به گزارش خبرگزاری دفاع مقدس، در میان کتابهای بسیاری که درباره واقعه عظیم کربلا به نگارش درآمده است، اندک هستند کتاب هایی که نویسندگان شان کوشیدهاند علاوه بر ابراز شیفتگی و بیان عظمت واقعه و مظلومیت سیدالشهدا و یارانش، نقبی به حقیقت ماجرا بزنند و در حد توان خود، پرده از راز بزرگ کربلا بردارند. "فتح خون" سید مرتضی آوینی از این معدود کتابهاست.
متن کتاب، از دو پاره کلی تشکیل شده است: پاره اول که متن اصلی کتاب است به شرح و بیان وقایع و توصیف ماجراهای پیشآمده از رجب سال ۶۰ تا محرم سال ۶۱ هجری میپردازد و پاره دوم که از زبان «راوی» روایت میشود، تحلیل و رازگشایی همان وقایع و ماجراهاست و در واقع بخش برجسته کتاب نیز همین است.
راوی در «فتح خون» از موضع یک انسان عارف سخن میگوید که زمین را آیینه آسمان میبیند و به ظواهر کفایت نمیکند و میکوشد با انسان امروز، او را از پوسته واقعه عاشورا فراتر برد و چشم باطنش را باز کند، تا بتواند عمق واقعه را دریابد.
یکی از مفاهیم مورد توجه نویسنده در این کتاب، فرازمانی و فرامکانی بودن عاشورا و کربلاست. آوینی از "اصحاب آخرالزمانی امام عشق" سخن میگوید و از این که هر انسانی کربلایی دارد و عاشورایی. او واقعه عاشورا را نه فقط به مثابه یک اتفاق تاریخی، که به عنوان یک حقیقت کلی میبیند که میتواند برای هر انسان و در هر زمان و مکان تکرار شود.
عشق نیز از مفاهیم محوری "فتح خون" است. آوینی به تأسی از عرفای بزرگ، عشق را مدار و محور هستی میداند و امام را تجلی تام و تمام این عشق، عشقی که عقل نیز (اگر پیوند خویش را با چشمه خورشید نبرد) آن را تصدیق میکند. در حقیقت الگوی شهید آوینی برای تفسیر و تحلیل واقعه عاشورا، همین عشق آسمانی است.
شهید آوینی بخش اعظم "فتح خون" را در محرم سال ۱۳۶۶ به رشته تحریر درآورد و در سالهای بعد، آن را ویرایش و تکمیل کرد. اما فصل دهم کتاب که باید به وقایع ظهر عاشورا میپرداخت، ناتمام ماندهاست. گویی آوینی این فصل را در عمل و با شهادت خویش به پایان رساندهاست.
فتح خون، در ده فصل روایت میشود: آغاز هجرت عظیم، کوفه، مناظره عقل و عشق، قافله عشق در سفر تاریخ، کربلا، ناشئةاللیل، فصل تمییز خبیث از طیّب (اتمام حجت)، غربال دهر، سیاره رنج و تماشاگه راز.
این اثر یکی از پرمخاطب ترین آثار شهید آوینی بوده است. بسیاری از جملات معروف شهید آوینی در لابه لای متن این کتاب نهفته است.
در بخشی از کتاب آمده است:
«و مگر نه آنکه گردنها را باریک آفریدهاند تا در مقتل کربلای عشق آسانتر بریده شوند؟ و مگر نه آنکه از پسر آدم، عهدی ازلی ستاندهاند که حسین(ع) را از سر خویش بیشتر دوست داشته باشد؟ و مگر نه آنکه خانهی تن راه فرسودگی میپیماید تا خانهی روح آباد شود؟ و مگر این عاشق بیقرار را بر این سفینهی سرگردان آسمانی، که کرهی زمین باشد، برای ماندن در اصطبل خواب و خور آفریدهاند؟ و مگر از درون این خاک اگر نردبانی به آسمان نباشد، جز کرمهایی فربه و تنپرور بر میآید؟
پس اگر مقصد را نه اینجا، در زیر این سقفهای دلتنگ و در پس این پنجرههای کوچک که به کوچههایی بنبست باز میشوند نمیتوان جست، بهتر آنکه پرندهی روح دل در قفس نبندد. .. پس اگر مقصد پرواز است، قفس ویران بهتر. پرستویی که مقصد را در کوچ میبیند، از ویرانی لانهاش نمیهراسد.»
کتاب "آغازی بر یک پایان"
این کتاب مجموعه ای از مقالات شهید آوینی است که بیش تر وجهه نظر اعتقادی و سیاسی او را نشان می دهد و در چهار بخش تنظیم شده است. بخش اول حاوی نوشته هایی در سوگ حضرت امام خمینی (ره) و تبیین جایگاه ایشان در "تاریخ حیات باطنی انسان" است.
بخش دوم مقالاتی درباره مبانی حکومت دینی و نظام ولایت فقیه، خصوصاً در تقابل سیاسی غالب در عالم متجدد و غربی را در بر می گیرد. بخش سوم کتاب به فاجعه نسل کشی مسلمانان در بوسنی اختصاص دارد و تشکیل "امت متحد اسلامی" به مثابه راهی برای مواجهه با «سیطره نظم نوین و آمریکایی بر جهان» پیشنهاد شده است.
و بالاخره در بخش چهارم و پایانی کتاب، نگارنده انقلاب اسلامی ایران را دلالتی تأویلی بر سپری شدن عصر تمدن غرب می داند و بشارت می دهد که تا (آن وضع موعود که انسان در انتظار اوست فاصله ای چندان باقی نمانده است.)
در بخشی از این کتاب می خوانیم:
«روزگانی نو»
بهاران از کجاست که روح روییدن و سبز شدن ناگاه در تن خاک مرده پیدا می آید ؟ و از کجاست که روح شکفتن نا آگاه از تن چوب خشک چندین برگ های سبز و شکوفه های سفید و آبی و زرد و سرخ بر می آورد؟
بهاران راز دار رستاخیز پس از مرگ است و قبرستان ها مزارعی هستند که در آنها بذر مردگان افشانده اند و جسم تا نمیرد کجا رستاخیر پذیرد؟
این بار انقلاب ربیع و انقلاب صیام به هم بر افتاده اند تا آن یکی هسته جسم را بشکافد و این یکی هسته جان را ، و زندگان از بطن مردگان سر برآورند .
با بهاران روزی نو می رسد و ما همچنان چشم به راه روزگاری نو . اکنون که جهان و جهانیان مرده اند، آیا وقت آن نرسید ه است که مسیحای موعود سر رسد ؟ و یحی الارض بعد موتها …»
کتاب "گنجینه آسمانی"
«گنجینه آسمانی» عنوان مجموعه گفتار متن فیلم های روایت فتح است که شهید سید مرتضی آوینی در آن سخن گفته و توسط موسسه روایت فتح این گفتار ها پیاده شد و به صورت یک کتاب درآمده است.
پخش فیلم های مستند «روایت فتح» از تلویزیون در فروردین سال ۱۳۶۵ آغاز شد و تقریباً بدون وقفه تا پایان جنگ در سال ۱۳۶۷ادامه یافت . در این مدت گروه روایت فتح پنج مجموعه (نزدیک به هفتاد برنامه) تولید کرد.
با اتمام جنگ، وقفه ای سه ساله در کار گروه پیش آمد اما بار دیگر در اواخر سال ۱۳۷۰، گروه روایت فتح تشکیل شد و شرایط را برای ساختن مجموعه های جدید فراهم کرد. کار تولید و پخش شش برنامه از اولین مجموعه با نام «شهری در آسمان» پایان یافته بود که راوی فتح در جستجوی قتلگاه فکه به شهادت رسید .
کتاب حاضر گفتار متن همه فیلم های روایت فتح را از اولین برنامه تا شهادت راوی فتح در بر می گیرد . گفتار متن مجموعه مستقل «با من سخن بگو دوکوهه» نیز در انتهای این کتاب گنجانده شده است.
«دو سال برای تاریخ هیچ نیست و تو میدانی زمان بر ما اسیران زمان است که میگذرد، اگرنه، در پیشگاه لازمان و لامکان، دیروز و امروز و فردا بهیکباره حاضرند و این عرصهی زمان را هم، او برای تکامل من و تو گسترده است.
اکنون این نخلستانها خالی است، اما اگر درست دقت کنی، در این سکوتی که سنگین بر روح نخلستان نشسته است، صدای ملکوتی و پر از خلوص آن مرد خدا را میشنوی که عشاق حرم را به سوی کربلا فرا میخواند و حتی از این بیشتر، صدای خنده و گریهی طلیعهداران نور را هم که دو سال و چند ماه دیگر در اینجا گِرد خواهند آمد خواهی شنید.
گوش کن… میشنوی؟
کربلا و آن سویتر، قدس، در انتظار طلیعهداران هستند؛ هم آنان که راهگشای تاریخ به سوی عدالت موعود خواهند بود. آیا تو نیز به خیل آنان پیوستهای؟
هزاران سال از آغاز حیات بشر بر این کرهی خاکی میگذرد و همهی آنان تا به امروز مردهاند و ما نیز خواهیم مرد و بر مرگ ما نیز قرنها خواهد گذشت. خوشا آنان که مردانه مردهاند و تو ای عزیز، میدانی تنها کسانی مردانه میمیرند که مردانه زیسته باشند. یاد شهدایمان به خیر! شهید عزیز سید صادق دشتی در عملیات بدر به لقای خدا رسید و خلیل پرویزی در همین والفجر هشت. بچههای جنگ، فداکارترین و صمیمیترین و پرتلاشترین بچههای جهاد فارس. و البته جای آنان هرگز خالی نمیماند و این از اسرار شهادت است.»