گروه استانهای دفاعپرس - غلامرضا بنیاسدی، پیشکسوت دفاع مقدس و روزنامهنگار؛ نگاهِمان به قله است. به بلندترین افقی که میتوان متصور بود. این که روز میلادِ امام حسین (ع) را بهعنوان «روزِ پاسدار» ثبت تقویمها میکنیم برای این است که زندگی خود را به بهترین شیوه و مصلحانهترین روش، تقویم و خود را در عمل بدان مقاوم کنیم.
فقط هم حرفِ عاشورا و حماسه کربلایی نیست که تا زیستی حسینی را تجربه نکنیم، به شهودی چنان نخواهیم رسید و از شهادت بهرهای که باید نخواهیم برد. به واقع این نامگذاری، در لایههای عمیقتر، زیستن به سبک حسینی را هدفگذاری میکند. بر این اساس، پاسدار باید همه حیات اجتماعی و اخلاقی و معرفتی خود را به شیوه مولا سیدالشهدا (ع) تنظیم کند.
نظمی چنین است که انسان را در بزنگاه کربلا در کنار مولا قرار میدهد والا اگر به این قاعده پرورش نیابد معلوم نیست در عاشورا کجا میایستد. مگر کم بودند کسانی که نامه نوشتند و از باغهای سرسبز شده و میوههای رسیده و لشکر آماده گفتند، اما چه شد؟ حسین (ع) آمد اما به جای سرسبزی باغها، زمین به خونش لالهگون شد. بهجای میوههای رسیده، نیزههای رسیده را دیدیم و به جای سرباز، دشمنان را. حتی کسانی که وعده آمادگی سربازان را به سیدالشهدا (ع) میدادند، خود به فرماندهی سربازان علیه حجت خدا شمشیر کشیدند.
این فقط قصه کوفیان نیست که هوشیار باشی است برای همه ما که میخواهیم در کنار امام باشیم. میخواهیم در عاشوراهای مکرر تاریخ در سپاهی سینهسپر کنیم که فرماندهاش حجت خداست. برای این باید خود را به تنظیمات حسین گفته برگردانیم و بشنویم و به این شنیده زندگی خود را شاخص کنیم که «إِنّ شِيعَتَنَا مَنْ سَلِمَتْ قُلُوبُهمْ مِنْ كُلّ غِشّ وَغَلّ وَدَغَلٍ؛شيعه ما كسى است كه دلش از هرگونه خيانت و نيرنگ و مكرى پاك است.» آلودگی در ساحت شیعه حسین جایی ندارد. نمیتوان شیعه بود و دل به این «بدافزارهای اخلاقی» آلوده داشت. نمیشود.
هرکس میخواهد به تعریف درست نسبت خویشاوندی با امام برسد و بهویژه کسی که میخواهد شأن «پاسداری» داشته باشد باید همانطور که برای زیارت سیدالشهدا (ع) غسل میکند باید برای زیستن به سبک امام هم خود را به طهارت برساند و پاکیزگی مدام را در نظر داشته باشد.
شهدا، چنین زندگی میکردند که شایسته مانایی در فهرست روشن عاشورائیان شدند. نماد مروت بودند و در برابر بدترین و سختترین دشمنان هم به انصاف رفتار میکردند.
کردستان و جنایت گروهکها را اگر بخوانیم و شیوه پاسداران در برابر آن را بدانیم، تصدیق خواهیم کرد که منش سبز قامتان ما حسینی بود. جوانمردانه حتی در برابر دشمنی که جنایت را نفس میکشید. مهم نبود که آنان روی یزید را هم سفید میکردند مهم این بود که این طرف پاسداران، خُلقی حسینی داشتند که فراتر از مدارا، مروت میورزیدند.
خاطرات اهدای خون به مجروحان دشمن را در رفتار کدام ملت میتوان دید جز آنانی که به تعریفی روشن از نسبتِ خود با امام حسین (ع) رسیدند. با زنده نگهداشتن آن رسم است که امروز هم میتوانیم سرفراز بمانیم و شوکت پاسداری را حرمت بگذاریم. چنینباد انشاءالله
انتهای پیام/