صوت/ برشی از کتاب «عصر‌های کریسکان»

گلزار راغب در کتاب «عصرهای کریسکان» داستان زندگی مردی مرموز در زندان‌های کومله را روایت می‌کند؛ روایتی جذاب و خواندنی از غرب کشور در کوران جنگ.
کد خبر: ۴۴۷۷۰۵
تاریخ انتشار: ۲۵ اسفند ۱۳۹۹ - ۰۴:۳۰ - 15March 2021

گلزار راغب در کتاب «عصرهای کریسکان» داستان زندگی مردی مرموز در زندان‌های کومله را روایت می‌کند؛ روایتی جذاب و خواندنی از غرب کشور در کوران جنگ.

در بخشی از کتاب می‌خوانیم:

«چون زبانم کردی است و راحت می‌توانم در خاک عراق تردّد کنم تا تحرک ضد انقلاب را شناسایی کنم، مدتی است آموزش مأموریت‌های برون مرزی می‌بینم. حوزه مأموریتم عراق تعیین می‌شود. با جوش خوردن با عوامل ضد انقلاب زمینه حضورم در عراق بیشتر می‌شود. در عملیات مرصاد با جعفر آقا مسئول عملیات شمال غرب منافقین، در پادگان اشرف ملاقاتی انجام می‌دهم. لیست مایحتاج آن‌ها را برای مسئولم می‌فرستم تا تصمیمات لازم را بگیرند.

عراق با کمبود آذوقه مواجه شده و منافقین می‌خواهند احتیاجاتشان را از کردستان ایران تأمین کنند. من هم وارد تشکیلاتشان می‌شوم و قول می‌‌دهم نیازهایشان را برآورده کنم. همان‌جا متوجه تحرکات نظامی منافقین می‌شوم و می‌بینم در محوطه وسیعی از پادگان اشرف، ماکت هواپیماهای نظامی چیده‌اند که واقعی نیستند. یکی از هواپیماهای ایرانی هم گول خورده و به این ماکت‌ها حمله کرده و متأسفانه سقوط کرده بود. سراسر پادگان لبریز از ادوات نظامی و توپ و تانک و خودروهای مجهز به سیستم‌های راداری است. منافقین با رفتارهای خشک نظامی با یکدیگر برخورد می‌کنند. گزارشات لازم را برای سرپُلم می‌فرستم و تحرکات نظامی را در عملیات مرصاد رصد کرده و گزارش می‌دهم.»

نظر شما
پربیننده ها