رزمنده دفاع مقدس:
منصور قطبیزاده گفت: سوم خردادماه در گیرودار عملیات، اصغر غلامی بعد از کلی جستجو، من که آن موقع در اطراف پاسگاه حمید مستقر بودم را به مقر برد. دم صبح بود که به مقر رسیدیم شهید غلامی به من گفت میخواهم خبر بدی بدهم. من گفتم داداش شهید شده؟ شهید غلامی هم خیلی آرام گفت بله.
کد خبر: ۲۴۱۲۸۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۳/۰۸
شهید فلاحپیشه از بچه های مخابرات لشکر 27 محمد رسول الله بود و اغلب در جبهه میماند. مدت کوتاهی هم بیسیمچی احمد متوسلیان شده بود. وی حین مبارزه با تکفیریها در سوریه به شهادت رسید.
کد خبر: ۲۴۱۲۵۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۳/۰۸
به مادرم گفتم ننه بالاخره رفتم جبهه و کسی شدم. مادرم ذوق کرد و گفت: ننه فدات بشه میدونستم تو آخرش یه چیزی میشی.
کد خبر: ۲۴۱۲۵۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۳/۰۸
مرا به جرم خواندن دعای کمیل به بازداشتگاه 12 منتقل کردند، وقتی از آنها پرسیدم که به چه جرمی مرا بازداشت میکنید، گفتند به جرم حمل اسلحه. پرسیدم کدام اسلحه؟!
کد خبر: ۲۴۱۲۴۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۳/۰۸
یکی از آزادگان دوران دفاع مقدس گفت: محوطه اردوگاه پر از ریگ بود و بدون دمپایی نمیشد رفت و آمد کنی ولی من یک سال اول آنقدر روی این ریگها پیادهروی کرده بودم که در اثر تاول زیاد زیر پاهایم سفت شده بود.
کد خبر: ۲۴۱۱۱۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۳/۰۷
رزمنده مازندرانی:
احمد دواتگر گفت: در مسیر راه، همواره در این فکر بودم که چه هزینهی سنگینی را برای آزادسازی خرمشهر پرداخت کرده بودیم. هزینهای که به قیمت ریخته شدن خون بهترین و عزیزترین جوانان این مرز و بوم تمام شده بود و امروز خیلی از جوانان کشور ما اطلاع چندانی از آن نداشته و نمیدانند که برای آزادی خرمشهر و شاد کردن مردم سرزمین عزیرمان ایران و آن بزرگ معمار انقلاب حضرت امام خمینی (ره) چه خون دلها خوردهایم؟
کد خبر: ۲۴۰۷۱۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۳/۰۴
یک منور فرستادم روی مقر عراقیها. کمال میتوانست محل اصابت گلولهها را شناسایی کند و تصحیح مختصات آتش را بگوید. تا صبح به اصطلاح شش توپه این مقر را کوبیدیم. مقر عراقیها با خاک یکسان شد و چیزی از تجهیزات و نفرات آن باقی نماند.
کد خبر: ۲۴۰۴۷۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۳/۰۲
به مناسبت سوم خرداد:
خانه فرهنگ ایثار و مقاومت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به مناسبت سوم خرداد مراسمی تحت عنوان «شب شعر و خاطره ایثار» برگزار میکند.
کد خبر: ۲۴۰۲۸۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۳/۰۱
تمام نگاهت به روی رمپ جاده اهواز-خرمشهر است، که چه وقت تسخیرش میکنی. آنقدر وضعیت آشفته است که دوست داری تمام هستیات را بدهی و فقط به رمپ جاده برسی. محکم خودت را به دیواره رمپ میزنی و گلنگدن را میکشی. صدای سرگرد در فضا میپیچد که مدام فریاد میزند خرمشهر ما آمدیم.
کد خبر: ۲۴۰۲۷۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۳/۰۱
شهید ولی بیات سنش کم بود با شناسنامه پسر همسایه به جبهه رفت.
کد خبر: ۲۴۰۰۹۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۲/۳۱
خبر دادند عراقیها یک جعبه باتری آوردند گذاشتند تو کشوی میز. طرح ربودنش را کشیدیم و شش باتری نو صاحب شدیم. 2 روز گذاشتیمشان کنار و بعد که آبها از آسیاب افتاد، عمونوروز را راه انداختیم و به اخبار که به آن «داستان» میگفتیم دل بستیم. دیگر تا مدتی غم ویتامین «ب» (باتری) نداشتیم.
کد خبر: ۲۴۰۰۸۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۲/۳۱
یکی از همرزمان شهید شیخ جواد قاسمپور آرانی گفت: شب عملیات تیربارهای دشمن و آرپیجی یازدهها و سلاحهای دیگر به کار افتادند و من مجروح شدم ولی در همان لحظه، نظرم متوجه حاجی بود. دیدم که او افتاد در حالی که خون از سر و صورتش می ریخت.
کد خبر: ۲۴۰۰۷۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۲/۳۱
حمید حسام با اشاره به ویرایش مجدد کتاب خاطراتی درباره شهید چیتسازیان با عنوان «دلیل» گفت: در این اثر خاطراتی از زبان همرزمان و خانواده شهید چیتسازیان درباره وی روایت شده است.
کد خبر: ۲۴۰۰۶۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۲/۳۱
یکی از مدافعان خرمشهر گفت: در اوج مقاومت خونین شهر هر رزمندهای مجروح میشد، به عقب نمیرفت و تا توان داشت، میجنگید. شهید رضا دشتی چند بار مجروح شد. زخمهایش عفونی شده بود و وقتی میگفتیم برو پشت جبهه درمان کن، میخندید و میگفت میروم داخل شط شنا میکنم، بوی عفونت تنم میرود!
کد خبر: ۲۴۰۰۴۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۲/۳۱
اگر اکنون مهربان هستم و گذشت دارم، نشان از تمام درسهایی است که در آن دوران از دایی عبدالله یاد گرفتم و چون جواهری آنها را در وجودم پرورانم. روزی من نیز چون ایشان برای آیندگان به میراثی خواهم گذاشت که بالاترین میراثها است.
کد خبر: ۲۳۹۷۴۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۲/۲۷
یکی از رزمندهها کاغذی را از جیبش بیرون آورد و پاره کرد. وقتی علتش را پرسیدم گفت: «6 ماه است مادرم را ندیدهام. احساس دلتنگی کردم و برایش نامه نوشتم. اما شما را که دیدم حس کردم مادرم به جبهه آمده و نامه را پاره کردم.» از آن به بعد بچههای رزمنده مرا «مادر جبهه» صدا میکردند.
کد خبر: ۲۳۹۵۹۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۲/۲۶
یکی از آزادگان درباره دوران اسارت گفت: ما که سالم بودیم کمتر شکنجه میشدیم اما مجید با وجود جراحت و زخمی که داشت کلی شکنجه شد. مسعود سهیلی نیز زمانی که اسیر شد از ناحیه کمر قطع نخاع شده بود و شدت جراحاتش به حدی بود که به محض رسیدن به استخبارات به شهادت رسید.
کد خبر: ۲۳۹۵۴۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۲/۲۶
شهیده منیره ولیزاده در سه سالگی در اثر بمباران دشمن به سختی مجروح شد و از آن زمان تا پایان عمر روی ویلچر نشست. وی به علت شدت جراحات در سنّ 17 سالگی به شهادت رسید.
کد خبر: ۲۳۹۴۷۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۲/۲۵
مسئول نیروهای ضدانقلاب رو کرد به من و گفت: بچه به جوانیت رحم کن و در حالی که میخواست از مسجد بیرون برود گفت: همین حالا امر میکنم با توپ و خمپاره دودمانتان را بر باد دهند.
کد خبر: ۲۳۹۳۵۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۲/۲۴
مادر شهید الیاس حاجیانی در بیان خاطره ای از فرزند شهیدش گفت: روزی الیاس به من گفت؛ مادر بیا من را ببوس شاید دیگر مرا نبینی.
کد خبر: ۲۳۹۲۴۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۲/۲۳