به گزارش خبرگزاری دفاع مقدس، تعبیرى که رهبر معظم انقلاب از خطر مصرف گرایى براى جمهورى اسلامى ایران دارند تعبیر "بیمارى اجتماعى" است.(1)
اصلاح الگوى مصرف، بدین معناست که منابع و کالاها بجا و به اندازه لازم به کارگرفته شوند و به صورت بهینه و با بیشترین بازدهى مورد استفاده قرار گیرند. این مقوله به معناى مصرف نکردن و حتى لزوماً به مفهوم کم مصرف کردن نیست و هیچ گونه منافاتى با تأمین نیازهاى فرد و جامعه در ابعاد گوناگون ندارد.
با تأملى در دو واژه مصرف و مصرف زدگى مشخص مى شود که اساس مصرف بر پایه نیازهاى حقیقى و طبیعى انسان هاست در حالى که مصرف گرایى و مصرف زدگى، در نیازهاى کاذب و زیاده خواهى هاى انسان ریشه دارند. در حقیقت این نیازهاى کاذب و غیرضرورى انسان هاست که آنان را به سوى انواع اسراف ها و زیاده خواهى ها سوق مى دهد و از آنان انسان هایى مصرف زده مى سازد.
نیازهاى کاذب نیازهایى هستند که از هیچ واقعیتى نشأت نمى گیرند و صرفاً ناشى از مجموعه پندارها، خیالات و تبلیغات شعارگونه اند که گاه براى پیشبرد اهداف خاصى ایجاد و پیگیرى مى شوند اما نیازهاى واقعى نیازهایى هستند که از یک واقعیت عینى ناشى مى شوند و داراى بعد مادى و معنوى اند.
آمارهاى تکان دهنده در مورد سرانه مصرفى کشور نشان دهنده ترویج روحیه مصرف گرایى در کشور است.
مصرف گرایى براى جامعه بلاى بزرگى است. اسراف، روز به روز شکاف هاى طبقاتى و شکاف بین فقیر و غنى را بیشتر و عمیق تر مى کند.
بر حسب بررسى میدانى که در تهران و بعضى از مراکز استان ها انجام شده است 33 درصد نان ضایعات است. یک سوم همه نانى که در این شهرها تولید مى گردند دور ریخته مى شوند. تلفات آب در مصرف خانگى تا حدود 22 درصد است.
کشور ما کشور پرآبى نیست. این آبى که با این زحمت تولید مى شود، از راه هاى دور آورده مى شود، با بهاى سنگین سدهائى احداث مى شود، این همه دانش، تجربه و تلاش به کار مىرود تا این آب به خانه ما بیاید. بعد در خانه ما 22 درصد از این آب هدر برود!
ما مجموعاً بیش از دو برابر مصرف متوسط جهان در انرژى و حامل هاى انرژى مصرف مى کنیم، یعنى نفت، گاز، گازوئیل، بنزین. شاخصى به نام شاخص شدت انرژى وجود دارد، یعنى نسبتى بین انرژى مصرفى با کالایى که تولید مى شود. هرچه انرژى مصرفى کمتر باشد براى کشور سودمندتر است. در این زمینه گاهى نسبت به بعضى از کشورهاى پیشرفته مصرف شدت انرژى ما هشت برابر بیشتر است! اینها اسراف هایى است که در جامعه انجام مى گیرد.
رهبر معظم انقلاب در فرمایشات خود در مورد مصرف گرایى، اسراف را به دو دسته اسراف فردى در مصارف شخصى و خانوادگى و اسراف ملى در مصارف سازمان هاى کشور تقسیم بندى مى کنند. تجمل گرایى، چشم و هم چشمى، هوسرانى افراد خانواده و خریدن چیزهاى غیر لازم، تجملات، تزئینات و ... از موارد اسراف است.
با تأملى در نحوه زندگى امروز، متوجه مى شویم آنچه که افراد را از هم متمایز مى سازد نوع لباس پوشیدن، تفریحات، نوع گوشى همراه و لپ تاپ و نحوه و نوع لوازم آرایش و به طور کلى کالاهاى مصرفى اوست، اما در گذشته ملاک شناسایى افراد رفتارها و عادات اخلاقى، کارى، خانوادگى و اعتقادى بود. به عنوان مثال بیان مىشد که فلانى راستگو و امانتدار است یا فلانى نجار ماهرى است، فلانى کارگر زحمتکشى است و...
اسراف فقط در زمینه هاى فردى نیست در سطح ملى هم اسراف مى شود. بخش مهمى از اسراف در اختیار مردم نیست و در اختیار مسئولین کشور است.
شبکه هاى ارتباطاتى و انتقال آب و برق وقتى فرسوده شود، آب و برق هدر مى رود. اسراف در سطح سازمان ها هم اتفاق مى افتد. رؤساى سازمان هاى گوناگون مصرف شخصى نمى کنند، اما مصرف بى رویه در مورد سازمان خودشان اتفاق مى افتد مثل تجملات اداره، اتاق کار، تزئینات، سفرهاى بیهوده، مبلمان هاى گوناگون که باید با مراقبت و نظارت از این کارها جلوگیرى کرد. هم در سطح دولت، هم در سطح آحاد مردم و هم در سطح سازمان ها باید نگاه دقیقى به اسراف وجود داشته باشد.
مصرف گرایى علاوه بر لطمه اقتصادى لطمه فرهنگى و اجتماعى بسیارى براى کشور دارد. سرمایه دارى کنونى غرب با توجه به تولیدات انبوهى که در پرتو پیشرفت صنعتى به دست آورده اکنون نیازمند بازار مصرف است و حیات خود را در گرو مصرف انبوه مى بیند و همواره مى کوشد براى رسیدن به مقاصد خود الگوى مصرف انبوه را در سطح جهان پیاده نماید.
غرب سعى مى کند با تضعیف و تخریب ارزش هایى نظیر قناعت، زهد و ساده زیستى، ترجیح آخرت بر دنیا و ... ارزش هاى مورد نظر خود را مانند دنیاطلبى، تکاثر و تفاخر، لذت طلبى، ظاهرگرایى و ... نهادینه کند و براى نهادینه کردن این ارزش ها از شیوه هاى مختلفى مانند تبلیغ و اشاعه مدهاى مختلف، بزرگ و موفق جلوه دادن اشراف و ثروتمندان و ... بهره مى گیرد.
رهبر معظم انقلاب دستگاه هاى تبلیغاتى و فرهنگى به ویژه صدا و سیما را موظف مى دانند تا مردم را به اسراف و مصرف گرایى و تجمل گرایى سوق ندهند بلکه در جهت عکس مردم را به سمت قناعت، اکتفا و به اندازه کافى مصرف کردن و اجتناب از زیاده روى و اسراف دعوت کنند.
حجم عظیمى از پیام هاى رسانه اى در زمان حاضر اقتصادى است، به طورى که تبلیغات و پیام هاى بازرگانى در هر برنامه اى وجود دارد و تلاش دارد که مخاطب را براى خرید یک کالا، ایجاد احساس نیاز به آن و برگزیدن سبک زندگى خاص ترغیب و اقناع نماید.
ایجاد نیازهاى جدید و کاذب به کالاها یکى از کارکردهاى رسانه هاى جمعى است که باعث دامن زدن به مصرف گرایى در عصر حاضر شده است. به همین دلیل آگهى ها و تبلیغات بازرگانى امروزه به تمام جنبه هاى زندگى انسان معاصر وارد شده اند.
در دنیاى جدید کالاها و از شکل سنتى خود (که به عنوان ابزارى براى رفع نیازها به کار مى رفتند) خارج شده اند و مصرف کالا و خدمات دیگر تنها ارضاء یک دسته از نیازهاى زیستى نیستند بلکه به عنوان نماد و نشانه اى براى منزلت و شخصیت اجتماعى مورد توجه مصرف کننده قرار مى گیرند. در جهان امروز مصرف به عنوان یک وسیله هویت ساز معرفى شده و مصرف کننده با مصرف و نمایش دادن کالاهاى تحت تملکش درصدد خلق و حفظ هویت خویش است.
این فرهنگ که مصرف را معیار و ملاک شخصیت و کالا را وسیله هویت بخشى در نظر گرفته خود موجب افزایش مصرف و پدید آمدن نوعى مسابقه براى مصرف بیشتر در میان افراد جوامع شده است.
منابع
1. بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار با دانشگاهیان سمنان، 18آبان1385.
2. بیانات مقام معظم رهبرى در مشهد مقدس1 فروردین 1388.