خاطره - صفحه 25

خاطره

روایت حاج قاسم سلیمانی از شناسایی مواضع دشمن

نگاه کردم دیدم منصور جمشیدی روی مین رفته و پایش قطع شده دیگر چاره‌ای نبود یک کلت هم بیشتر نداشتیم سریع پای او را بسته و جمشیدی روی شانه‌ام انداختم. حرکت کردیم تا انتهای کانال، دیدم نمی‌توانم.
کد خبر: ۱۱۰۰۲۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۸/۰۴

توصیه به یک «تیمسار جنگی» میان سنگرهای دشمن

افسر عراقی اسلحه خود را به سوی رضا گرفت اما قادر به تیراندازی نبود. انگار دو نفری خشکشان زده بود. بی‌هیچ درنگی تفنگم را انداختم و با سرعت زیاد خود را به عراقی رساندم و با پا محکم به صورتش کوبیدم. بعد به او گفتم رضایِ عزیز درسته که «تیمسار جنگی» ولی بیشتر احتیاط کن!.
کد خبر: ۱۰۹۸۸۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۸/۰۳

شهید آخوندی و دادن اعلامیه به پلیس

گاهی فراموش می‌کرد که ممکن است ماموران رژیم در بین همین مردم باشند. همان طور که سرش پایین بود، اعلامیه‌ها را به دست این و آن می‌داد و رد می‌شد. به سمت گاراژ می‌رفتیم که «جواد» اعلامیه‌ها را به دست دو مامور پلیس داد.
کد خبر: ۱۰۹۵۵۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۸/۰۲

تلاش یک شهید برای گمنام بودن

رفتم جلو دربان گفتم: «با ناصر قاسمی کار دارم، می‌شناسین؟» گفت: «اینجا یه قاسمی داریم که فرمانده س.» آمد. خودش بود. فهمید که دانستم چه کاره است.گفت: «به کسی نگو من چه کاره‌ام. من فقط خدمت می‌کنم.»
کد خبر: ۱۰۹۳۷۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۸/۰۱

اگر این روضه را برای سنگ بخوانم، شکاف می‌خورد!

روحانی نوجوان گردان در حین روضه با شدت و عصبانیت گفت: من اگر این روضه را برای سنگ می‌خواندم، سنگ می‌شکافت؛ دل شما از سنگ هم سفت‌تر است که این مصیبت‌ها را می‌شنوید ولی گریه نمی‌کنید!
کد خبر: ۱۰۹۰۳۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۷/۲۸

محمود خسروی‌وفا بیان کرد؛

خاطرات ورزشی از رهبر انقلاب

رئیس کمیته‌ ملی پارالمپیک گفت: آقا هم به ورزش علاقه دارند و هم اهل ورزش هستند؛ می‌گفتند که والیبال بازی می‌کردند و والیبالشان هم خیلی خوب بود؛ در نوجوانی و حتی با همان لباس طلبگی، والیبال بازی می‌کردند.
کد خبر: ۱۰۸۸۳۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۷/۲۷

عطاءالله اشرفی اصفهانی بیان کرد؛

خاطراتی از علاقه شهید اشرفی‌ اصفهانی به مقام معظم رهبری

مدیر عامل بنیاد فرهنگی شهید محراب گفت: مقام معظم رهبری پیش از ریاست جمهوری ارتباط ویژ‌ه‌ای با شهید اشرفی داشتند و زمانی که ایشان برای انتخابات ریاست جمهوری ثبت‌نام کردند، شهید اشرفی اصفهانی بسیار از ایشان حمایت کردند.
کد خبر: ۱۰۸۵۰۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۷/۲۵

شهید خرمی‌نیا و ماجرای بخشش پیراهن نو

غلام با حالتی سرشار از رضایت و خرسندی در جواب مادر گفت: «پیراهنم را به رحیم دادم، همانی که قبلاً برات تعریف کردم.» مادر با ناباوری گفت: «این را قبلاً هم گفتی، ولی قرارمان این نبود.»
کد خبر: ۱۰۸۴۶۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۷/۲۵

ماجرای «مسئولیت پذیری» شهید حسنی

با لحنی شماتت‌بار گفت: «چرا برداشتی؟ هر کسی آن را گم کرده، دوباره همان جا به دنبالش می آید. حالا مسئولیت این ساعت، به گردن ما افتاد. باید حتماً به دست صاحبش برسانیم.»
کد خبر: ۱۰۷۷۲۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۷/۱۸

شهیدی که دینش را با خطاطی ادا کرد

شهید محرابی که دید همه وسایل خطّاطی از قبیل رنگ و برس آماده است، به صاحب مغازه گفت: «تابلوی سردر مغازه را خودم می‌نویسم» و خیلی زیبا هم آن را نوشت. او این گونه می‌خواست دین خود را ادا کرده باشد و بدهکار کسی نباشد.
کد خبر: ۱۰۷۲۰۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۷/۱۴

سردار اسلامی از شهید «میررضی» می‌گوید؛

شهیدی که به شهدا عشق می‌ورزید

هشت سال دفاع مقدس، رادمردانی پرورش داد که نگاهشان به آسمان بود؛ مردانی آسمانی مانند سردار شهید «سیدحسین میررضی» که به شهید و شهدا عشق می‌ورزید.
کد خبر: ۱۰۷۱۵۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۷/۱۴

برخورد شهید بروجردی با حرف و حدیث‌ها

هر وقت برای شهید بروجردی تعریف می‌کردند، بعضی از بچه‌ها از شما استفاده می‌کنند و می‌گویند، بروجردی این طور آدمی است؛ اصلاً به روی خودش نمی‌آورد و همه حرف‌هایی را که درباره او زده می‌شد، نشنیده می‌گرفت.
کد خبر: ۱۰۷۰۰۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۷/۱۳

خداحافظی یک اعدامی با شهید اخلاقی

شهید اخلاقی کاملاً رعایت اصول اخلاق اسلامی را می‌کرد و حرمت همه افراد را – حتی کسانی را که متهم یا مجرم بودند – محفوظ می‌داشت.
کد خبر: ۱۰۶۸۰۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۷/۱۲

روایتی متفاوت از جنگ به زبان هنرمندی که غرق در جنگ بود

وقتی دیدم دارد آماده می شود که عراقی را بکشد، خود را به آن سمت پرت کردم و مانع کشتن او توسط رزمنده شدم. به رزمنده گفتم: اگر می خواهید عراقی ها را بکشید، 70 متر آن طرف تر عراقی ها پر هستند، برو آن ها را بکش. در نهایت مجابش کردم که آن عراقی را نکشد.
کد خبر: ۱۰۵۷۴۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۷/۰۵

شهیدی که اول خود را تنبیه می‌کرد

شهید سیدعلی حسینی اگر به کسی می‌گفت سینه‌خیز برو، خودش زودتر از او سینه‌خیز می‌رفت و او را دنبال خودش می‌کشاند! می‌گفت: «دوست ندارم وقتی نیرویی رو تنبیه می‌کنم، جلوی بقیه احساس سرشکستگی کند.»
کد خبر: ۱۰۱۰۳۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۶/۲۷

وقتی قائم مقام لشکر غذا آماده کرد و سفره انداخت

«حاج قاسم میرحسینی» با این که قائم مقام لشکر بود و به سبب فرماندهی، از همه بیشتر بی‌خوابی کشیده بود، اما مثل یک خادم از بچه‌های رزمنده پذیرایی می‌کرد.
کد خبر: ۱۰۰۷۳۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۶/۲۴

فرمانده لشگری که پیکر شهدا را روی دوش بر می‌گرداند

عباس یک شهید را روی دوش گرفته‌بود، از شدت ضعف و خستگی صورتش سفید شده بود. کمکش کردیم و شهید را آوردیم عقب.
کد خبر: ۱۰۰۴۳۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۶/۲۲

یکی از یادگاران دفاع مقدس:

هشت سال دفاع مقدس سبب تحول در جهان شد

یکی از یادگاران دوران هشت سال دفاع مقدس گفت: انقلاب و دفاع مقدس تحولی در جهان پدید آورد که جهان را متحول کرد و بیداری اسلامی را در جهان به وجود آورد.
کد خبر: ۱۰۰۲۵۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۶/۲۱

شهید جعفریان و درد زخم جراحت که به رو نیاورد

شهید مهدی جعفریان با آن که ضربه‌ دست من، درد زخم را دوچندان کرده‌بود، ولی به روی خودش نیاورد.
کد خبر: ۱۰۰۲۵۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۶/۲۱

خاطره ‌ای از تواضع سردار قاسم سلیمانی

شهید حمدالله شمس‌الدینی از رزمندگان گردان تخریب لشکر 41 ثارالله است که در یکی از روزهای دوران دفاع‌مقدس حاج قاسم سلیمانی را به‌جای یکی از دوستانش اشتباهی می‌گیرد و با او شوخی می‌کند.
کد خبر: ۹۹۷۶۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۶/۱۷

پربیننده ها