به گزارش فضای مجازی دفاع پرس، بار اولم بود که مجروح میشدم و زیاد بیتابی میکردم. یکى از برادراى امدادگر بالاخره اومد بالای سرم و با خونسردی گفت: «چیه، چه خبرته؟» تو که چیزیت نشده بابا! تو الآن باید به بچههای دیگر هم روحیه بدهی، اون وقت داری گریه میکنى!!
تو فقط یک پایت قطع شده، ببین بغلدستىات سر_نداره، هیچی هم نمیگه، این را که گفت، بیاختیار برگشتم وچشمم افتاد به بندهی خدایی که شهید شده بود! بعد توى همان حال که درد مجال نفسکشیدن هم نمیداد، کلى خندیدم و با خودم گفتم: عجب عتیقههایی هستند این امدادگرا