به گزارش خبرگزاری دفاع مقدس، در سال 1336 در محله کوی کلم اصفهان، در خانوادهای متدین و مذهبی فرزندی متولد شد، او را به تاسی از سالار شهیدان عالم، حسین نامیدند.
حسین کودکی باهوش، مودب و معتقد به اصول دین و مذهب بود. از همان دوران کودکی به همراه پدر در مراسم و مجالس دینی و مذهبی حضور مستمر داشت.
حسین صدای صاف و پرطنینی داشت و به همین خاطر وقتی به همراه پدر به مسجد محل می رفت اذان و تکبیر می گفت.
حسین که در فضایی مذهبی رشد می کرد به تدریج نسبت به امور سیاسی هم آشنایی پیدا کرد.
در سال 1355 پس از اخذ دیپلم طبیعی به سربازی اعزام شد. او دوران سربازی را در مشهد گذراند و در طی این دوران، به تحصیل علوم قرآنی در مجامع مذهبی مبادرت ورزید. عملیات سرکوبگرانه ظفار (عمان) که برگزار شد حسین به عنوان سرباز باید در آن شرکت می کرد. او از این کار فوق العاده ناراحت بود و با آگاهی و شعور بالای خود، نماز را در آن سفر تمام میخواند. وقتی دوستانش علت را سئوال می کردند در جواب می گفت: " این سفر، سفر معصیت است و باید نماز را کامل خواند."
در سال 1357 به دنبال صدور فرمان حضرت امام خمینی(ره) مبنی بر فرار سربازان از پادگانها و سربازخانهها، او و برادرش هر دو از خدمت سربازی فرار کردند و به خیل عظیم امت اسلامی پیوستند.
حسین خرازی از همان آغاز پیروزی انقلاب اسلامی، درگیر فعالیت در کمیته انقلاب اسلامی، مبارزه با ضد انقلاب داخلی و جنگ های کردستان بود و لحظهای آرام و قرار نداشت. با شروع فعالیت ضدانقلاب در گنبد، مامور به حضور در آن منطقه شد.
غائله کردستان که پیش آمد، حاج حسین به کردستان رفت و بعد از رشادت هایی که در زمینه آزاد کردن سنندج (همراه با شهید علی رضاییان فرمانده قرارگاه تاکتیکی حمزه) از خود نشان داد، در سمت فرماندهی گردان ضربت که قوی ترین گردان آن زمان محسوب میشد وارد عمل شد و موجب آزادسازی شهرهای دیگر کردستان از قبیل دیواندره، سقز، بانه، مریوان و سردشت شد و بیشترین ضربه را به ضدانقلاب وارد کرد.
حاج حسین خرازی با شروع جنگ تحمیلی بنا به تقاضای همرزمان خود، پس از یکسال خدمت صادقانه در کردستان راهی خطه جنوب شد و به سمت فرمانده اولین خط دفاعی که مقابل عراقی ها در جاده آبادان - اهواز در منطقه دار خوین تشکیل شده بود منصوب شد.
در عملیات شکست حصر آبادان، فرماندهی جبهه دارخوین را به عهده داشت و دو پل حفار و مارد را که عراقی ها با نصب آن دو پل بر روی رود کارون، آبادان را محاصره کرده بودند، به تصرف درآورد.
خرازی در آزادسازی بستان بهترین مانور عملیاتی را با دور زدن دشمن از چزابه و تپه های رملی و محاصره کردن آنها در شمال منطقه بستان انجام داد.
در عملیات فتح المبین دشمن را در جاده عین خوش با همان تدبیر فرماندهی اش حدود 15 کیلومتر دور زد و یگان او در عملیات بیت المقدس جزو اولین لشکرهایی بود که از رود کارون عبور کرد و به جاده اهواز- خرمشهر رسید و در آزاد سازی خرمشهر نیز سهم بسزایی داشت.
در عملیات خیبر که توام با صدمات و مشقات زیادی بود دشمن، منطقه را با انواع و اقسام جنگافزارها و بمب های شیمیایی مورد حمله قرار داده بود، اما شهید خرازی هرگز حاضر به عقبنشینی و ترک موضع خود نشد، تا اینکه در این عملیات یک دست او در اثر اصابت ترکش قطع شد.
از بیمارستان یزد – همانجایی که بستری بود – به منزل تلفن کرد و به پدرش گفت: " من مجروح شدهام و دستم خراش جزئی برداشته، لازم نیست زحمت بکشید و به یزد بیایید، چون مسئله چندان مهمی نیست. همین روزها که مرخص شدم خودم به دیدارتان میآیم."
در عملیات والفجر 8 لشکر امام حسین(ع) تحت فرماندهی او به عنوان یکی از بهترین یگان های عمل کننده، لشکر گارد عراق را به تسلیم واداشت و پیروزی های چشمگیری را در منطقه فاو و کارخانه نمک که جزو پیچیدهترین مناطق جنگی بود، به دست آورد.
در عملیات کربلای 5 در جلسهای با حضور فرماندهان گردان ها و یگان ها از آنان بیعت گرفت که تا پای جان ایستادگی کنند و گفت: " هرکس عاشق شهادت نیست از همین حالا در عملیات شرکت نکند، زیرا که این یکی از آن عملیات های عاشقانه است و از حساب های عادی خارج است."
لشکر او در این عملیات توانست با عبور از خاکریزهای هلالی که در پشت نهر جاسم، از کنار اروندرود تا جنوب کانال ماهی ادامه داشت، شکست سختی به عراقی ها وارد کند. عبور از این نهر بدان جهت برای رزمند گان مهم بود که علاوه بر تثبیت مواضع فتح شده، عامل سقوط یکی از دژهای شرق بصره بود که در کنار هم قرار داشتند.
هدایت نیروهای خط شکن در میان آتش و بیاعتنایی او به ترکش ها و تیرهای مستقیم دشمن و ایثار و از خودگذشتگی او، راه را برای پیشروی هموار کرد و بالاخره با استعانت از الطاف الهی در آن صبح فتح و پیروزی، حاج حسین خرازی با خضوع و خشوع به نماز ایستاد.
حجتالاسلام والمسلمین محمدی عراقی درباره این مجاهد عظیم الشان می گوید:
"درود بر او که صادقانه در میدان خونبار جهاد فی سبیلالله قدم نهاد و سرافراز و پرافتخار در خیل اولیاء خاص الهی راه کمال پیمود و با عزت و افتخار به سوی ملکوت اعلی و سراپرده قرب الی الله عروج نمود."
روح عاشورایی این سردار رشید اسلام در طی عملیات کربلای 5، در روز هشتم اسفند ماه 1365 به ملکوت اعلی پرواز کرد و در جوار قرب الهی ماواء گزید.