به مناسبت چهارمین سالگرد تأسیس لشکر فاطمیون؛
آدم عجولی نبود، یعنی هر تصمیم که می گرفت بواسطه تدبیری بود که داشت. مثلاً در عملیات هایی که دست ابوحامد بود ما کمترین تلفات را دادیم. چون با دقت شناسایی و تمام جوانب کار را می سنجید، بعد عملیات را شروع می کرد.
کد خبر: ۲۳۸۹۸۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۲/۲۲
عراقیها 20 نفر را میریختند توی سلول کوچک. آنقدر جا تنگ بود که بچهها حتی نمیتوانستند پایشان را دراز کنند؛ با این حال، نماز جماعت بچهها ترک نمیشد.
کد خبر: ۲۳۸۹۷۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۲/۲۰
خاطره ای از سرتیپ خلبان اکبر زمانی؛
همین که اسرای عراقی پایشان را داخل هواپیما گذاشتند، یکی از خانمهای پرستار با صدای وحشتناکی شروع به جیغ کشیدن کرد و حالت تشنج و عصبی پیدا کرد. دو پرستار دیگر که آنها هم حال و روز خوشی نداشتند، سعی میکردند همکارشان را آرام کنند.
کد خبر: ۲۳۸۹۶۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۲/۲۰
ناگهان کامیون افتاد در دستانداز و سرباز عراقی تعادل خود را از دست داد؛ سر تفنگ مسلحش زیرچانهاش قرار گرفت و سه تیر از لوله تفنگش خارج شد.
کد خبر: ۲۳۸۹۳۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۲/۲۰
یکی از فرماندهان سابق سپاه انصارالمهدی(ع) گفت: مجموعه حفاظت پیش از اینکه یک سازمان حرفهای متکی بر امکانات و تجهیزات باشد، متکی بر اعتقاد به اسلام و انقلاب بود. حفاظت در ایران دارای بعد اعتقادی است. این وجه تمایز بین حفاظت از شخصیتها در ایران و جهان است.
کد خبر: ۲۳۸۷۱۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۲/۱۸
تابلو ترکش خورده- جاده کیلومتر ۲۵ خرمشهر- را نشان میداد که عراقیها به کلمه معمره تغییر داده بودند. ولی ما یادمان نرفته بود در دارخوین به هموطنمان چه قولی داده بودیم؛ یا خرمشهر یا شهادت.
کد خبر: ۲۳۸۶۷۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۲/۱۸
عراقی ها نگاهی به من کردند و گفتند: ما تمام مدارکت را در بصره پیدا کردیم. حرفت با مدراکی که ما داریم جور درمیآید. بعد همه مدارک را ریختند جلوی من و نشانم دادند. کارت دانشجویی مرا از مرگ نجات داد.
کد خبر: ۲۳۸۶۶۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۲/۱۸
یک افسر عراقی بالای سر ما آمد؛ کلتش را در آورد و روی سر یک بسیجی گذاشت. نوجوان بسیجی گفت: «من برای پیروزی آمدم و شهید شدن منتهای آرزوی من است. اگر قرار بود از کشته شدن بترسم و به امام بد بگویم، غلط کردم به جبهه بیایم. زود باش مرا بکش …».
کد خبر: ۲۳۸۵۵۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۲/۱۷
نماز شعبان یک جورهایی خیلی خاص بود، هولهولکی نبود. از ترس سربازان عراقی هیچوقت خدا مخفی نماز نمیخواند. لجبازیاش با عراقیها بهخاطر نمازش زبانزد عام و خاص بود. سرباز عراقی به خاطر نمازهای شعبان هر دو دستش را شکست.
کد خبر: ۲۳۸۵۴۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۲/۱۷
بعدازظهر چند اسیر جدید را به کمپ آوردند. نام خانوادگی یکی از آنها رجوی بود. با کابل به جانش افتادند. رجوی برای این که از ضرب و شتم عراقیها خلاص شود، به نگهبانها گفت: من از بستگان مسعود رجویام، شما حق ندارید منو کتک بزنید!
کد خبر: ۲۳۸۵۰۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۲/۱۷
عراقیها میخواستند شعاری علیه امام خمینی(ره) سر دهیم؛ اما ما متحد شدیم تا هیچ شعاری ندهیم و اگر عراقیها پرسیدند چرا شعار نمیدهید؟ بگوییم امروز، روز اول ماه مبارک رمضان است و اگر شعار بدهیم روزه ما باطل میشود.
کد خبر: ۲۳۸۴۹۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۲/۱۷
موبایلم زنگ خورد گوشی را برداشتم؛ گریه امانش را بریده بود. هِق هق میکرد. گفت حیدر، حیدر حاجی شهید شد. حاجی یتیم شدیم، حیدر و کربلا را با هم از دست دادیم.
کد خبر: ۲۳۸۴۹۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۲/۱۷
عملیات امام علی(ع) که در منطقه عمومی سوسنگرد و با هدف آزادسازی تپههای اللهاکبر انجام گرفت نقطه عطفی بر توان نیروهای ما برای موفقیت در عملیاتهای بعدی شد.
کد خبر: ۲۳۸۳۶۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۲/۱۶
شهید علی شاکری در یکی از گشتهای شناسایی زخمی شد و از همرزمانش خواست به راهشان ادامه دهند. همرزمانش پس از بازگشت متوجه شدند علی شهید شده است.
کد خبر: ۲۳۸۳۳۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۲/۱۶
پسربچه ۱۳ ساله مدام میگفت «خمینی ای امام، خمینی ای امام… » فرمانده بسیار عصبانی شد و دستور داد سرمهایش را بکشند. وی بعد از سه روز به شهادت رسید.
کد خبر: ۲۳۸۰۸۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۲/۱۳
برادر شهید میرزاییپور گفت: نورالله شاگردی ممتاز برای امام خمینی(ره) در اعتقاد و شاگردی وفادار به شهید چمران در مبارزه بود.
کد خبر: ۲۳۸۰۰۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۲/۱۳
دیدم آقا ایستادهاند و محاسنشان را با حالتی خاص و غمناک در دست گرفته بودند، من تا در را باز کردم، ایشان بیاختیار گفتند: آقای مطهری را کشتند، آقای مطهری را کشتند. ندیدم امام مانند شهادت مطهری ناراحت شده باشند.
کد خبر: ۲۳۷۹۳۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۲/۱۲
داودآبادی در صفحه شخصی خود نوشت: از آن روزهای قشنگ، یادگاریهای کمی برایم مانده است که شیرینترینشان، سه عدد ترکش ناقابل مین کنار چشم و گیجگاهم است. یادگاری دیگر، یک فندک نفتی است!
کد خبر: ۲۳۷۹۲۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۲/۱۲
فریدون خیامباشی:
رزمنده و جانباز دفاع مقدس گفت: در عملیات والفجر4 با اصابت چند گلوله روی زمین افتادم و کمی بعد صدای پای عراقیها را شنیدم که برای زدن تیر خلاص میآمدند.
کد خبر: ۲۳۷۸۸۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۲/۱۲
جانباز مدافع حرم گفت: حاضرم هرچه دارم بدهم و بروم. تازه داشتیم عشق میکردیم با رفقایمان، حس و حال خوبی داشتیم، دعا و زیارت عاشورا میخواندیم. آنهایی که در جمع ما لیاقت شهادت داشتند پرکشیدند و به ملکوت رفتند. حس میکنم در سوریه به خدا نزدیکترم.
کد خبر: ۲۳۷۷۸۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۲/۱۱