گروه استانهای دفاعپرس ـ حجتالاسلام «عباس بابائی» مدیر قرارگاه تربیتی امین؛ پیامبر با آن قلب نازک و مهربان در حال شنیدن یک تراژدی واقعی بود؛ «یا رسولالله! دختر چهار سالهام را در دوران جاهلیت درون چاله انداختم؛ وقتی روی صورتش خاک میریختم، مقداری صورتم خاکی شد. همانطور که با دستان کوچک و پرمهرش خاک از رخسارم میزدود، گفت: «پدر گناهم چیست که مرا میخواهی بکشی؟!»
این قصهی تلخِ یکی از هزاران دختری بود که قبل از اسلام از حق حیات محروم گشتند و با دستان پدرانشان مظلومانه زندهبهگور شدند!
صدها سال بعد قصهی دخترکان عالم با رنگ و لعابی زیبا اما واقعیتی تلختر از جاهلیت اولی ادامه یافت؛ جاهلیت مدرن!
قبر کوچک میلیونها دختر، آغوش گرم مادرانشان شد؛ بسیاری از ایشان با شعارهای فریبندهی سرمایهداران، به عنوان نیروی ارزان کار وارد کارزار با مردان شدند؛ کار با آنان بود و سود سرشار از آنِ دیگران! عدهای هم برای رسیدن به «آزادی»، ناخواسته در بند هوسهای دیگران افتادند و تمام زیبایی و اعتبارشان را در کوچه و خیابان حراج کردند و نهتنها قید بردگی پاره نکردند، بلکه «زندگی» را هم از دست دادند.
عدهای دیگر که در ظاهر فرهیخته و هنرور مینُمایند، مدلی شدند تراشیده، برای تبلیغ متاع ناچیز دنیای دنیامداران و ابزار فشاری شدند سرتراشیده، در دستان پلید استکبار که داشتههای ملتشان را به ریشخند گیرند و نداشتههای مستکبران را به مستضعفان غالب کنند!
در این میان اما اسلام ناب برای تربیت «دختر تمدنساز» وارد کارزار شد؛ پيامبر مهربانیها در تعریفشان فرمود: «دختران چه فرزندان خوبى هستند! انسانهاى لطيفى كه آماده انجام امور پدر و مادر خود بوده و انسگيرنده، بابركت و نوازشدهنده هستند.»
«فاطمه» دختر «موسی بن جعفر»، با دانشی شگرف، نگاهی پربصیرت و معنویتی مثالزدنی، طلایهدار «مکتبی انسانساز» شد و مسیری به بلندای تمدناسلامی را از مدینه تا قلب ایران پیمود.
«کوثر وجودش» چنان کویر قم را حاصلخیز نمود که ثمرات والایش، حائری و بروجردی و خمینی و بهجت و خامنهای و نصرالله و زکزاکی شد.
آن «ستارگان درخشانی» که از خورشید تابان او نور گرفتند و ظلمت پهلوی را دریدند و بستر ظهور و طلوع خورشید عظمای ولایت را در قامت انقلاب شکوهمند ملت آماده کردند.
چشمهی زلال معارف ناب این دختر، دیرزمانی است که تشنگان اندیشه و معنویت را در سراسر عالم بشریت سیراب میکند و نیکالگویی است برای قدکشیدن هر دختری که میخواهد بر نردبان شکوه و جلال، سر به آسمان ساید.
این دنیا با همهی بزرگیاش، تاب وسعت وجودیاش را ندارد و باید در سرای دیگر به عمق عظمتش در ذیل کلام جدش رسید که فرمود: «زنى از فرزندان من در قم از دنیا مىرود که اسمش فاطمه دختر موسى علیهالسلام است و به شفاعت او همه شیعیان من وارد بهشت مىشوند.»
امروز نه تنها تمام عالمان و فرهیختگان و بزرگان، بلکه تمام عالمیان بایستی با افتخار خطاب به این بانوی باوقار، کلام برادر بزرگوارش را زمزمه کنند: «یا فاطمة اشفعی لی فی الجنة.»
انتهای پیام/