گروه استانهای دفاعپرس- «غلامرضا بنیاسدی» روزنامهنگار و پیشکسوت دفاع مقدس؛ قصه ما با آمریکا، حرف امروز و دیروز نیست. سر دراز دارد این قصه. شاید بهتر است بگوییم، سرهای دراز! یک سرش حضور چکمهپوشان یانکی بود در کنار همقطاران خونریز روسی و انگلیسی که کشور «بیطرف» ما را «اشغالِ نظامی» کردند در جنگ جهانی دوم و آن رفت که به هر خوانش، داغمان را تازه میکند.
یک سرش هم کودتا علیه دولت ملی مصدق بود در ۲۸ مرداد. دیگری حمایت همهجانبه از رژیم پهلوی بود که مردم به جان برانداختنش و بعدی قائلههای تجزیهطلبانه. به این هم بسنده نکردند که دستشان مثل قبل پنهان بماند در آستینِ اینوآن.
در پنجم اردیبهشت ۱۳۵۹، به خیالِ «پنجه عقاب» هوا برشان داشت. فقط دست دراز نکردند بلکه پای چکمهپوششان را هم به این خاک گذاشتند غافل از اینکه «این خاک، خدایی دارد».
میپنداشتند بهراحتی میآیند، میزنند و میبرند و پزش را به دنیا میدهند. میزنند و میبرند و جشن سیادت میگیرند در جهان. اما نمیدانستند «این خاک، خدایی دارد» که قرنها پیش، لشکر ابرهه را به سجیلِ ابابیل، درهم کوفته است تا مثل شود برای همه فیلسواران مست تاریخ. آن مَثَل را به یاد نیاوردند انگار که خود به «مَثَل» تبدیل شدند در صحرای طبس هنگام که این بار باد در شنهایی پیچید که از هزاران سال پیش برای مأموریتی چنین حیاتی در آن سرزمین ذخیره شده بودند.
باد پیچید و شنها، پیچه از دستوپای خویش گشودند و بر پایودست دراز متجاوزان نهادند. اللهاکبر که چه تاریخی ساختند برای متجاوزان و چه صفحاتی رقم زدند در صحیفه مجازات ستمکاران.
آنان آمده بودند بزنند و ببرند و هژمونی قدرت استکبار را، چند برابر کنند تا کسی هرگز، خیال سرپیچی از اوامرشان نداشته باشد. میخواستند در دیاری که نهالهای تازه میکارند و چشمه جاری میکنند، سرب بیافشانند و دشنه بکارند اما غافل بودند از اینکه «این خاک، خدایی دارد». خدایی که دست بندگان خود را میگیرد حتی اگر آنان که باید چشم میبودند، به جادوی پلک دچار شوند.
خدا هست، برخلاف پندار یهودیان هرگز دستانش بسته نیست بلکه قوت میدهد به دستوبازوی کسانی که به بندگی خدا برخاسته و بر هرچه طاغوت است شوریدهاند. اصلاً شورش علیه طاغوت و ظلم و بیداد و استبداد و استعمار، رسیدن به عبودیت الهی بود. عبودیتی که نتیجه ایمان خالص یک ملت بود.
روشن است که خداوند به وعده خویش عمل میکند که در قرآنش میخوانیم؛ «ان الله یدافع عن الذین آمنوا». و خوب دفاع کرد و مهاجمان را در هم شکست. چنانکه صدایش همه جهان را برداشت و آمریکا را به تحقیری ابدی دچار کرد. حقارتی که روزی همه ستمکاران است وقتی بخواهند اهل ایمان را تحقیر کنند.
باری، حادثه طبس را باید از این منظر هم دید. به این نگاه هم باید خواند و درس گرفت که اگر میخواهیم در حصن حصین خداوندی باشیم باید به همان ایمان صادقانه اول انقلاب برگردیم. به روزهایی که با بریدن زنجیره بردگی در اوج قله بندگی، بهافتخار میایستادیم. امروز هم میتوانیم چنان یاوری داشته باشیم اگر ایمانمان تازه شود به شکوهی که پیشازاین تجربه کردهایم. اگر بسان آن روزها همه یکدل باشیم. اگر بیادعا، دست در آسمان دعا زنیم. اگر بهرسم بندگی، گرهگشای کار بندگان خدا باشیم. اگرها پرشمارند اما به این تمام کنیم که خدا با ماست اگر ما باخدا باشیم. به این شیوه در آغازی مبارک خواهیم ایستاد که انجامهای پربرکت هم روزی ما خواهد کرد. چنین باد تقدیرمان، آمین!
انتهای پیام/