یاران خراسانی (۶۵)؛

جهادگر شهیدی که حضور در خط مقدم را تداعی‌گر کربلا می‌دانست

هم‌رزم شهید ایوانی در خاطرات خود آورده است: در جریان عملیات والفجر هشت قرار بود با احداث کانالی خور عبدالله به اروند متصل شود. محمدابراهیم شبی آمد کنار ما و کار کرد و به من گفت چقدر لذت‌بخش است. می‌خواهم شب‌ها با شما کار کنم. در پاسخ به او گفتم «تو روز‌ها مشغول کار اسکله هستی؛ اگر شب‌ها هم اینجا کار کنی، نمی‌توانی ادامه دهی. او جواب داد کار واقعی و صحنه کربلا اینجاست.
کد خبر: ۵۴۹۶۷۲
تاریخ انتشار: ۱۸ مهر ۱۴۰۱ - ۱۱:۰۴ - 10October 2022

به گزارش دفاع‌پرس از مشهد، جهادگر خراسانی «محمدابراهیم ایوانی» در خرداد ۱۳۳۶ به هنگام اذان مغرب در محله طبرسی مشهد متولد شد.

از ۱۰ سالگی به طور جدّی به کار مشغول شد. در تمام دوران ابتدایی، تحصیل را با کار شبانه در کفشداری حرم سپری کرد. رنج و زحمت و کار در دوران کودکی و نوجوانی او را با رنج دردمندان و زحمتکشان آشنا کرده بود. کودکی بیش نبود که قرآن را به خوبی فرا گرفت و بارها موفق به دریافت جایزه از سوی بستگان و اساتید قرآن شد. با ورود به مقطع دبیرستان و آشنایی با آثار سیاسی و دینی و کتب علی شریعتی، اطلاعات سیاسی و مذهبی خود را افزایش داد.

بخش عمده‌ای از مطالعه او در قرآن و تفسیر بود. پس از اخذ دیپلم در انستیتوتکنولوژی مشهد در رشته راه و ساختمان مشغول به تحصیل شد. در آن جا به همراهی تعدادی از دوستان دانشجو، انجمن اسلامی تشکیل داد. در همین دوران دو بار توسط مأمورین ساواک دستگیر شد ولی چون مدرکی علیه محمد ابراهیم نداشتند، او را آزاد کردند.

از عمده‌ترین فعالیت‌های او در این دوره از تحصیل، شرکت در راهپیمایی‌ها و پخش اعلامیه‌های رهبران انقلاب در شهر مشهد بود. وی همچنین گاهی مقالاتی با موضوع مسائل روز و انقلاب اسلامی می‌نوشت و خواهرانش در محافل زنانه این مقالات را می‌خوانند تا به خیزش عمومی علیه حکومت، کمکی کرده باشند و سرانجام در بهمن ۱۳۵۷ شهد شیرین پیروزی را به همراه سایر هموطنان چشید.

پایان تحصیلات او مصادف با تأسیس جهادسازندگی در خرداد ۱۳۵۸ بود. او از همان ابتدای تأسیس جهادسازندگی در این نهاد مشغول به کار شد؛ ابتدا در جهاد مشهد و سپس فریمان و بخش احمدآباد در کمیته عمران فعالیت داشت. در اوایل جنگ در سال ۱۳۵۹ یک بار به جبهه اعزام شد.

در مهرماه ۱۳۵۹ مراسم عقد ازدواج خود را بدون هیچ تشریفاتی در حرم حضرت رضا (ع) به انجام رساند. شش ماه بعد در ۲۲ فروردین ۱۳۶۰ با پرهیز از برگزاری مراسم ازدواج، هزینه این مراسم را با توافق همسرش برای کمک به جبهه به حساب پشتیبانی جنگ واریز کرد و در همان شال برای دومین بار به جبهه اعزام شد.

مسئولیت جهاد سازندگی کلات را به مدت یک سال عهده‌دار بود. در سال ۱۳۶۱ خود را برای بازسازی مناطق جنگی به تهران معرفی کرد. مسئولین، ایوانی را برای عضویت در شورای سرپرستی جهادسازندگی در اندیمشک معرفی کردند و شهید ایوانی به مدت یک سال و نیم در آن جا مشغول به خدمت شد.

در مهر ۱۳۶۴ برای ادامه تحصیل در رشته مهندسی راه و ساختمان وارد دانشگاه فردوسی شد.

سال‌۱۳۶۴ او به‌همراه گروه جهاد سازندگی به زیارت حج مشرف شد. در مکه، خبر بمباران شهر‌های ایران از‌سوی رژیم متجاوز عراق، آرام و قرار را از ابراهیم گرفته بود و قصد کرد به محض بازگشت از سفر حج، خود را به جبهه برساند و همین کار را هم کرد. سفر حج برای محمدابراهیم یک سفر معنوی و مقدماتی بود؛ گویا سرنوشت او را آماده سفری همیشگی ساخته و لبیک او در آسمان پذیرفته شده بود.

روز ۲۲‌ اسفند ‌۱۳۶۴ هنگامی‌که به جبهه اعزام شد، به مرتبه‌ای از دانش مهندسی و نبوغ عملیاتی دست‌یافته بود که مسئولیت احداث یک کانال مهم در شهر فاو را به او سپردند؛ همکاران ستاد پشتیبانی و مهندسی جنگ جهاد سازندگی زیر آتش سنگین دشمن شبانه‌روز کار می‌کردند. آمار شهدا زیاد بود و محمدابراهیم برای اینکه کانال زودتر به پایان برسد، در سخت‌ترین شرایط در‌کنار راننده بیل مکانیکی می‌نشست و به او روحیه می‌داد و کمک می‌کرد تا مبادا کار دستخوش تعطیلی یا کُندی شود.

یکی از هم‌رزمانش می‌گوید: قرار بود  ۱۸‌ کیلومتر کانال بزنیم و خورعبدالله را به اروند متصل کنیم. ۱۸‌بیل مکانیکی و ۴۰‌راننده برای زدن کانال کار می‌کردند. عملیات احداث کانال به سه قسمت تقسیم شده بود. روز سومی که من مشغول کار بودم، محمدابراهیم آمد. او در آن زمان پشت خط مشغول کار اسکله و پل بعثت بود و مسئولیت آن را به عهده داشت؛ به این دلیل نمی‌توانست مسئولیت کانال را برعهده گیرد. اما شبی آمد کنار ما و کار کرد و به من گفت «چقدر لذت‌بخش است. می‌خواهم شب‌ها کنار شما و با شما کار کنم.»

به او گفتم «تو روز‌ها مشغول کار اسکله هستی؛ اگر شب‌ها هم اینجا کار کنی، نمی‌توانی ادامه دهی.» گفت «کار واقعی و صحنه کربلا اینجاست.» از آن روز همیشه عصر‌ها خودش را به ما می‌رساند. شب آخر که قرار بود کانال تمام شود، باید جاده بصره را برای تکمیل کانال می‌شکافتیم. فاصله ما با دشمن فقط حدود ۵۰۰‌ متر بود. راننده بیل نگران بود که دشمن او را ببیند و بزند. محمدابراهیم با راننده بسیار صحبت می‌کرد. کنارش بود و برایش چراغ‌قوه می‌گرفت تا بتواند کار کند.

این کانال ویژه که در‌واقع راه انتقال آب اروند به کارخانه نمک بود، باعث تثبیت عملیات والفجر هشت شد و زمینه دفاع رزمندگان از مناطق آزادشده را تا‌حد زیادی فراهم کرد. اجرای این پروژه از جانب محمدابراهیم به‌اندازه‌ای مؤثر و چشمگیر بود که بعد‌ از عملیات، کانال را به نام کانال شهید‌ایوانی نام‌گذاری کردند که در آخرین شب سال ‌۱۳۶۴ شهید شده بود.

انتهای پیام/

نظر شما
پربیننده ها