به گزارش خبرگزاری دفاع مقدس، هر کدام از شهیدان با شهادت خود حرف و سخنی برای گفتن دارند. آنها رفتند تا حقانیت و مظلومیت ملت ایران را در برابر زورگویان و ستمگران به اثبات برسانند.
جوانان این مرز و بوم آن قدر نسبت به مسائل روز واقف بودند که نتوانستند حضور رژیم ستمگر شاهنشاهی را تحمل کنند و هدایتهای دلسوزانه، هوشمندانه و پیامبرگونه امام راحل جرقهای بر قلب و روح آنها شد.
در دورهای که حکومت پهلوی با نوکری خود به آمریکا و استکبار جهانی باج میداد و حق ملت ایران را برای خوش خدمتی دو دستی تقدیم آنها میکرد تعداد مردم محروم و ستمدیده در کشور رو به افزایش بود.
مردم ایران به ویژه جوانان که از این وضعیت خسته شده بودند با راهنماییهای امام خمینی(ره) وارد میدان مبارزه شدند و سرانجام انقلاب اسلامی را به پیروزی رساندند.
شهید حسن کاسبی نیز مانند جوانان دیگر کشور شور و هیجانی خاص برای پیروزی انقلاب داشت و حتی بعد از به ثمر نشستن درخت انقلاب از تلاش و کوششهای خود دست برنداشت و با آغاز جنگ او هم برای مقابله با دشمن متجاوزگر عازم میدان نبرد شد.
شهید حسن کاسبی جوانی بود که همانند جوانان دیگر وطن، در راه دفاع از ارزشهای انقلاب و ایران اسلامی سکوت نکرد و حضور در جبههها را بر هر چیزی مقدم دانست و جان خود را در این راه تقدیم انقلاب کرد.
پدر نیز سالها دچار آلزایمر شده و در کنار همسرش که مدتها است زمین گیر است و بر روی تخت خوابیده زندگی میکند.
وقتی نام حسن میآید اشک از چشمان مادر جاری میشود و میگوید حسن نیز مانند حضرت علی اکبر(ع) در راه عزت و سربلندی این آب و خاک شهید شد تا امروز ملت ما آزادانه و با افتخار در مقابل ابرقدرتها بایستند و حرف خود را بیان کنند.
او در حالیکه به عکس فرزندش مینگرد میگوید: امروز جوانان باید قدردان این انقلاب و نظام بوده و تداوم دهنده راه شهیدان باشند چرا که این انقلاب به آسانی به دست نیامده و ثمره خون شهدای بسیاری است.
مادر میگوید: با آغاز پیروزی انقلاب اسلامی، حسن مانند دیگر جوانان این سرزمین آرام و قرار نداشت و در تمام برنامههای فرهنگی، اجتماعی و سیاسی حضور مییافت.
در ابتدای پیروزی انقلاب و همزمان با آغاز جنگ تحمیلی عراق علیه ایران او وارد بسیج شد و معتقد بود که دشمن ناجوانمردانه به خاک ما حمله کرده و نباید در برابر ستمگران و ظالمان زورگو سکوت کرد و باید آنها را سرجایشان نشاند.
در این دوره خانواده به حسن پیشنهاد دادند تا همسری برای خود برگزیند و ازدواج کند اما حسن پاسخ داد که برای کارهای دنیایی و ازدواج همیشه وقت هست امروز دفاع از ناموس و خاک وطنم از هر چیزی واجبتر است.
زهرا سامانی مادر شهید کاسبی درباره اعتقادات و باورهای دینی فرزندش سخن میگوید. حسن عشق فراوانی نسبت به اهل بیت به ویژه امام حسین(ع) داشت و همیشه میگفت: ای کاش من هم در روز عاشورا و صحنه کربلا در کنار سالار شهیدان بودم و در رکابش نوکری فرزند زهرای مرضیه را میکردم.
حسن میگفت امام حسین(ع) به همه انسانها درس آزادگی و آزاد زیستن داد تا در هر دوره و زمانی مردم آزاده علیه زورگویان و ظالمان بایستند و سکوت نکنند.
مادر آلبوم عکس فرزندش را به دست گرفته و به او نگاه میکند، میگوید: فرزندم معتقد بود که جبههها درسهای بسیاری را به آدمی میدهد و درجبههها محلی برای رسیدن به کمال و خودسازی است و به افراد درس انسان سازی و تصفیه روح را میدهد.
زهرا سامانی مادر شهید کاسبی گفت: جوانان این مرز و بوم با حضور همیشه درصحنه خود در تمام عرصهها، توطئههای دشمنان انقلاب و نظام را خنثی کنند و اجازه ندهند هیچ غریبهای وارد میهن اسلامی ما شود.
هرگز یاد ندارم حسن با صدای بلند با من و پدرش و حتی بزرگترها صحبت کند. احترام به پدر و مادر یکی از اصول مورد توجه شهید حسن بود و هرگز دل پدر و مادر را نمیشکست و من و پدرش از او رضایت کامل داریم.
فرزند من و دیگر فرزندان این سرزمین در راه دفاع از ارزشهای سلام و قرآن رفتند و جوانان امروز باید قدردان خون شهدا باشند و در راه تداوم اهداف و راه آنها تمام توان خود را به کار گیرند.
شهید همیشه به آشنایان و خواهرها و برادرانش توصیه میکرد به کسب علم، دانش و تحصیل بپردازند. او معتقد بود درس خواندن و کسب علم و دانش سبب میشود تا انسان برای جامعه مفید و موثر باشد.
هر وقت صحبت از دنیا و مادیات میشد، حسن میگفت: دنیا ارزشی ندارد و فقط محلی برای خودسازی و رسیدن به کمال حقیقی است. نباید به دنیا وابسته شد چرا که غرق شدن در مادیات انسان را از تکامل حقیقی دور میکند.
علیرغم اینکه حسن جوان بود اما وابستگی نسبت به این دنیا نداشت و گویا عالم معنا و باورهای دینی را با تمام وجود درک کرده بود و فقط عشق به شهادت داشت چرا که رسیدن به مقام و درجه شهادت، نصیب هر کسی نمیشود و انسان با شهادت به مقام ارزشمند از سوی پروردگار میرسد.
حسن میگفت مادر اگر شهید شدم مبادا گریه کنی و هرگز برایم دلتنگی نکن. اگر خدا مرا دوست داشت و به شهادت رسیدم دلت را کنار دل حضرت زینب(س) بگذار و اصلا غصه نخور. مگر فرزندان این مرز و بوم از امام حسین(ع) و فرزندانش عزیزتر است؟
مادر شهید در پایان گفت: به جوانان توصیه میکنم حتما زندگینامه شهیدان را مطالعه و مرور کنند و با نگاه سطحی شهیدان را نبینند. راه آنها را برای رسیدن به سعادت و کمال ادامه دهند.
حسن کاسبی در روز ۲۰ شهریور سال ۱۳۴۰ در تهران و در خانوادهای مذهبی دیده به جهان گشود. سرانجام در سن ۲۱ سالگی در منطقه کوشک در ۲۶ شهریور سال ۱۳۶۱ به درجه رفیع شهادت نائل آمد و در قطعه ۲۶ بهشت زهرا(س) در کنار همرزمانش به خاک آرمید و به آرزوی دیرینهاش رسید.