پيامي كه منجر به تبعيد 15 ساله امام شد

کد خبر: ۲۰۲۶۹۲
تاریخ انتشار: ۲۲ بهمن ۱۳۹۱ - ۱۵:۳۸ - 10February 2013
بسم الله الرحمن الرحيم
«لن يجعل الله للكافرين علي المومنين سبيلاً»
آيا ملت ايران مي داند در اين روزها در مجلس چه گذشت؟ مي داند بدون اطلاع ملت و به طور قاچاق چه جنايتي واقع شد؟ مي داند مجلس، به پيشنهاد دولت، سند بردگي ملت ايران را امضا كرد، اقرار به مستعمره بودن ايران نمود؟ سند وحشي بودن ملت مسلمان را به آمريكا داد؟ قلم سياه كشيد بر جميع مفاخر اسلامي و ملي ما؟ قلم سرخ كشيد بر تمام لاف و گزافهاي چندين ساله سران قوم؟ ايران را از عقب افتاده ترين ممالك دنيا پست تر كرد؟ اهانت به ارتش محترم ايران و صاحب منصبان و درجه داران نمود؟ حيثيت دادگاههاي ايران را پايمال كرد؟ به ننگين ترين تصويبنامه دولت سابق، با پيشنهاد دولت حاضر، بدون اطلاع ملت، با چند ساعت صحبتهاي سري، رأي مثبت داد؟ ملت ايران را در تحت اسارت آمريكايي ها قرار داد؟ اكنون مستشاران نظامي و غيرنظامي آمريكا با جميع خانواده و مستخدمين آنها آزادند هر جنايتي بكنند، هر خيانتي بكنند؛ پليس ايران حق بازداشت آنها را ندارد. دادگاههاي ايران حق رسيدگي ندارند. چرا؟ براي آنكه آمريكا مملكت دلار است، و دولت ايران محتاج به دلار!
به حسب اين رأي ننگين، اگر يك مستشار آمريكايي يا يك خادم مستشار آمريكايي به يكي از مراجع تقليد ايران، به يكي از افراد محترم ملت، به يكي از صاحب منصبان عاليرتبه ايران، هر جسارتي بكند، هر خيانتي بنمايد، پليس حق بازداشت او را ندارد؛ محاكم ايران حق رسيدگي ندارد. ولي اگر به يك سگ آنها تعرضي بشود، پليس بايد دخالت كند؛ دادگاه بايد رسيدگي نمايد!
امروز كه دولتهاي مستعمره يكي پس از ديگري باشهامت و شجاعت، خود را از تحت فشار استعمار خارج مي كنند و زنجيرهاي اسارت را پاره مي كنند، مجلس مترقي ايران با ادعاي سابقه تمدن 2500 ساله، با لاف هم رديف بودن با ممالك مترقيه، به ننگين ترين و موهنترين تصويبنامه غلط دولتهاي بي حيثيت رأي مي دهد، و ملت شريف ايران را پست ترين و عقب افتاده ترين ملل به عالم معرفي مي كند؛ و با سرافرازي هر چه تمامتر دولت از تصويبنامه غلط دفاع مي كند و مجلس رأي مي دهد. از بعض منابع مطلع به من اطلاع دادند كه اين طرح مفتضح را به دولت پاكستان، اندونزي، تركيه، آلمان غربي، پيشنهاد كرده اند، و هيچ كدام زير بار اين اسارت نرفته اند. تنها دولت ايران است كه اينقدر با حيثيت ملت و اسلاميت ما بازي مي كند و آن را به باد فنا مي دهد.
علما و روحانيون كه مي گويند بايد قدرت سرنيزه در مقدرات كشور دخالت نكند، بايد وكلاي پارلمان مبعوث از ملت باشند، بايد دولتها ملي باشند، بايد اختناق از مطبوعات برداشته شود و سازمانها نظارت در آنها نكنند و آزادي را از ملت مسلمان سلب ننمايند، براي آن است كه اين ننگها را بر ملت تحميل نكنند و ما را مواجه با اين مصيبتها ننمايند. چرا وكلاي پارلمان، با آنكه به حسب قاعده انسانيت و مليت با همچو سند اسارتي صد در صد مخالف هستند، نفس نمي كشند؛ و جز دو – سه نفر آنها، كه معلوم است با اضطراب صحبت كرده اند، خاموش نشسته اند؟ براي آنكه اتكا به ملت ندارند، دست نشانده هستند، و قدرت مخالفت ندارند، آنها را با يك اشاره بيرون مي ريزند؛ به زندان مي اندازند.
آيا ملت ايران مي داند كه افسران ارتش به جاي سوگند به قرآن مجيد، «سوگند به كتاب آسماني كه به آن اعتقاد دارم» ياد كرده اند؟ اين همان خطري است كه كرارا تذكر داده ام: خطر براي قرآن مجيد؛ براي اسلام عزيز؛ خطر براي مملكت اسلام؛ خطر براي استقلال كشور.
من نمي دانم دستگاه جبار از قرآن كريم چه بدي ديده است، از پناه به اسلام و قرآن چه ضرري برده است كه اينقدر پافشاري براي محو اسم آن مي كند. اگر پناه به قرآن و اسلام بياوريد، اجنبي به خود اجازه نمي دهد كه از شما سند بردگي بگيرد؛ اجازه نمي دهد كه مفاخر ملي و اسلامي شما پايمال شود. جدا بودن ملت از هيأت حاكمه، برخوردار نبودن آنها از پشتيباني ملت، اين مصيبتها را پيش مي آورد.
اكنون من اعلام مي كنم كه اين رأي ننگين مجلسين مخالف اسلام و قرآن است، و قانونيت ندارد؛ مخالف رأي ملت مسلمان است. وكلاي مجلسين وكيل ملت نيستند؛ وكلاي سرنيزه هستند! رأي آنها در برابر ملت و اسلام و قرآن هيچ ارزشي ندارد. و اگر اجنبيها بخواهند از اين رأي كثيف سوءاستفاده كنند، تكليف ملت تعيين خواهد شد. دنيا بداند كه هر گرفتاري اي كه ملت ايران و ملل مسلمين دارند، از اجانب است؛ از آمريكاست. ملل اسلام از اجانب عموما و از آمريكا خصوصا متنفر است. بدبختي دول اسلامي از دخالت اجانب در مقدرات آنهاست. اجانبند كه مخازن پرقيمت زيرزميني ما را به يغما برده و مي برند. انگليس است كه ساليان دراز طلاي سياه ما را با بهاي ناچيز برده و مي برد. اجانبند كه كشور عزيز ما را اشغال كرده و بدون مجوز از سه طرف به آن حمله كرده و سربازان ما را از پا در آوردند. ديروز ممالك اسلامي به چنگال انگليس و عمال آن مبتلا بودند؛ امروز به چنگال آمريكا و عمال آن. آمريكاست كه از اسرائيل و هواداران آن پشتيباني مي كند. آمريكاست كه به اسرائيل قدرت مي دهد كه اعراب مسلم را آواره كند. آمريكاست كه وكلا را، يا بيواسطه يا باواسطه، بر ملت ايران تحميل مي كند. آمريكاست كه اسلام و قرآن مجيد را به حال خود مضر مي داند، و مي خواهد آنها را از جلو خود بردارد. آمريكاست كه روحانيون را خار راه استعمار مي داند، و بايد آنها را به حبس و زجر و اهانت بكشد. آمريكاست كه به مجلس و دولت ايران فشار مي آورد كه چنين تصويبنامه مفتضحي را كه تمام مفاخر اسلامي و ملي ما را پايمال مي كند، تصويب و اجرا كنند. آمريكاست كه با ملت اسلام معامله وحشيگري و بدتر از آن مي نمايد.
بر ملت ايران است كه اين زنجيرها را پاره كنند. بر ارتش ايران است كه اجازه ندهند چنين كارهاي ننگيني در ايران واقع شود. از بالاترها، به هر وسيله هست، بخواهند اين سند استعمار را پاره كنند؛ اين دولت را ساقط كنند؛ وكلايي كه به اين امر مفتضح رأي دادند از مجلس بيرون كنند. بر ملت است كه از علماي خود بخواهند در اين امر ساكت ننشينند. بر علماي اعلام است كه از مراجع اسلام بخواهند اين امر را نديده نگيرند. بر فضلا و مدرسين حوزه هاي علميه است كه از علماي اعلام بخواهند كه سكوت را بشكنند. بر طلاب علوم است كه از مدرسين بخواهند كه غافل از اين امر نباشند. بر ملت مسلمان است كه از وعاظ و خطبا بخواهند كه آنان را كه آگاه از اين مصيبت بزرگ نيستند آگاه كنند. بر خطبا و وعاظ است كه با بيان محكم، بي هراس، بر اين امر ننگين اعتراض كنند و ملت را بيدار كنند. بر اساتيد دانشگاه است كه جوانان را از آنچه زير پرده است مطلع كنند. بر جوانان دانشگاهي است كه با حرارت با اين طرح مفتضح مخالفت كنند؛ با آرامش و با شعارهاي حساس، مخالفت دانشگاه را به ملتهاي دنيا برسانند. بر دانشجويان ممالك خارجه است كه در اين امر حياتي كه آبروي مذهب و ملت را در خطر انداخته، ساكت ننشينند. بر پيشوايان دول اسلامي است كه فرياد ما را به دنيا برسانند، و از مراكز پخش آزاد، ناله جانسوز اين ملت بدبخت را به جهان گوشزد كنند. بر علما و خطباي ملل اسلامي است كه با سيل اعتراض اين ننگ را از جبهه ملت معظم ايران، برادران اسلامي خود، بزدايند. و بر جميع طبقات ملت است كه از مناقشات جزئي موسمي خود صرف نظر كرده، و در راه هدف مقدس استقلال و بيرون رفتن از قيد اسارت كوشش كنند. بر رجال شريف سياسي است كه ما را از مطالب زير پرده كه در مجلس گفته شده آگاه نمايند. بر احزاب سياسي است در اين امر مشترك با يكديگر توافق كنند.
هدف مراجع عظام و روحانيون در هر جا باشند، يكي است. و آن پشتيباني از ديانت مقدسه اسلام و قرآن مجيد و طرفداري از مسلمين است. اختلافي بين علماي اعلام و نگهبانان اسلام در اين هدف مقدس نيست. اگر فرضا اختلاف اجتهاد و نظري در امري جزئي و ناچيز باشد، مثل ساير اختلافات در امور فرعي، مانع از وحدت نظر در امور اصولي نيست. اگر سازمانهاي دولتي گمان كرده اند با سمپاشيها مي توانند ما را از هدف مقدس خود منحرف كنند و به دست جهال متعصب به قصد شوم خود برسند، خطا كرده اند. اينجانب، كه يك نفر از خدمتگزاران علماي اعلام و ملت اسلام هستم، در موقع خطير و براي مصالح بزرگ اسلامي حاضرم براي كوچكترين افراد تواضع و كوچكي كنم، تا چه رسد به علماي اعلام و مراجع عظام كثرالله امثالهم. لازم است جوانهاي متعصب و طلاب تازه كار از زبان و قلم خود جلوگيري كنند؛ و در راه اسلام و هدف مقدس قرآن از اموري كه موجب تشتت و تفرقه است خودداري نمايند. علماي اعلام براي خاتمه دادن به هرج و مرج و بي نظميها در فكر اصلاح عمومي هستند، اگر دولتها مجال فكر به ما بدهند؛ اگر گرفتاريهايي كه از ناحيه هيأت حاكمه پييش مي آيد و ناراحتيهاي روحي مجال تصفيه و اصلاح داخلي به ما بدهد. اين نحو گرفتاريهاست كه ما را از مسير خود، كه مسير تصفيه حوزه ها و اصلاح همه جانبه است، باز مي دارد. با احساس خطر براي اسلام و قرآن كريم، براي ملت و مليت مجال تفكر در امور ديگر باقي نمانده. اهميت اين موضوعات به قدري است كه مشاغل خاص ما را تحت الشعاع قرار داده است.
آيا ملت مسلمان مي داند كه در حال حاضر عده اي از علما و مبلغين و طلاب و بسياري از مسلمين بيگناه در زندانها به سر مي برند، و بر خلاف قوانين آنها را بدون رسيدگي مدتهاي مديدي زنداني كرده اند؟ و مرجعي نيست كه به اين وضع هرج و مرج ارتجاعي قرون وسطايي خاتمه دهد. اينها دنبال قتل عام 15 خرداد، 12 محرم، است كه جراحت آن از قلب ملت پاك نخواهد شد. هيأت حاكمه به جاي اينكه براي اقتصاد ايران، براي جلوگيري از ورشكستگيهاي بازرگان محترم، براي نان و آب فقرا و مستمندان، براي زمستان سياه بي خانمانها، براي پيدا كردن كار براي جوانان فارغ التحصيل و ساير طبقات بيچاره، فكري بكند، به كارهاي مخرب، مثل آنچه گفته شد و نظاير آن، دست مي زند؛ از قبيل استخدام زن براي دبيرستانهاي پسرانه و مرد براي دبيرستانهاي دخترانه، كه فساد آن بر همه روشن ]است[ و اصرار به آنكه زنها در دستگاههاي دولتي وارد شوند، كه فساد و بيهوده بودنش بر همه واضح است. امروز اقتصاد ايران به دست آمريكا و اسرائيل است؛ و بازار ايران از دست ايراني و مسلم خارج شده و غبار ورشكستگي و فقر به رخسار بازرگان و زارع نشسته است؛ و اصلاحات آقايان، بازار سياه براي آمريكا و اسرائيل درست كرده است؛ و كسي نيست كه به داد ملت فقير برسد.
من از فكر زمستان امسال رنج مي برم. من شدت گرسنگي و خداي نخواسته هلاكت بسياري از فقرا و مستمندان را پيش بيني مي كنم. لازم است خود ملت به فكر فقرا باشند. لازم است از حالا براي زمستان آنها تهيه اي شود كه فجايع سال سابق تكرار نشود. لازم است علماي اعلام بلاد، مردم را دعوت به اين امر ضروري بفرمايند.
از خداي متعال عظمت اسلام و مسلمين و رهايي دول اسلامي را از شر اجانب خذلهم الله تعالي خواستار است.
والسلام علي من اتبع الهدي.

روح الله الموسوي الخميني


زمان: 4 آبان 1343/20 جمادي الثاني 1384 مكان: قم
نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار