خبرگزاری دفاع مقدس: سینمایی که اکنون در کشور ما خود را موقوف به جنگ کرده است نباید مشمول عنوان کلی سینمای جنگ دانست و اگر جنگ ما نیز از زمره جنگ هایی بود که در این قرون اخیر در کره زمین رخ داده است باید کارگردانهای ما از نظرگاهی مخالف با جنگ فیلم می ساختند.
در عنوان "سینمای جنگ" هیچ اشاره ای به ماهیت هشت سال دفاع مقدس ما در برابر آن جنگ تحمیل شده وجود ندارد و مساله به گونه ای عنوان می شود که تو گویی اگر ما خدای ناکرده هنرمندانی بودیم متوطن در عراق که از قضای روزگار در دوران جانی قدرت طلب تجاوزگر کژاندیشی چون صدام تکریتی می زیستیم باز هم می بایست قادسیه مفتضح و شکست خورده صدام را مصداق عنوان جنگ بگیریم و حالا بحث کنیم که وظیفه "سینمای جنگ" چه می تواند باشد.
آیا اگر به جای "حاج همت" و "حاجی پور" و "کاوه" و"علیرضا نوری" و "محمد بروجردی" و "حاج حسین خرازی" و دیگران، افرادی چون سرتیپ "طالع رحیم الدوری" و "عدنان خیبر" و "ضیاء توفیق ابراهیم" و "ماهرعبدالرشید " فرمانده تیپ ها و لشکرهای جبهه ما بودند و این ما بودیم که مثل بلای ناگهانی بر سر مردم بی دفاع غرب و جنوب ایران ریخته بودیم و جنگ را آغاز کرده بودیم، بازهم این بحث ها می توانست ضرورتی داشته باشد؟
همه جنگ ها بد است مگر جهاد فی سبیل الله و اگر نبود این حقیقت که جبهه های ما مسلخ و مقتل عشاق بوده است و آوردگاه دلیران و حق پرستانی چون "حاج همت" و"خرازی" و دیگران که از مقام خلیفت اللهی بشر دفاع می کردند و وظیفه سینماگران نیز این بود که "غلاف تمام فلزی" بسازند و نظام نیهلیستی ارتش های دنیا را به استهزا بگیرند.
هنر باید راه آسمان را بنمایاند و بالی بلند پرواز باشد برای اعتلای روح و اگر این جنگ نیز چون دیگر جنگ ها دریچه ای بود به جهنم سوزان ددمنش وسفاکی روح بشر، سینمای ما می بایست جانب انکار را بگیرد وهویتی "ضد جنگ" بیابد.
عنوان "سینمای جنگ" که توسط برخی منتقدان و کارشناسان به کار برده می شود، عنوان کاملی نیست و برآنچه مراد دل ما است دلالتی ندارد و شاید از جانب همان کسانی ابداع شده باشد که این جنگ را هرگز از جنبه سیاسی و تاریخی آن ندیده اند و در تمام طول جنگ سعی کردند که آن را به محدوده معادلات مرسوم سیاست جهانی بکشانند و هویت دینی آن را در قراردادها سیاسی و روابط بین اللملی و قطعنامه های رنگارنگ مستحیل کنند.
نمی خواهیم حکم صادر کنیم که ما می بایست قضاوتهای بین اللملی و مناسبت های جهانی را به هیچ بگیریم اما این هست که دراین جهان که جهان حاکمیت زورمندان و قداره بندان است روابط و مناسبات جهانی به گونه ای تنظیم شده اند که راه را برهرتغییرو تحول عمده ای می بندند.
خود این قداره بندهای زورگو وقتی می خواهند از طریق خلق اساعه کشوری دروغین چون اسراییل را در قلب جهان اسلام ایجاد کنند ناگریز به اقداماتی بیرون از قواعد مرسوم دست می زنند. اسحاق شامیر در جواب یک خبرنگار مجارستانی که از او پرسیده بود چرا شما به قطعنامه های بین اللملی بی اعتنایی می کنید؟ با لبخندی دیپلماتیک گفته بود: اگرما می خواستیم به قطعنامه های بین اللملی وفادار باشیم که الان اینجا نبودیم !
بهتراست به جای عنوان بی خاصیت "سینمای جنگ" کلمه ای بگذاریم که هویت دینی دفاع مقدس ما در آن لحاظ شده باشد و سپس بحث کنیم که سینمایی که بدین موضوع می پردازد چگونه سینمایی است و چگونه می تواند وظیفه خود را در قبال جنگ تحمیلی ایفا کند؟
موضوع هنر جدید – به تبع غلبه اومانیسم برعالم جدید – انسان است و جبهه های دفاع مقدس ما تنها عرصه ای است که در آن انسان به معنای حقیقی آن – یعنی خلیفة الله – تجلی یافته است و بنابراین هنر انقلاب برای معرفی انسان عصر استخلاف که فردای جهان از اوست ناگریز است روی بدین جنگ بیاورد.
عصر رنسانس با تعریف تازه ای از انسان آغاز شد و این عصر نیز که عصر استخلاف بنی آدم است با تعریف دیگری از انسان آغاز گشته است. سینمای انقلاب عنوانی منفک از آنچه اصطلاحا "سینمای جنگ" نامیده می شود نیست چرا که حقیقت انقلاب و باطن آن در طول جنگ تحقق یافته است و بنابراین سینمای انقلاب چاره ای ندارد جز آنکه هویت خود را دراین دفاع هشت ساله و پیوند معنوی آن با جنگ ها ی مقدس تاریخ بجوید.