاستهای جشنواره هم البته بیش از هر چیز دیگری هنرمندان را از رسالت خود دور ساخته است. تصویری از انسان درگیر، بی هویت و مستاصل تمام حرف این جشنواره است که باید گفت اگر چه مشغلههای فراوانی در پیرامون زندگی ما میگذرد اما واقعیت همین نیست و باید نگاه هنرمندان به دنیای بیرون و انسانها بیش از اطراف خود باشد. آیا جامعه ایرانی در چنین بحرانی به سر می برد یا هنرمندان وضعیت مطلوبی را ندارند.
عدم عکس العمل نشان دادن هنرمندان نسبت به اتفاقات جهان اسلام هم در این جشنواره جالب توجه است چرا که به جرات می توان گفت هیچ اثر هنری را با مضمون انقلاب، مقاومت و بیداری اسلامی نمیتوان در این جشنواره یافت تا بی توجهی و بی تعهدی جشنواره هنرهای تجسمی فجر درباره مسائل روز هم نمایان شود.
نکته پایانی و قابل تامل این رویداد مهم هنری در عرصه تجسمی البته کم مهری به ساحت مقدس هنر ایرانی و اسلامی بود. کاشی کاری اسلامی نماد مهم مسجد و منارهای ما ایرانیان که بدون شک فاخرترین آثار هنری و هویت ملی ما را تداعی میکند را به طور غیر مستقیم برای لگدمال شدن زیر پای بازدید کنندگان در جایی طراحی میشود تا محسوس ترین جلوه گر نمادهای اسلامی زیر پای بازدیدکنندگان تحقیر شود.
دور ماندن چشم داوران جشنواره از این بی احترامی مهمترین حاشیه این جشنواره هنری بود که البته سوالات زیاد دیگری در این جشنواره بر ذهن مخاطب نقش بسته میشود که یکی از مهمترین آنها این است «آیا هنرهای تجسمی واکنشی به مسائل جهان اسلام نخواهد داشت؟»