گروه فرهنگ و هنر دفاع پرس- رسول حسنی؛ شناخت زندگی ائمه معصومین (ع) چراغ راه آینده است. اگر زمانه ی امام هادی (ع) و بقیه بزرگان را بشناسیم به راحتی می توانیم در برابر فتنه های عصر حاضر نیز خود را مصون ساخته و با بصیرت، در برابر آنها مقاومت کنیم.
ابوالحسن علی بن محمد بن علی بن موسی (۲۱۲-۲۵۴ق) مشهور به امام هادی(ع) به مدت 34 سال امامت شیعیان را به عهده داشت. بیشتر سالهای دوره امامت آن حضرت در سامرا، تحت نظارت مستقیم حاکمان وقت سپری شد. زمان امامت او همزمان با حکومت چند تن از خلفای عباسی چون متوکل عباسی بود. امام هادی (ع) و فرزندش امام حسن عسکری(ع) به عسکریین شهرت یافتند. این شهرت از آن روست که خلفای بنی عباس، آنها را از سال ۲۳۳ ق به سامرابردند و تا آخر عمر تحت نظر قرار دادند.
فضای سیاسی زمانه امام هادی(ع)
متوکل مواضع خصمانهای در برابر امام هادی در پیش گرفت. اول اینکه متوکل از نظر کلامی به جریان کلامی اهل حدیث وابسته بود و نگاهی ضد شیعی داشت برای همین متوکل علیه شیعیان سیاستی سرکوبگرانه در پیش گرفت.
دوم اینکه متوکل، نگران جایگاه اجتماعی خود بود و از ارتباط مردم با امامان شیعه هراس داشت. از این رو میکوشید با آزار امام این پیوند را قطع کند. متوکل در همین راستا به تخریب مرقد امام حسین(ع) ، شخم زدن و هموار کردن زمین های اطراف مقبره، زراعت بر روی آن و سختگیری شدید بر زائران امام حسین(ع) و مجازاتهای هولناک آنها دست زد.
این سیاست از این رو حائز اهمیت بود که شیعیان روحیهای جهادی داشتند و منتظر فرصتی بودند تا با اقتدا به امام حسین(ع) قیام کنند. بخصوص اینکه بعد از شهادت امام حسین قیامهای متعددی توسط فرزندان امام سجاد(ع) مثل قیام یحیی بن زید و واقعه «فخ» که در نظر امامان معصوم بعد از کربلا تاثر بارترین واقعهای بود که برای نوادگان پیامبر اتفاق افتاد. خلفای عباسی را بر آن داشت تا به شدت عمل بیشتری ائمه را تحت نظر بگیرند.
آنها به این روش سعی در حذف امام از حلقه شیعیان داشتند تا سدی باشند بر اقدامات روشنگرانه امام. بر همین اساس متوکل در سال ۲۳۳ق مصمم شد تا امام را از مدینه به سامرا بیاورد.
متوکل طی نامهای احترام آمیز زیرکانه از امام خواست تا به سامرا حرکت کند. او، برنامه کار خود برای آوردن امام هادی(ع) به سامرا را به گونهای طراحی کرده بود که حساسیت مردم برانگیخته نشود و مسافرت اجباری امام، پی آمدهای ناملایمی به دنبال نداشته باشد.
نخستین روزی که امام هادی(ع) وارد سامرا شد، متوکل به منظور تحقیر ایشان دستور داد تا او را یک روز در «خان صعالیک» که محل تجمع گدایان و بینوایان بود، نگاه داشتند و روز بعد به خانهای که برای اسکان آن حضرت در نظر گرفته شده بود، بردند.
امام(ع) تا پایان عمر خود در این شهر به سر برد که به ظاهر زندگی آرامی داشت، و متوکل میخواست ضمن نظارتهای کلّی و تحت کنترل گرفتن، وی را در نقش یکی از درباریان نشان دهد و از ابهت و عظمت آن حضرت در چشم مردم بکاهد.
به متوکل گزارش دادند که در منزل امام هادی(ع) ادوات جنگی و نامههایی از شیعیانش به او وجود دارد. او دستور داد عدهای از سربازان و مأموران به منزل امام حمله برند و ایشان را در حالی که هست بیاورند. دستور اجرا شد و وقتی وارد خانه شدند، امام را تنها درحال قرائت قرآن یافتند که ایشان را در همان حال پیش متوکل آوردند.
پس از متوکل، فرزندش منتصر بر سر کار آمد که سبب کاهش فشار حکومت بر امام هادی(ع) شد. کاهش نسبی اختناق نسبت به زمانهای قبل، سازماندهی شیعیان را در بلاد مختلف تقویت کرد و هر زمان که یکی از وکلای امام در شهرها دستگیر میشد، آن حضرت شخص دیگری را به جای وی برمیگزید.
تاکید بر وحدت
این اقدام امام هادی(ع) به رشد حوزههای علمیه و زمینه سازی برای غیبت امام زمان (ع) کمک میکرد تا ذهن مردم آمادگی داشته باشد که در دوره طولانی غیبت، زعامت تشیع با علمای حوزه اسلامی است و در این دوران که امام در پس پرده غیبت است مراجع شیعه نقش رهبری جامعه شیعه را ایفا کنند.
از اقدامات دیگر امام هادی (ع) که مورد تاکید و تبعییت علمای عصر حاضر به ویژه شهید مطهری بود مقابل با مسئله تحریف و وحدت بود که همچنان از سیاستهای راهبردی مقام معظم رهبری است، مسئله تحریف قرآن بود که توسط غلات شیعه بوجود آمد و سبب حمله دیگر فرق اسلامی به شیعیان شدند.
این مورد را بخصوص امروز در تعبیری که رهبر انقلاب از آن به عنوان شیعه انگلیسی یاد میکنند نشان از این دارد که شناخت تاریخ اسلام و تشیع یا انسان 250 ساله چقدر در روشن شدن موضع ما نسبت به شرایط امروز موثر است. در برابر این اتّهام، ائمه همواره اصالت را به قرآن داده و هر روایت مخالف با آن را باطل اعلام داشتهاند.
رهبرمعظم انقلاب در این باره می فرمایند: امام هادی علیهالسلام با دیدِ یک انسان مبارز به دربارِ متوکّل رفت و مجلسِ شراب او را به مجلس معنویت تبدیل کرد. یعنی او را مغلوب کرد؛ در مبارزهای که شروع کنندهی آن، خلیفهای تندخو و قدرتمند بود، امام هادی دست به یک جنگ روانی زد؛ مبارزهای که در آن نیزه و شمشیر کاربُرد ندارد.
امام هادی(ع) ضمن رساله مفصلی که ابن شعبه حرانی از آن حضرت نقل کرده، به شدت بر اصالت قرآن تکیه فرمود و آن را در مقام سنجش روایاتو تشخیص صحیحاز ناصحیح به عنوان معیاری دقیق اعلام نمود. و به طور رسمی قرآن را به عنوان تنها متنی که همه گروههای اسلامی بدان استناد میکنند، مطرح کرد. لازم به توضیح نیست که تاکید بر وحدت بین فرق اسلامی در زمانی که امام معصوم زنده بود از سیاستهایی بود که مسلمانان را ملزم با تبعیت آن میکرد. این نکته که امام بر مسئلهای تاکید دارند، واجب و فرض است و اینکه همچنان توسط رهبری تصریح میشود زیر پا گذاشتن آن، خروج از واجبی است که امام معصوم مفروض کرده است.
نکته دیگر اینکه بعد از امام رضا همه نیروی خلفای عباسی معطوف هدم امام از جامعه و جلوگیری از ولادت امام قائم(ع) بود. چنان که سیاستهای دشمنان خارجی و داخلی ادامه همین سیاست بنیعباس است که نمونه آشکارش را در شعار علیه اصل ولایت فقیه در جریان فتنه دیدیم.
سیاست سکوت
از مهمترین بحثهایی که در آغاز قرن سوم، دنیای تسنّن را به خود مشغول داشته، جدال بر سر مسأله حدوث و قدم قرآن بود که خود موجب پیدایش فرقهها و گروه هایی در میان آنها شد.
شیعیان با راهنمایی ائمه درباره این موضوع سکوت اختیار کردند. در نامهای، امام هادی(ع) به یکی از شیعیان دستور میدهد در این زمینه اظهار نظر نکرده و جانب هیچ یک از دو نظر حدوث یا قدم قرآن را نگیرد. این موضع گیری، سبب شد تا شیعیان گرفتار این بحث بیحاصل نشوند.
همچنان که امروز شاهد اختلاف افکنی شبکه های معاند بین شیعه و سنی بر سر غصب خلافت و خانه نشینی امام علی(ع) هستیم. همراهی ما با این اختلاف افکنی چه شیعه باشیم چه سنی سبب از بین رفتن تمامیت اسلام خواهد شد. حداقل من به عنوان شیعه که نص صریح ائمه ملزم به اطاعت ولی فقیه زمان هستم سکوت در مقابل این مسائل است.