برشی از کتاب «قایق و مین»؛
کم کم از رفتن به جبهه نااميد شدم. همان سال کنکور هم دادم و منتظر جواب بودم اما مثل اينکه قسمت چيز ديگری بود و بالاخره نوبت من شد. سال 60 بود که به جبهه اعزام شدم.
کد خبر: ۳۸۵۵۸۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۱/۰۸
برشی از کتاب «قایق و مین»؛
در جبهه حس تعلق خاطر به امام خمینی تا حدی بود که وقتی کسی در جبهه مجروح میشد، همین حس درد او را آرام میکرد.
کد خبر: ۳۶۸۹۹۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۱/۰۴
برشی از کتاب «قایق و مین»؛
در روستا تشکیلاتی مثل بسیج درست کرده بودیم؛ اسلحه نداشتیم. چماق دستمان میگرفتیم و از مزارع کشاورزی و خرمنهای گندم نگهبانی میدادیم.
کد خبر: ۳۸۳۱۴۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۱/۱۹
برشی از کتاب «قایق و مین»؛
ماموران ساواک ما را شناسايي کردند و از آن روز به بعد ساواک دنبال ما بود.
کد خبر: ۳۷۷۶۰۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۰/۱۸
برشی از کتاب «قایق و مین»؛
همه مردم خود را برای انقلاب آماده کرده و باور کرده بودند که این رژیم رفتنی است و به زودی انقلاب پیروز میشود.
کد خبر: ۳۷۵۳۶۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۰/۱۰
برشی از کتاب «قایق و مین»؛
دوران رژیم پهلوی، دوران خفقان و بگیر و ببند بود. رژیم کاری کرده بود که به خیال خودش کسی نتواند علیه حکومت کاری بکند، اما مردم از رژیم شاه و دربار خسته شده بودند. آنها حکومت دیگری را میخواستند.
کد خبر: ۳۷۲۵۹۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۹/۱۷
برشی از کتاب «قایق و مین»؛
در جبهه حس تعلق خاطر به امام خمینی تا حدی بود که وقتی کسی در جبهه مجروح می شد، همين حس درد او را آرام می کرد.
کد خبر: ۳۶۹۶۲۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۸/۲۰
برشی از کتاب «قایق و مین»
به علت جراحت شدید و خونریزی زیاد، داشتم ازهوش میرفتم. درحالت نیمهجان، حال و هوای آن شب را اندکی به یاد دارم. بالاخره قایق حرکت کرد، هنوز مسافتی نرفته بود که پرههای قایق به گل نشست و با برخورد به یک تودۀ گل در کرخه، قایق در حال واژگون شدن بود.
کد خبر: ۳۶۸۰۳۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۸/۰۹
معرفی کتاب؛
کتاب «قایق و مین» اثر « غلامرضا کارگر شورکی » به خاطرات غلامرضا و برادرش شهیدش کریم در جبهههای نبرد حق علیه باطل پرداخته است.
کد خبر: ۳۶۷۷۸۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۸/۰۶