گروه فرهنگ و هنر دفاعپرس - رسول حسنی؛ بهروز شعیبی در آثار سینمایی و تلویزیونی خود نشان داده مدیوم تصویر و ذائقه مخاطبانش را میشناسد و بر عناصر داستان مسلط است. دو فیلم «دهلیز» و «سیانور» و سریال تلویزیونی «پرده نشین» ثابت میکند با کارگردان کاربلدی روبهرو هستیم. اما شعیبی در ادامه راه چندان موفق حرکت نکرده است.
دو فیلم «دارکوب» و آخرین ساختهاش «روز بلوا» که در سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر اکران شد در کارنامه شعیبی کمی ناامیدکننده است. فیلم موضوع حساس مفاسد اقتصادی را محور خود قرار داده است.
از آنجایی که شعیبی در آثار خود نگاه حقیقتگرایانهای دارد و از آنجا که برخلاف کارگردانان همنسلش به کاراکترهای مذهبی نگاهی صرفا سیاسی و سیاه ندارد، میتوانستیم در انتظار اثری متفاوت باشیم. اما این اتفاق به دلیل فیلمنامه ضعیف نیفتاد و در بهترین حالت باید گفت «روز بلوا» در ادامه سریال موفق «پرده نشین» است.
مهمترین مشکل «روز بلوا» این است که قهرمان فیلم بیش از آنکه درد عدالت داشته باشد و علیه مبدا این بیعدالتی شورش کند، بهدنبال اعاده حیثیت شخصی است تا آبروی از دست رفتهاش را به جوی برگرداند.
بدیعی روحانی معروفی که بدون آنکه بخواهد درگیر یک پرونده مالی شده است و برخلاف مشی طلبگی خود زندگی میکند، ساعت چند میلیونی دستش میکند در خانه چند میلیاردی زندگی میکند و ماشین لاکچری سوار میشود در حالی که با پول آبلیمو فروشی عمویش بزرگ شده است.
او هیچگاه از خود نمیپرسد چطور از پایین شهر به بالای شهر رسیده است و در این مسیر خود را مقصر نمیداند به همین دلیل قهرمان «روز بلوا» به ضد قهرمان تبدیل میشود. در نتیجه فیلمی که قرار بود به یک اثر منتقدانه تبدیل شود در سطح یک فیلم متوسط شخصی باقی میماند بدون آنکه حرف مهمی بزند.
وقتی شخصیت اصلی فیلم نتواند با همه مختصات خود ظاهر شود در نتیجه دیگر شخصیتها نیز دارای اشکالات فراوانی میشوند که این همه، ناشی از یک فیلمنامه ضعیف است. از آنجایی که شعیبی فیلمنامه را کاملا میشناسد و در تبدیل آن به تصویر قدرتمند ظاهر میشود بعید نیست، در روند تولید دچار ممیزیها و سانسورهای متعددی شده باشد.
انتهای پیام/ 161