به گزارش خبرنگار فرهنگ و هنر دفاع پرس، هفته «حجاب و عفاف» یکی از مناسبتهای تقویمی ماست که البته غربت بیشتری را نسبت به سایر مناسبتها به خود گرفته است. این روزها که مسئولان فرهنگی دستهایشان را به نشانه تسلیم در برابر بدحجابی بالا بردهاند یقیناً حرف زدن از این مناسبت محلی از اعراب ندارد.
در میان انبوه کتابهای غیر و ذالک که هر روز نوشته میشود سخت کتابی درخور با موضوع حجاب پیدا میشود. انگار ما هیچ گاه داعیه دار حجاب اسلامی نبودیم! پس از کتاب «فلسفه حجاب» شهید مطهری تا به امروز هیچ اثر ماندگاری که مستقیم در این زمینه نوشته شده باشد را نمیتوان نام برد که به چاپ مجدد رسیده باشد و احیاناً به دست مخاطبین و پژوهشگران رسیده باشد.
«چی شد چادری شدم؟» اسم کتابی بود که چند سال پیش به گوشم خورده بود و میدانستم مورد استقبال قرار گرفته است. این کتاب را جریان مردمی و دغدغمندان آن نوشته است. همان کسانی که بدون هیچ پول، بودجه و دستورالعمل و صرفاً از روی دغدغه کار میکنند تا به مسئولان فرهنگی ثابت شود موضوعات به زعم آنها کلیشهای و بدون جذابیت هم میتواند جذاب باشد و این را جوانان جریان مومن فرهنگی ثابت کردند.
بعد از نگاهی به کتاب «چی شد چادری شدم؟» و شش چاپ آن در کمتر از 2 سال و به گونهای بایکوت شدن آن در مقطع زمانی دیگری کنجکاو شدم تا با گردآورنده آن صحبتی داشته باشیم. متن زیر گفتوگویی است با خانم «عالیا نراقی عراقی» مدیر فراخوان وبلاگی و گردآورنده کتاب که متن آن را از تقدیم میکنیم:
دفاع پرس: کتاب شما به سبک و نگارش وبلاگی نوشته شده است، رویکرد منتقدین و خوانندگان نسبت به این کتاب چگونه بود؟
عالیا نراقی عراقی: گردآوری کتاب، به شکل تجربه کتاب «چی شد چادری شدم؟» خیلی مرسوم نیست و سابقه زیادی ندارد. ارتباط ما با منتقدین جدی کتاب از طریق اینترنت بود و بیشتر بازخوردها تشویقی بود. این کتاب به دلیل اینکه اولین تجربه مکتوب بود ایراداتی را دارد. استفاده از لحن وبلاگی که خیلی مناسب با فضای کتاب نیست از مسائلی است که خیلیها ممکن است آن را ایراد کار بدانند ولی در کل ایراد خیلی جدی از طریق منتقدین به کار وجود نداشت، بیشتر نقدها تشویقی بود.
«چی شد چادری شدم؟» کتابی بود که در حد خودش پر فروش بود. لااقل در پی دو سال، چندین بار تجدید چاپ شد؛ معمولاً کتابی با چنین سابقهای مورد توجه و استقبال قرار گرفته است. منتقدین زیادی درباره کتاب اظهار نظر کردهاند.
شخصی با من تماس گرفت، از سبک کتاب و لحن وبلاگی آن انتقاد کرد و گفت این لحن را برای پیشرفت کار عوض کنید و از لحن مرسوم در کتابها استفاده کنید. از طرفی افرادی دیگری میگفتند امتیاز این کار همین لحنی وبلاگی است. خواننده وقتی در حال مطالعه کتاب است احساس نمیکند کسی از بالا برای او خاطره میگوید.
خیلیها با من تماس گرفتند که در بین آنها انتشاراتیها هم بودند. اختلاف نظرات درباره این کتاب بیشتر مربوط به استفاده از لحن وبلاگی بوده است. همه منقدین درباره این موضوع نیز هم نظر نبودند.
دفاع پرس: «چی شد چادری شدم؟» به چاپ ششم رسید؛ در مقطع کوتاهی این کتاب مورد توجه ویژه قرار گرفت علت این اُفت و خیز چه بوده است، چرا بعد از مدتی این کتاب دیده نشد؟
عالیا نراقی عراقی: فکر میکنم فضای حاکم بر کشور اثر داشت. حس میکنم زمانی موضوعاتی اولویت است و زمانی دیگری همان موضوع هیچ اولویتی ندارد. احساس میکنم از سال 92 به بعد قضیه حجاب در اولویت نبود. یک زمان کتابی پرفروش میشود و تمام کسانی که دنبال این قضیه هستند آن را تهیه میکنند. مخاطب جدید وقتی میخواهد با کتاب ارتباط بگیرد خیلی به آماده بودن فضا احتیاج دارد؛ از سال 92 به بعد این فضا خیلی آماده نبود.
چون کار حرفهای کتاب انجام نداده بودم خیلی نگران بودم نکند کار خوب از آب در نیاید. میترسیدم به نیت کار خوب کارِ اشتباهی کنم. بعد از چاپ این کتاب، آن را به افراد زیادی نشان دادم تا به اشتباهم پی ببرم. نقاط ضعف و قوت کار را شنیدیم بعد از ویرایش کتاب چاپ شد.
دفاع پرس: سال 90 تا 92 شما فعالیتهای ارزندهای در حوزه حجاب و عفاف انجام دادید، بعد از این کتاب چه اتفاقی افتاد، فعالیتهای جدیدی برنامه ریزی شد؟
عالیا نراقی عراقی: بله، چی شد اهل مسجد شدم؟، چی شد اهل نماز اول وقت شدم؟ و چی شد با شهدا آشنا شدم؟ طراحهای مشابهای بود که پس از اولین طرح اجرا شد.
دفاع پرس: دستگاههای دولتی برای کمک به این حرکت به شما پیشنهادی ندادند؟
عالیا نراقی عراقی: هر کاری در فضای مجازی گُل میکند افراد زیادی برای کمک کردن پای کار میآیند. هر کسی این کار را دید سعی میکرد به عناوین مختلف به ما کمک کند. خیلیها به ما کمک کردند تا این فراخوان موفق شود و این حمایتها مردمی بود. من مجری طرح بودم اما اگر کمک جریانات مردمی نبود من موفق نمیشدم و طرح فقط چند روز تداوم پیدا میکرد.
دفاع پرس: ظاهراً کار پس از این کتاب انسجام و تشکیلاتی دنبال نشد، علتی داشت؟
عالیا نراقی عراقی: بیشترین کم کاری ما این بود که در زمانی که فعالیتهای مجازی خیلی شکل جدی به خود نگرفته بود دنبال یک شبکه منسجم نبودیم. خیلی دنبال این بودم که درباره افرادی که شرکت میکنند درباره هویت آنها امانت داری کنم، عموماً خانمهای چادری قصد معروف شدن ندارند. فکر میکنم اگر از بین افرادی که فعالیت میکردند اطلاعات دقیقی داشتم امروز شاید میتوانستیم کارهایمان را با هم ادامه دهیم.
دفاع پرس: مهمترین کتاب درباره حجاب «مسئله حجاب» شهید مطهری است، به نظر کار جدی دیگری در این حوزه نیست یا به ندرت چنین کتابهایی یافت میشود، علت اینکه اقبال کمی به این حوزه وجود دارد چیست؟
عالیا نراقی عراقی: اگر کسی کتاب خوبی درباره حجاب بخواهد من او را ارجاع میدهم به کتاب «مسئله حجاب» شهید مطهری. فکر میکنم این کتاب مهمترین کاری است که در این حوزه چاپ شده است و بعد از آن کار جدی وجود ندارد. کارهای زیادی در حوزه زنان شده که در لابه لای آن به حجاب پرداخته است. رمان دختران آفتاب یک کار خیلی قوی است که البته مستقیماً درباره حجاب کار نکرده است و بیشتر به جایگاه زنان در اسلام پرداخته است. این رمان با استدلالهای خیلی قوی به مسئله پرداخته ولی مستقیماً غیر از کتاب شهید مطهری کتاب تاثیر گذاری که خواننده پس از خواندن آن بخواهد یک تصمیم جدی بگیرد ندیدهام.
دفاع پرس: مخاطب این کتاب چه قشری بود و چه بازخوردهای داشت؟ کتاب شما باعث چادری شدن کسی شد؟
عالیا نراقی عراقی: بعضی از خاطرات کتاب متعلق روزهای اول این حرکت است که من به خاطر دارم 29 خاطره ارسال شده بود که من یک ایمیل دریافت کردم که نوشته شده بود من با خواندن این خاطرات قانع شدم و چادری شدم، این ادامه پیدا کرد.
خیلیها به دلیل این موضوع کار و اسم وبلاگ خیلی رو بود میگفتند این حرکت برای ترویج حجاب اشتباه است و کار درستی نیست. بعضی که اسم حرکت وبلاگی را میشنیدند کنکاو میشدند. ما فراخوان داده بودیم کسانی که عاشقانه چادرشان را دوست دارند خاطره بگویند. این ایده خیلیها را به خواندن خاطرات ترغیب کرده بود. اتفاق مهم این طرح این بود افرادی خودشان روزی درباره حجاب شبه داشتند و کسان دیگری که با حجاب مخالف بودند در جریان کارقرار گرفتند و یک بانک خاطرات شکل داده شد که هر کس مراجعه میکرد شخصی شبیه به خودش را پیدا میکرد و الگو میگرفت.
هیچ عضوی نداشتیم که بگوید هیچ خاطرهای شبیه به شرایط من نبود. من به شدت پیگیری میکردم که خاطرات واقعی باشد. با عینک ایراد گیری و دید بد به خاطرات نگاه میکردم و خیلی دنبال صحت داشتن خاطرات بودم. بعضی مواقع تا مدتها از گوینده خاطرات سوال و جواب میکردم تا از صحت آن مطمئن شوم. میخواستم هیچ نقطه ابهامی در خاطره نباشد.
توفیقی که طرح داشت این بود که خواننده با مطالعه خاطرهها شرایط همانند شرایط خودش را میخواند و هم حس میشد. حتی در خارج از فضای مجازی وقتی برای اولین بار با یک نشریه مصاحبه کردم یکی از خوانندگان نوشته بود من با خواندن این مصاحبه درباره حجاب قانع شدم.
دفاع پرس: چرا خیلی از کارهای که برای حجاب انجام میشود عموماً شکست میخورد؟
عالیا نراقی عراقی: نقیصه موجود به مسئله حجاب و عفاف نگاه مردانه به موضوع است. معمولاً آقایانی که این طرحها را مدیریت میکردند دنبال این بودند که خودشان چطوری قانع میشوند و با همان نگاه فکر میکردند همه باید قانع شوند. اتفاقی که در این طرح بود حضور خانمها بود که چطور قانع میشوند. در شرایطی که تبلیغات شدیدی بر علیه حجاب وجود دارد باید عقل و قلب خانمها را قانع کرد. اگر فقط عقل قانع شود شخص به موضوع دل نمیدهد و حتی اگر فرد دلی قانع شود معلوم نیست تصمیم او ادامه دار باشد یا نه.
افرادی را در این طرح دیدیم که در یک طرف این موضوع قانع شده بودند و در طرف دیگر با مشکل مواجه بودند و طرح توانست به آنها کمک کند. این اتفاق چون یک تجربه عملی بود و یک بانک اطلاعاتی را به وجود آورده بود که هر کسی به دنبال شخصی با شرایط خودش بود خیلی خوب جواب داد. خاطرات این کتاب متعلق به کسانی است که با همین وبلاگ به این نتیجه رسیدند و امروز بعضیها خودشان طرح را رها نمیکنند و هر سال در وبلاگ مطلب مینویسند که الان سال اولی است که من چادری شدم. سال دومی است که من چادری شدم و ...
من متوجه شدم افرادی که برا اساس این خاطرهها به این تصمیم رسیدند کسانی نبودند که صرفاً یک ماه و دو ماه بر اساس احساس بیایند و خسته شوند و کنار بگذارند. اشخاصی بودند که واقعاً تصمیم گرفته بودند.
دفاع پرس: این برنامه امروز به قوت اولی خود دنبال نمیشود، دلیل دلسردی شما چه بود؟
عالیا نراقی عراقی: من خیلی مراقبت میکردم تا قدمها را دستتر بردارم و خواستم خشتهای این بنا را درست بگذارم و از خط و هدف اصلی دور نشوم و همه چیز صد درصد درست باشد. اوایلی که کتاب چاپ نشده بود و این فعالیت کمتر معروف بود جریان خیلی خالصانه و عارفانهای حاکم بود اما بعد از چاپ کتاب انگار انگیزهای شد که خاطرهها با هدف چاپ نوشته شده باشد و نیتها را تحت تاثیر قرار داده باشد و از این جهت مقداری تامل کردیم.
دفاع پرس: خاطرات جدیدی برای شما ارسال شد؟ برنامهای برای چاپ آن ندارید؟
عالیا نراقی عراقی: خاطرات جدید زیادی برای وبلاگ ارسال شد اما احساس کردم اگر اتفاقی قرار است برای کسی رخ دهد با همان خاطرات قدیمی صورت میگیرد و نیازی به چاپ مجدد خاطرات گذشته ندیدم.
دفاع پرس: امر به معرف درباره حجاب ظرافت کاریهای خودش را میطلبد و معمولاً هم بازخوردهای متفاوتی دارد برای این کار توصیهای دارید؟
عالیا نراقی عراقی: فکر میکنم جنبش و بلاگی و کتاب «چی شد چادری شدم؟» خودش یک حرکت فرهنگی در راستای امر به معروف بود. البته من هیچ وقت با این کار قانع نشدم که با این وبلاگ و کتاب همه وظیفه من در قبال امر به معروف بوده باشد. خارج از فضای مجازی نیز خیلی کارها انجام دادم؛ خیلی از مدرسهها رفتم. چیزی که باعث تاسف من است این بود است که احساس میکنم این حرفها به گوش مخاطبین واقعی خودش نمیرسد. من هر جایی که صحبت میکردم با وجود طیفهای مختلف وقتی از حجاب میگفتم عموماً با اینکه فضا خیلی باز بود یک شیفتگی و دلدادگی وجود داشت. من فقط متعجبم چرا این حرفها به گوش این افراد نمیرسد!
من در یک مدرسه دعوت شدم و صحبت کردم و حرفم را به گوش مخاطبش رساندم اما برای کشوری که هفتاد میلیون نفر جمعیت دارد باید چکار کرد؟! احساس میکنم یک جور خلع وجود دارد. حرف کار فرهنگی زیاد است اما در عمل همه به چند تا پلاکارد و کار نمایشی اکتفا میکنند. درباره امر به معروف هم یک قاعده کلی هست و اینکه فکر میکنم اگر همت دسته جمعی وجود داشته باشد حتماً جواب میدهد.
اینکه حضرت آقا(مقام معظم رهبری) میفرمایند که اگر هر کسی منکری را در هر زمینهای خیلی ملایم، بدون اعصبانیت و توهین تذکر دهد و فقط بگوید این کار اشتباه است. گناه در جامعه خواهد خشکید. این در جامعه حتماً جواب خواهد داد اما به عزم ملی نیاز دارد. من متوجه شدهام که خیلی از مردم این مسئله را میخواهند؛ چرا کسانی از طرح ما استقبال کرد؟ خود مردم بودند، آنها منتظرند کسی کاری را شروع کند تا به کمک بیایند.
حس میکنم اگر یک عزم ملی جدی-نه فقط شعار که آن هم در سالگرد حجاب و عفاف فعال شود- که مسئولین آن دغدغه داشته باشند و شب نتوانند از دغدغه کار در این زمینه خواب نداشته باشند اتفاق خوبی رخ خواهد افتاد. حس میکنم امروز مسئله حجاب به گونهای رها شده است. در برابر آنچه بر خلاف این قضیه است و مخالفان حجاب هیچ کاری انجام نمیگیرد.
مثال حجاب در جامعه ما مانند این است که سیلی آمده باشد و ما کناری نشسته باشیم و آب بردن مردم را نظاره کنیم. ما درباره حجاب هیچ کاری نکردهایم؛ میتوانستیم در زمینه عروسک، فیلم و سریال و هزاران کار دیگر فعالیت کنیم. ما در زمینه سبک زندگی کاری نکردهایم و این اتفاق در زمینه حجاب روی داد. وعدههای خدا ثابت است اگر ما هیچ کاری نکنیم خدا هم با ما هیچ قوم و خویشی ندارد؛ عدهای به شدت کار میکنند و نتیجه کارشان را میگیرند و ما باید فقط بنشینیم و غصه بخوریم و کار جدی انجام ندهیم.
من خودم به عینه دیدم اگر کسی بخواهد کار کند مردم او را کمک میکنند ولی اگر نه هیچ اتفاقی روی نمیدهد.
دفاع پرس: روند چاپ «چی شد چادری شدم؟» چطور بود؟
عالیا نراقی عراقی: وقتی برای چاپ به ناشر مراجعه کردیم هیچ کس حاضر نمیشد برای چاپ کتاب سرمایهگذاری کند. به قدری دید نسبت به این کتاب منفی بود که با قاطعیت میگفتند حتماً سرمایه در این کار برنمیگردد. میگفتند: کی این کتاب را میخرد! اگر میخواهید چاپ کنید تیراژ کم چاپ کنید. دوماً ما سرمایه گذاری نمیکنیم خودتان سرمایه گذار بیاورید. ما یک خیری پیدا کردیم که گفت اگر سرمایه من برنگشت عیبی ندارد و از پولش گذشته بود. خیلی در این زمینه دید مثبتی وجود ندارد.
امروز شرایط جدیدی حاکم شده است. اگر امروز کمتر به این مسئله میپردازم به این دلیل است که احساس میکنم امروز مسائلی پیش آمده است که زیربناییتر است. اگر بخواهم کار جدیدی در این زمینه انجام دهم به دنبال کارهای زیر بناییتر خوام رفت. آن زمان ذهن به قدری آماده بود که فقط یک جرقه نیاز داشت. با خواندن یک خاطره فرد متحول میشد.
آن زمان فضا آمادهتر بود اما امروز باید قدر کار زیربناییتر انجام داد. الان باید به طور جدی روی مسئله توحید کار کنیم. مسائلی پیش آمده است که اگر موضوعاتی گفته نمیشود اما تاثیر گذاری میکند. اگر راه گذشته را در شرایط امروز ادامه بدهم نتیجه مطلوبی نمیگیرم.
دفاع پرس: چه افرادی مخاطب شما بود و آیا این کتاب توانست شخصی را در انتخاب چادر به عنوان حجاب برتر یاری کند؟
عالیا نراقی عراقی: تمام افرادی که به نوعی دلشان با مذهب است، حتی کسانی که ذرهای به حضرت زهرا(س) ارادت دارند مخاطبان ما هستند. ممکن است این مخاطبان بدحجاب یا کسانی بوده باشند که روزی چادری بودند و امروز دچار تردید شدهاند. ما دلایل اصلی چادری شدن افراد را وبلاگ مینوشتیم این باعث میشد آماری وجود داشته باشد که بیشتر افراد چگونه چادری شدند. اولین عامل چادری شدن در این حرکت حضرت زهرا(س) بود و عامل دوم خانواده بود. به همین خاطر مخاطبین اصلی ما کسانی بودند که به نحوی ارتباطاشان را با اهل بیت(علیهم السلام) حفظ کردهاند و کسانی که این گونه نیستند اینها باید در گام اول ارتباطشان را درست کنند.
خیلیها خاطرات کتاب را میخواندند و تصمیات بزرگی میگرفت و بهای زیادی برای این تصمیمش میداد و شخص دیگری نیز میخواند فقط کنجکاو میشد و نفر بعدی بی تفاوت بود و اشاخصی مخالفت میکردند و نفر دیگری هم بود که به ما بد و بی راه میگفت. همه این بازخوردها از یک خاطراه استخراج میشد.
شروع این فراخوان وبلاگی از بازخوردهای بسیار مختلف افراد شروع شد که چرا اشخاص نظرات مختلفی را درباره یک مطلب ذکر میکنند. همین مطلب بود که من را به فکر فرو برد که چگونه برخی اینقدر خوششان میآید و از طرفی برخیهای دیگر اینقدر بدشان میآید!؟ بعداً متوجه شدم شرایط افراد متفاوت است. کسانی که از خاطره من خوششان میآید افرادی هستند که تا جاهایی شبیه به من هستند و سوالات و پاسخها نیز شبیه به هم است. افراد دیگر شباهتهای اولیه را ندارند. افراد زیادی را در این طرح وارد کردیم تا خیلیها شخص شبیه خودشان را پیدا کنند.
سالها قبل افرادی که فراخوان را میدیدند کنجکاو میشدند و میآمدند صحبت میکردیم و اتفاقات خوبی رخ میداد. خانم 15 سالهای دو ماه سوال جواب ایمیلی داشت تا اینکه قانع شد. اما امروز این کنجکاوی به وجود نمیآید چون مسائل دیگری وجود دارد. قبل این مسئله حل نشده است. خیلی لازم است کار جدی در سطح کشور انجام شود و زیربنا درست شود. اگر زیربنا درست نشود شخص با اینکه حجاب را انتخاب کرده باشد این حجاب خیلی پایدار نخواهد بود. اصلیترین مسئله نیز بحث توحیدی است.