گروه فرهنگ و هنر دفاع پرس ـ رسول حسنی، رساله حقوق یکی از چند اثر منسوب به امام سجاد(ع) است که در این رساله 51 حق (یا 50حق طبق برخی نسخهها) شمارش شده است که باید بارها مورد بازخوانی قرار بگیرد.
کتابی برای همیشه
این حقوق که بسیار کاربردی است و از آنجا که از زبام امام معصوم بیان شده است هنوز تازگی دارد و برای همه جوامع بخصوص جوامع اسلامی قابل اجرا است و میتواند برای هر گروه دسته و اجماعی قابل استفاده و اجرا باشد. به دلیل جایگاه خاص و محتوای جامع این رساله، ترجمهها و شرحهای متعددی بر این رساله نوشته و منتشر شده است. این رساله تاکنون به زبانهای انگلیسی، ارمنی هندی و اردو منتشر شده است.
در این رساله منظور از حق، احکام و وظایفی است که از سوی خداوند نسبت به اصناف مختلف بر انسان قرار داده شده است. این حقوق منحصر به وظایف الزامی مؤمنان نیست و شامل احکام استحبابی نیز میشود. به علاوه این حقوق منحصر به احکامی نیست که عدم رعایت آنها گناه محسوب شود یا موجب اجرای مجازات دنیوی (حد و تعزیر شرعی) گردد، بلکه رساله حقوق در بردارنده وظایف اخلاقی یک انسان موحد است.
این حقوق چنان ساده بیان شدهاند که نیاز به توضیح ندارند و از طرفی چنان بدیهی هستند که نمیتوان آن را رد کرد. در موارد زیر فقط به حقوق شهروندی و اجتماعی پرداخت شده است. در این رساله حقوق خانوده، اعضای بدن، عبادت و ... به روشنی بیان شده است. حتی در رعایت موارد زیر بخش قابل توجهی از بزهکاریهای اجتماعی را کاهش میدهد. به مناسبت ولادت امام سجاد(ع) به موارد این رساله نگاهی میاندازیم.
حق رهبر سیاسی
اما حق کسی که امور سیاسی تو را رهبری میکنـد؛ پس بدان که تو برای او فتنه و امتحان هستی و او به خاطر سلطه که بر تو دارد به این امتحان مبتلی شده است. او را مخلصانه نصیحت کن و از در معارضه و مخالفت با او وارد مشو؛ زیرا که اینکار تو سبب نابودی خودت و او خواهد شد؛ بذل و بخشش او را اگر قبـول آن ضرری بـه دینت وارد نمی کند بلکه میتوانی از این بخشش استفاده برای امور دینیت نمائی؛ بدون تکبر و با جبین گشاده و تواضع بپذیر؛ و با او در حکومتش معارضه و معانده نـکن زیرا نتیجه دشمنی تو با او قطع رابطه دوستی و ایجاد کینه و عداوت است؛ و ایـن تو هستی که با معارضهات او را وادار نمودهای که به تو ضرر بزند و خودش را به هلاکت و نابودی دچار گرداند در حالیکه تو یاور و معین و شریک او حساب میشوی در آنچه که او نسبت به تو مرتکب شده است و قوتی نیست مگر به قوت خداوند.
حق رهبر علمی
اما حق کسی که تو را تعلیم میدهد بر تو آنست که در تعظیم و تکریم و احترام او کوتاهی نکرده؛ محضر و مجلس او را بزرگ شماری و به نحو احسن به گفتـار او در حال درس گوش فرا دهی و با پیشانی باز از گفتارش و درسش استقبال کنی. برای آنکه بتواند در آموزش تو موفق باشد تو خود نیز استاد را در ایـن امر کمک کـن بـه این بیان که در حال درس و شنیدن سخنان استاد؛ ذهنت را کاملا آماده کن و دقت داشته باش و قلب و دلت را برای پذیرش آنچه میشنوی پاک بگردان و خاطراتت را در آن حال فراموش کرده به لذایذ و امور شهوانی فکر نکن.
بدان که تو از طرف معلم و استاد رسالت داری تا آنچه را که از او میآموزی به غیر خودت منتقل نمائی و باید همانطور که شنیدهای به دیگران انتقال دهی و چیزی از آن کم یا به آن اضافه نکنی و قوتی نیست مگر به خداوند متعال.
حق زیر دستان
ای کسیکه بر مردم حکومت میکنی و زمام امور آنها را بدست گرفتهای بدان که رعیت را بر گردن تو حقوقی است که ملزم به رعایت آن میباشی. بدان که حکومت تو بر آنها ناشی از قوت تو و ضعف ایشان است؛ پس بهتر آنست کـه کفایت و رعایت کنی کسی را که ضعف و ناتوانیش اورا رعیت تو ساخته است و حکم ترا بر او نافذ گردانیده است و نمیتواند که با تو به مخالفت پـردازد و برای استیفای حقش علیه تو قیام نماید و فرمانت را سر پیچی کند چون قوت و قدرتی ندارد.چنانکه برای رهائیش از تو نمی تواند به کسی اتکاء کند مگر به خداوند متعال.
پس نسبت به رعیت رحیم و مهربان باش و برای حفاظت جان و مال و ناموس رعیـت و حمایت از آنان لحظه غافـل نباش؛ برای آسایش و آرامش آنها تلاش کن و با حلم و بردباری با ایشان برخورد نما و باید بدانی که تو به فضل خداوند و لطف او حکومـت را به دست آوردهای پس خدا را شکرگزار باش؛ زیرا کسی که شاکر باشد خداوند نعمت بیشتری به عطا میکند و قوتی نیست مگر به قوت خداوند.
حق همسایه
اما حق همسایه پس بر تو واجب است که حافظ منافع او در غیابش و حافظ کرامت او در حضورش باشی؛ و در هردو حال (حضور و غیاب ) یار و مددگار او باشی برای یافتن عیبهای او تجسس نکنی و اگر ناخود آگاه و بدون قصد متوجه عیبی در او شدی؛ چون دژ محکم و پرده زخیمی باشی وعیب او را بپوشانی طوریکه هیچ کس به هیچ عنوان متوجه آن عیب از ناحیه تو نشود.
در گرفتاری تنهایش نگزاری و اگر خداوند به او نعمتی عطا کرد حسد نورزی؛ لغزشهایش را ببخشی و از خطاهایش درگزری؛ اگر گاهی از روی نادانی حرکت نادرستی نسبت بـه تو انجام داد با حلم وبردباری برخورد کنی و همیشه با او در صلح و صفا باشی.
مگزاری دیگران او را بد گویند و بدیها و عیبهای او را اینجا و آنجا نقل نمایند؛ از خیانت به او ممانعت کنی و اگر کسی حرف بدی یا سخن زشتی را به او نسبت داد باور نکنی. با همسایهات معاشرت نیکو و انسانی داشته باشی. و قوتی نیست مگر به خداوند متعال.
حق شریک
اما حق شریک آنست که در غیابش کفایتش کنی و در حضورش خود را با او مساوی حساب نمائی و هیچ وقت بدون تصمیم او تصمیم نگیری و به نظر خود بدون مشورهء با او عمل نکنی. حافظ مالش باشی؛ و از خیانت به او در امور بزرگ و کوچک پرهیز نمائی زیرا که به ما رسیده است « دست خداوند با شرکاء است؛ تا وقتیکه به هم دیگر خیانت.»
حق طلبکار
اما حق کسیکه به توقرض داده است و موعد پرداخت آن رسیده است؛ آنست که اگرتوان پرداخت قرض را داری؛ بدون معطلی بپردازی و بیجهت مال مردم را نزد خود نگه نداری و اگر از تو قرض خود را میخواهد جواب رد به او نده زیرا که حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه واله وسلم فرمود:« تعلل در ادای قـرض؛ و تاخیر در پرداخت آن ظلم است»؛ و اگر توان پرداخت آنرا نداری با عذر خواهی و طلب تمدید وقت قرض رضایت صاحب مال را بدست آوری و با تشکر و تقدیر او را از خودت راضی بسازی؛ نه اینکه هم قرضش را نپردازی و هم فحش و دشنام نثارش نمائی؛ که نشانه پستی تو خواهد بود.
حق مدعی
اما حق کسیکه علیه تو اقامه دعوی نموده و خصم تو حساب میشود؛ آنست که اگر در دعوایش علیه تو صادق است و حق به طرف اوست؛ در پی بی اعتبار کردن حجت و دلیلش نباش و بـرای باطل نمودن دعوایش تلاش نکن؛ زیرا با وجدانت بلکه با خودت دشمنی کردهای؛ برای آنکه وجدانت حکم به حق بودن طرف مقابلت مینماید و خودت بهترین شاهد و گواه هستی بر اینکه حق به طرف خصمت هست؛ پس حق را بدون چون و چرا بپزیر که پذیرفتن حق یکی از حقوق خداوند متعال بر عهده بندگان میباشد.
اما اگر در دعوایش کاذب است؛با او مدارا کن و او را از خدا بترسان و از هر مذهب و دینی که پیروی می کند برایش دلیل بیاور تا متوجه زشتی کارش شود و با یاد آوری عذاب قیامت و مرگ او را از راه باطل برحذر داری. از سخنان منافی ادب و اخلاق پرهیز کن؛ زیرا دشمنیی دشمن را بیشتـر و تیغش را تیز تر نموده و موجب بر انگیخته شدن شر خواهد شد؛ اما سخن خـوب؛ شر را نابود میکند.
حق مدعی علیه
اما حق کسی که تـو علیه او اقامه دعوی نمودهای بر تو آنست که اگر در دعوایت برحق و صادق هستی با او به خوبی و مهربانی سخن بگو تا راهی برای حل و فصل دعوی و خصومت پیدا شود؛ زیرا کلمه دعوی و شکایت کلمه خوبی نیست و خصم تو از شنیدن این کلمه ناراحت میشود؛ پس حجت و برهانت را با رفق و مدارا برای او بازگو کن و اگر نیاز به فکر کردن داشت به او مهلت بده تا فکر کند.
حق همه مسلمانان به طور عموم
اما حق همه مسلمانان بر تو آنست که در دل نسبت به آنان کدورتی نداشته باشی و بالهای مهربانی و لطفت را بر سر خطاکاران ایشان بیفشانی و به جهت اصلاح و ایجاد الفت بیـن آنها و خود بکوشی و شکـر و سپاست را از نیکوکاران آنها دریغ نداری؛ کسانی که احسان و نیکی آنها برای خود شان و برای تست؛ زیرا که احسان آنها به خود شان احسان به تو نیز هست وقتی که آزاری بتو نرسانند و ترا گرفتار دفع آن آزار نکنند و خود را از آسیب رساندن به تو دور نگه دارند.
پس برای همه مسلمانان دعا کن و به یاری همه آنها بشتاب و همه را در مراتبی که دارند مورد عنایت و تکریم قرار دهی.