به گزارش خبرنگار خبرگزاری دفاع مقدس، روایت فتح را با درایت شهادت آمیختن، هنر تصویر را با اسلوب تحقیق هماهنگ ساختن، دو قوس نزول و صعود را با منحنی تام هنر اسلامی ممزوج نمودن، محسوس کردن و احساسات پاک را با گذر از وادی تخیّل به جامه تصویر درآوردن. این مستند جذاب و خاطرانگیز در لفافه هنر، سه عالم عقل، مثال و طبیعت را به هم مرتبط و کاروان دلباخته جمال محبوب را از تنگنای طبیعت خارج کرده و به وادی محبت رساند. اینها همه در سلالهسادات شهید مرتضی آوینی و دیگر هنرمندان متعهد دینی تبلور یافته و مییابد.
برخی پیداها، ناپیداها و خاطراتی خواندنی از این شهید بزرگوار به قرار زیر است:
22 بهمن سال 57 وقتی انقلاب به پیروزی رسید زندگی سیدمرتضی را به گونه ای دیگر رقم زد. انگار که او به یک باره جواب سوالاتش را پیدا کرده باشد.شنیده ایم که وقتی امام آمدند آقا سیدمرتضی گویی پس از سالها جستجو به سرچشمه رسیده بود. واژه انقلاب برای آوینی تقدس داشت، چراکه به واسطه آن حتی سیگارش را ترک کرد. امام را که پیدا کرد، تمام نوشته هایش اعم از تراوشات فلسفی، داستان های کوتاه، شعر و... را درون چند گونی ریخت و آتش زد. سیّد همواره می گفت هنر امروز حدیث نفس است و هنرمندان با خودشان درگیر هستند.سعی کردم که خودم را از میان بردارم تا هرچه هست خدا باشد. از این گفتار سیّدمرتضی برمی آید که آنچه انسان می نویسد همیشه برگرفته از تراوشات درونی خود اوست، اما اگر انسان خود را در خدا فانی کند، آنگاه این خداست که در آثار ما جلوهگر می شد.