گروه فرهنگ و هنر دفاع پرس- رسول حسنی؛ نقش زنان در طول دفاع مقدس از چنان اهمیتی برخوردار است که میتوان گفت پیروزیها و دستآوردهای دوران جنگ تحمیلی مرهون آنان است. در تولید آثار هنری که به زنان پرداخته شده متأسفانه آثار مهمی پدید نیامده است. اما میشود در میان آنها اثری در خور توجه یافت. «ایوب تا ثریا» نوشته «نجمه پساوند» است. او این کتاب را بر اساس زندگی «ثریا لرهمیر» نوشته و تنظیم کرده است. «ایوب تا ثریا» را باید اثری مهم در حوزه ادبیات دفاع مقدس به حساب آورد؛ که در هیاهوی تبلیغات گم شده است.
جلوهای از یک اسطوره
«ایوب تا ثریا» داستانی کوتاه از گوشههای زندگی «ثریا لرهمیر» است؛ که به جریان بمباران شهر کرمانشاه در روزهای دفاع مقدس میپردازد.
«ثریا زن بارداری است که با پنج فرزندش تنها در خانه زندگی میکند. نصرت همسر ثریا در جبهه غرب در حال انجام وظیفه است و نمیتواند برای مرخصی به خانهاش بیاید. از طرفی مادر ثریا مُصر است تا او را به خانه خود ببرد تا تنها نباشد که ثریا زیر بار نمیرود و راضی میشود که پسرهایش همراه مادربزرگشان بروند. بعد از بمباران شدن شهر و ویران شدن خانهاش ثریا نهتنها با همه تنهاییاش احساس ترس نمیکند، بلکه تصمیم میگیرد که هرگز خانه را ترک نکند.»
متن بالا خلاصهای از داستان «ایوب تا ثریا» بود که در خلال 50 صفحه روایت میشود. این داستان بر خلاف کتابهای روایی در حوزه دفاع مقدس نه خاطرهگویی است و نه پرسش و پاسخ با قهرمانان جنگ و نه حتی داستانی که از دید دانای کل روایت شود. «ایوب تا ثریا» روایت منحصربهفردی در آثار داستانی دفاع مقدس دارد. حجم اتفاقات متناسب با تعداد صفحات کتاب است و از این منظر ریتم مناسبی دارد.
ما در این داستان با نوعی روایت روبهرو هستیم که از آن به «جریان سیال ذهن» تعبیر میشود. نویسنده ما را با ذهیت ثریا به گذشته و گذشته در گذشته میبرد. این تقطیع زمانی پی در پی به داستان حالتی کاملا تصویری میدهد. به گونهای که خواننده خود را بیننده یک اثر سینمایی میبیند.
حضور شخصیتهای مختلف در داستان علاوه بر ایجاد یک ترکیببندی درست در شاکله داستان تنهایی ثریا در داستان را بیشتر عیان میکند. هرچند تعداد این شخصیتها با توجه به حجم داستان زیاد نیست؛ اما وجودشان کاملا ضروری است. البته این ضروری بودن به معنای این نیست که شخصیتها آنچنان که باید تعریف نشدهاند ضعف داستان در همینجاست؛ ارتباط شخصیتها با ثریا را چگونه باید تعریف کرد.
ثریا برای ماندنش در خانه به یک بهانه احتیاج دارد تا مادرش را متقاعد کند که تنها نیست از اینجا پای خانم اکرمی به میان میآید که برای زیارت به مشهد رفته و در حال بازگشت است؛ اما وقتی او نزد ثریا میآید شاهد هیچ کنشی نیستیم. خانم اکرمی باید به عنصری مهم در داستان تبدیل میشد تا ماندن ثریا در خانه را توجیه کند مثلا اینکه خانم اکرمی هم زن تنهایی است که نیاز به همصحبت دارد. این درست که «ایوب تا ثریا» بر اساس واقعیتی زنی به نام ثریا در کرمانشاه میگذرد، اما وقتی نویسنده با هوشمندی فرم داستان را از رئالیسم کلیشهای خارج کرده و تخیل را وارد متن اثر کرده است دخالت در ارتباط شخصیتها خللی در روایت داستان ایجاد نمیکند.
تغییر در روند وقایعی که در زندگی میافتد اگر به نفع وقایع داستان تمام شود به معنای خیانت در حقیقت زندگی شخصیت ثریا نیست. ما در داستان متوجه این نمیشویم که چرا خانم اکرمی برای ثریا مهم است یا اینکه خانم اکرمی چگونه در نقاط اوج داستان حضوری فعال دارد؛ به بیان دیگر چرا همیشه خانم اکرمی قبل از وقع اتفاق حضور دارد و چرا از زندگی خصوصی خانم اکرمی حتی اشارهای نمیشود.
با این همه گریزی از حضور این شخصیت در داستان هم نیست؛ حضور او چنان لازم است که شخصیت ثریا را عیانتر میکند. ثریا و خانم اکرمی مثل دو چرخدنده هستند تا موتور داستان به حرکت درآید؛ اما نحوه قرار گرفتن این چرخ دندهها به خوبی تعریف نشده است.
جدا از شخصیت خانم اکرمی شخصیت مادر ثریا قوام لازم را ندارد. او مدام نگران دختری خودساخته است که نگرانی برای او لزومی ندارد. ثریا زنی نترس و یکدنده است که به هیچ صراطی مستقیم نیست. این مادر مثل همه مادران گریان و کلیشهای سریالهای تلویزیونی از آب درآمده که مخاطب او را جدی نمیگیرد. این مادر دلنگران مدام در طول داستان از دخترش میخواهد که به نزد او بیاید؛ با اینکه میداند دخترش از پس زندگیاش برمیآید، اما هیچگاه تصمیم نمیگیرد که خود نزد دخترش بماند و اگر نمیتواند باید دلیل محکمی داشته باشد؛ که آن را در داستان نمیبینیم.
نصرت همسر ثریا موقعیتی ممتاز دارد. حضور شبحگونه نصرت در داستان اتفاقا به همین شکل بار معنایی عمیقی دارد؛ نصرت نه در خانه میتواند باشد و نه در جبهه؛ او بنا به مسئولیتش باید کنار رزمندهها باشد؛ اما بعد از شنیدن خبر موشکباران شهر به خانه میآید و همسر پا به ماهش را که نزدیک وضع حمل نوزادش است را به بیمارستان میبرد. حضور این مرد در خانه ویران شده که هیچ چیزش سر جایش نیست عمق فاجعه را بیشتر نشان میدهد. همه زشتی جنگی که به ما تحمیل شد و البته زیبایی دفاع را در اینجا شاهدیم؛ که مرد به خانه میآید تا شاهد ادامه زندگی باشد.
«ایوب تا ثریا» حسن دیگری دارد؛ این داستان به شدت سینمایی است. در اوضاع نابسامان سینمای دفاع مقدس که همه به بهانه نبود سوژه مینالند این داستان قابلیت تبدیل شدن به یک اثر درخشان سینمایی را دارد. این داستان در ذات خود بیشتر تصویری است؛ یعنی شما داستان را پیش از آنکه بخوانید میبینید.
برخورداری از شخصیتهایی محدود و نداشتن تعد لوکیشن از ویژگیهای این اثر داستانی است که میتواند دستمایه یک اثر سینمایی بشود. «ایوب تا ثریا» قطعا پروژه گرانی نخواهد بود؛ اما میتواند به اثری تبدیل شود که مشابه آن را کمتر دیدهایم؛ بهخصوص در حوزه دفاع مقدس. این اثر حتی برای آن دسته از فیلمسازانی که به تجربهگرایی و سبکهای نو فکر میکنند میتواند تجربه سودمندی باشد.
«ایوب تا ثریا» در همین حدی که میبینیم قابل تقدیر است. زبانش یکدست و بدون اطناب است. ضعفی که گربیان اکثر ادبیات داستانی ما را گرفته به این برمیگردد که یا دچار شتابزدگی هستند یا دچار زیادهگویی. «ایوب تا ثریا» با مخاطبش صادق است شعار نمیدهد و مخاطب را به درون خود میبرد. این داستان هرچند در مذمت جنگ است، اما با طرح شخصیت ثریا از ارزشهای دفاع حرف میزند و با اینکه از مرگ و ویرانی حرف میزند، اما در آن تلاش برای زندگی را میبینیم. «ایوب تا ثریا» ایستادگی و مقاومت حرف میزند؛ همه فلسفه دفاع مقدس ما که متاسفانه در آثار سینمایی از آن کمتر سراغ داریم. خلاصه اینکه «ایوب تا ثریا» اثری زنده و پویا و اثری مهم برای اقتباس سینمایی است.
انتهای پیام/ 161