گروه فرهنگ و هنر دفاع پرس ـ رسول حسنی، روز 24 رجب سال روز فتح خیبر به دست مبارک امام علی(ع) در سال 7 هجری است همچنین در این روز جعفربن ابن ابیطالب برادر امیرالمومنین از حبشه به مدینه است.
منطقه جغرافیایی خیبر
خیبر منطقهاى در شمال مدینه- در راه شام- قرار دارد در آن زمان که یهودیان به جزیرة العرب آمدند، بخشى نیز در خیبر سکونت گزیدند و به دلیل امکانات اقتصادى آن، به صورت یک قدرت بسیار قوى درآمدند. آنان قلعه هاى مستحکمى ساخته و با حفظ ذخیره هاى خوراکى و سلاح فراوان، خود را به صورت قدرتى شکست ناپذیر و مقاوم در آورده بودند. این منطقه، بازار سالیانهاى داشت که در روزهاى نخست ربیع الاول برپا شده و عنوان آن «سوق نطات خیبر» بود. در نزدیکى آنها قبیله غطفان زندگى مى کردند که از حامیان این بازار بوده و وسائل امنیت کسانى که به بازار مى آمدند را فراهم مى کردند.خیبر دارای هشت حصن (دژ یا قلعه) به نامهایناعم، قموص، کتیبه، نطاة، شق، وطیح، سلالم و صعب بود.
زمینههای جنگ
در سال چهارم، پس از آنکه پیامبر(ص)یهودیان بنی نضیررا به سبب خیانت از مدینه بیرون راند، برخی از آنان از جمله حیی بن اخطب، سلام بن ابی الحقیق و کنانة بن ربیع بن ابی الحقیق روانه خیبر شدند. آنان سال بعد به مکهرفتند و قریشرا به جنگ با پیامبر برانگیختند. بدین گونه خیبر کانون خطر و توطئه بر ضد امت نوپای اسلامی شد.در شعبان سال 6نیز چون پیامبر خبر یافت که قبیله بنی سعد بن بکر، از همسایگان عرب خیبر، برای یاری کردن یهودیان خیبر جمع شدهاند، حضرت علی(ع) را با گروهی به سوی آنان فرستاد. با حمله آن حضرت، دشمن گریخت و غنایمی به دست مسلمانانافتاد. همچنین در رمضانهمان سال، در سریهایبه فرماندهی عبدالله بن عتیک، سلام بن ابی الحقیق به جرم برانگیختن احزاب بر ضد پیامبر و مسلمانان به قتل رسید. در همین زمان، عبدالله بن رواحهدر مأموریتی به خیبر، به دستور پیامبر به تحقیق درباره وضع یهودیان پرداخت.
پس از آن، یهودیان خیبر اُسَیر بن زارِم را به امارت برگزیدند. او در تحریک قبایل عرب همچون خطفان، برای جنگ با پیامبر کوشید و با یاری آنان قصد داشت به مدینه حمله کند. از این رو پیامبر در شوال سال 6ق، بار دیگر عبدالله بن رواحه را با گروهی به خیبر فرستاد که در نتیجه آن اُسَیر و جمعی از یهودیانِ همراه او کشته شدند.
علاوه بر اینها، پس از اخراج یهودیان بنی قریظهاز مدینه و برقراری آرامش و انعقاد معاهده بین سایر یهودیان مدینه با پیامبر، یهودیان خیبر، که سران بنی نضیر در میان آنها زندگی میکردند به دنبال انتقام جویی از پیامبر بودند و اموال خود را برای برانگیختن اعراب همسایه از جمله قبیله نیرومند غطفانهزینه میکردند تا آنها را بر ضد مسلمانان با خود متحد سازند. این سبب کافی بود تا پیامبر به فاصله کمی بعد از صلح حدیبیهبه خیبر حمله کند.
حرکت به سوی خیبر
پیامبر(ص) هنگام خروج ابوذر غفاری را در مدینه جانشین خود کرد و پرچم جنگ را که به رنگ سفید بود به دست علی علیه السلام سپرد و آن حضرت را فرمانده سپاه پیشاهنگ خود قرار داد
در غزوه خیبر بیست تن از زنان مسلمان با لشکر پیامبر همراه بودند که از آن جمله ام سلمه همسر پیامبربود.با اجازه پیامبر برای مداوای زخمیان و یاری مسلمانان در این غزوه شرکت کردند.
کسانى هم که در حدیبیه از شرکت در جنگ خوددارى کرده بودند، به امید غنیمت، خواستند همراه آن حضرت حرکت کنند و گفتند همراه شما بیرون مىآییم. در حالى که نه تنها از شرکت در حدیبیه خوددارى کرده بودند، بلکه شایعه پراکنى هم مى کردند. در این موقع مى گفتند که خیبر مهم ترین روستاى حجاز از لحاظ خوراک و گوشت و اموال است، و ما حتما همراه شما خواهیم آمد. پیامبر (ص) فرمود: اگر با من مى آیید فقط باید نیت شما جهاد باشد، و اگر مقصودتان غنیمت است نباید بیایید. و به همین منظور دستور فرمود جارچى جار بزند کسى که همراه ما مى آید فقط باید رغبت به جهاد داشته باشد، و کسانى که قصد غنیمت دارند، نیایند.
چون مردم براى شرکت در جنگ خیبر آماده شدند، این مسأله بر یهودیانى که در مدینه بودند و با پیامبر (ص) معاهده داشتند، گران آمد، و دانستند همینکه مسلمانان به خیبر برسند، خداوند خیبر را هم نابود خواهد فرمود، همان طور که یهود بنى قینقاع و بنى نضیر و بنى قریظه را نابود فرمود.
اهالی خیبر گمان نمیکردند پیامبر(ص) به جنگ ایشان برود و به اتکای دژهای بلند و استوار خود که بر قله کوهها قرار داشت و نیز برخورداری از اسلحه و جمعیت فراوان و آب دائمی، میپنداشتند چند سال میتوانند مقاومت کنند.
آن حضرت هنگام عزیمت به خیبر به یکی از راهنمایان دستور داد از راهی سپاه مسلمانان را پیش ببرد تا نهایتاً میان خیبر و شام قرار گیرند و خیبریان نتوانند از هم پیمانان عطفانی خود یاری بگیرند.از سوی دیگر، وقتی یهودیان خیبر فهمیدند پیامبر به سویشان خواهد رفت، حارث ابوزینب یهودی را به ایشان پیشنهاد کرد. بیرون از قلعهها اردو بزنند و آماده مبارزه شوند، اما آنان با تکیه به استحکام قلعه، ماندن درون آنها را ترجیح دادند.
خداوند زمان حرکت سپاه پیامبر(ص) را بر اهالی خیبر پوشاند، تا آنکه آن حضرت پس از گذر از میان قلعههای شق و نطاة، شبانگاه نزدیک قلعه خیبر رسید یهودیان خیبر از ورود پیامبر به این ناحیه غافلگیر شدند و به دورن قلعههای خود گریختند. پیامبر(ص) یارانش را از قتل زنان و کودکان نهی کردو آن روز را تا شب با اهل قلعه نطاة جنگید. سپس لشکرگاه خود را از محلی که در تیررس دشمن و زمینش مرطوب بود، منتقل کرد و فرمود به جایی به نام رجیع بروند.
آغاز نبرد
در نخستین روز نبرد، پنجاه تن از مسلمانان زخمی شدند. پیامبر هفت شبانه روز در رجیع اردو زد و هر روز همراه مسلمانان، که هر گروه پرچمی داشتند، با یهودیان به جنگ میگذراند. در شب ششم، مردی یهودی از اهالی نطاة، به نام سماک، به حضور پیامبر(ص) رسید و امان خواست تا مسلمانان را به آن قلعه راهنمایی کند. او خبر داد نطاة که در آن انبار آذوقه و انواع جنگ افزار یهودیان قرار دارد، دچار آشفتگی شده است و اهالی آن از ترس، در حال ترک این قلعهاند. فردای آن روز مسلمانان نطاة را فتح کردند و آن یهودی بعداً مسلمان شد.
فتح خیبر به دست ابوتراب
نخستین قلعه خیبر که پیامبر فتح نمود، ناعم بود. این قلعه خود متشکل از چند دژ بود و پیامبر برای حمله به آنها، یاران خود را صف کرد. یهودیان مسلمانان را تیرباران کردند و یاران پیامبر خود را سپر آن حضرت قرار دادند. آن روز پیامبر پرچم سفید خود را به دو تن از مهاجران داد، اما آنان یکی پس از دیگری، بی آنکه کاری از پیش برند، بازگشتند.پیامبر(ص) فرمود: «فردا پرچم را به کسی خواهد داد که خدا و رسولش او را دوست می دارند و خداوند به دست او فتح را نصیب مسلمانان خواهد کرد و او گریزنده نیست.» صبح روز بعد، پیامبر(ص) حضرت علی(ع) رارا که دچار چشم درد بود، با شفا داد وداد و پرچم را به وی سپرد.
چون حارث، برادر مرحب (رئیس قلعه)، با گروهی به جنگ آمد، مسمانان پراکنده شدند، اما حضرت علی ایستادگی کرد و حارث را کشت و یاران حارث به دژ گریختند و در را بستند.پس از آن، مرحب رجزگویان بیرون آمد که حضرت علی مرحب را در مبارزه تن به تن از پای درآورد و این ضربه چنان کارساز بود که پس از آن قلعه فتح شد.
طبق روایتی دیگر، بزرگترین، شدیدترین و استوارترین قلعه خیبر، قموص بود و پیامبر(ص) پرچم فتح آن را به حضرت علی(ع) داد و ایشان با قتل مرحب که این قلعه به نام او نیز خوانده میشد، این قلعه را فتح کرد.و مژده فتح (قلعه مرحب) را برای پیامبر فرستاد. به روایتی، مرد یهودی مذکور همان مرحب بوده است.
دژ صعب بن معاذ نیز در نطاة قرار داشت و در آن آذوقه و چهارپایان و کالا و پانصد جنگجو بود. پیامبر دعا کرد که خداوند بزرگترین دژ را که ثروتمندترین و پرمایهترین قلعههاست، بر آنان بگشاید. به دنبال آن، دژ صعب بن معاذ یاری خدا گشوده شد و یهودیان دژهای ناعم، نطاة و صعب بن معاذ را ترک کردند و به قلعه الزبیر که استوار و مرتفع بود، گریختنداین قلعه نیز سه روز در محاصره بود تا آنکه مردی یهودی نزد پیامبر رفت و امان گرفت و به راهنمایی وی و پس از نبردی سخت، مسلمانان این دژ را، که آخرین دژ نطاة بود، فتح کردند.اهالی نطاة شجاعترین یهودیان خیبر بودند و پس از فراغت از فتح این قلعه، خاطر پیامبر ازجنگ و شبیخون یهودیان آسوده شد و دستور داد اردوگاهش را از رجیع به جایگاه پیشین یعنی منزله منتقل کنند. آنگاه به سوی قلعه شِقّ که دارای چند دژ بود حرکت کرد و پس از جنگی سخت، مسلمانان ابتدا دژ سُمران و سپس دژ نزار را فتح کردند و اهالی آنجا را اسیر کردند.
نزار آخرین دژ خیبر بود که در آنجا جنگ روی داد. پس از فتح آن، همه فراریان دژهای نطاة و شقّ به دژهای استوار قموص و وَطیح و سُلالِم (که در قلعه کتبیه بودند) رفتند و درها را بستند. از این رو پیامبر تصمیم گرفت از منجنیق استفاده کند. پس از چهارده روز محاصره، یهودیان به ستوه آمدند و از پیامبر تقاضای صلح کردند. کنانة بن ابی الحقیق، رئیس دژ سلالم، نیز هرچند تیرانداز ماهری بود، به یارانش گفت تیراندازی نکنند و کمی بعد وی و چند تن از یهود از طرف اهالی قلعه کتیبه با پیامبر طبق شروطی صلح کردند. پیامبر به آنان امان داد و آنان اموال و طلا و نقره و زرهها را به آن حضرت تحویل دادند. وطیح و سلالم آخرین دژهای خیبر بودند که فتح شدند.
طبق این صلح مقرر شد خون جنگجویان درون قلعه محفوظ بماند و آنان با زنان و کودکانشان سرزمین خیبر را ترک کنند و اموال و زمینها و سلاحها و زرهها و جامهها را تسلیم پیامبر کنند.
پیامبر (ص) پس از فتح خیبر، به درخواست یهودیانآنجا به آنان اجازه داد در اراضی خیبر به کار پرورش نخل که در آن مهارت داشتند، ادامه دهند و در عوض، نیمی از محصول خرما و زراعت خیبر را برای خود بردارند و با آنان معاهدهای بست و به ایشان درباره جان و مال و اراضیشان امان داد.
بازگشت مهاجران حبشه به مدینه
پس از اینکه خیبر فتح شد، مسلمانانى که همراه جعفر بن ابى طالب با دو کشتى از پیش نجاشى حرکت کرده بودند، رسیدند. همینکه پیامبر (ص) جعفر را دیدند فرمودند: نمى دانم از فتح خیبر خوشحال ترم یا از آمدن جعفر! سپس او را در آغوش کشند و میان دو چشمش را بوسیدند.