حاکمیت، تحت تأثیر ساختار سازمان‏ هاى اطلاعاتى و امنیتى

نقش و جایگاه ساواک در رژیم پهلوی

ساواک در راستاى تحکیم پایه‏ هاى قدرت محمدرضا شاه پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، به فرمان امریکا و با همکارى سرویس ‏هاى اطلاعاتى (موساد) تشکیل شد.
کد خبر: ۱۰۷۹۳
تاریخ انتشار: ۱۵ بهمن ۱۳۹۲ - ۱۰:۲۷ - 04February 2014

نقش و جایگاه ساواک در رژیم پهلوی

خبرگزاری دفاع مقدس: سازمان هاى اطلاعاتى و امنیتى در هر کشور و نظامی، نقش تعیین کننده و مهمی در دوام و قوام و پیشبرد اهداف آن نظام دارند و به عنوان بازوان پر توان کشور عمل میکنند. این سازمانها و ساختار تشکیلاتی و عملیاتی آنان توسط حاکمیت تعیین مى شود و مأموریتشان نیز در راستاى حاکمیت کشور صورت مى پذیرد.

ساختار این سازمانها بستگى به ساختار سیاسى حکومت دارد. حکومت اگر یک نظام دمکراتیک باشد این ساختار نیز مردمى و نظاممند است اما اگر دیکتاتورى باشد ساختار نظام هاى اطلاعاتى و امنیتى نیز بسته و سلیقه اى خواهد بود و این خطرى است که گریبان حکومتها را خواهد گرفت، یعنى نظام حاکمیت تحت تأثیر ساختار سازمان هاى اطلاعاتى و امنیتى قرار مى گیرد.

ساواک(سازمان اطلاعات و امنیت کشور) اصلى ترین دستگاه سرکوب و فشار بر مخالفان سلطنت محمدرضا شاه پهلوى به شمار مى رفت. این سازمان در راستاى تحکیم پایه هاى قدرت محمدرضا شاه پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، به فرمان امریکا و با همکارى سرویس هاى اطلاعاتى رژیم صهیونیستى (موساد) تشکیل شد تا به عنوان یک بازوى امنیتى و اطلاعاتى پایه هاى حکومت پهلوى را در کشور مستحکم نماید و شاه بتواند به عنوان یک قدرت بلامنازع در ایران به غرب، امریکا و رژیم صهیونیستى خدمت کند.

ساواک اقدامات متعددى را براى تحکیم پایه هاى حکومت شاه انجام داد، از جمله:

- ایجاد رعب و وحشت کلى در سراسر کشور با ترور و زندانى و شکنجه کردن گروه هاى مخالف شاه

- نهادینه کردن شعار خدا، شاه، میهن در داخل کشور جهت مشروعیت بخشیدن به نظام شاهنشاهى در داخل کشور

- شناسایى مخالفان شاه و گروه هاى سیاسى و حذف فیزیکى آنان از صحنه جامعه،

- فراهم کردن زمینه فعالیت جامعه بهائیت، یهودیان و سکولارها در صحنه اجتماع و سیاست تا عرصه بر فعالیت دیگر گروهها تنگ شود و جریانات سیاسى غیرمذهبى هدایت حکومت را برعهده بگیرند،

- تسهیل حضور امریکایى ها و غربى ها در فعالیت هاى نظامى و اقتصادى ایران و اجراى قانون کاپیتولاسیون تا امریکایىها بدون مزاحمت بر ارکان مهم جامعه ایران تسلط پیدا کنند.

به دلایل زیر مى توان ادعا کرد که ساواک خود یکى از عوامل سقوط شاه محسوب مى شد:

الف ـ ساواک ساخته و پرداخته امریکا و رژیم صهیونیستى بود و جهت حفظ امنیت شاه، دادن اقتدار به آن و حتى کنترل آن. زمانى که شاه فضاى باز سیاسى را در ۱۳۵۶ اعلام کرد، ساواک نیز جهت کنترل این گروها تلاش زیادى انجام داد اما به دلیل عدم وفادارى معنوى مسئولین و کارکنان این سازمان به شخص شاه با افول این سازمان، اعضاء آن نیز مضمحل شدند.

ب ـ ساواک یک سازمان وفادار به شخص شاه نبود بلکه حاصل یک جریان هدایت شده سیاسى و در واقع حافظ منافع غرب و رژیم صهیونیستى بود. بنابراین پس از رشد جریانات انقلاب و توانمند شدن آنها، ساواک نیز طبق عملکرد قدرت هاى خارج از مرزها، خواسته یا ناخواسته پشت شاه را خالى کرد و در مدت یک سال (۱۳۵۷-۱۳۵۶) انقلاب به ثمر نشست.

ج ـ نفوذ جریان هاى سکولار، بهایى و صهیونیست در ساختار ساواک، یکى از عوامل وفادار نماندن این سازمان به شخص شاه بود. در اواخر سال ۱۳۵۶ این جریانات منافع خود را در خطر دیدند و راضى شدند که شاه سقوط کند تا حکومت بعدى را در اختیار داشته باشند. اما جریان قوى انقلاب به رهبرى حضرت امام خمینى(ره)، تمام این جریانات را از جامعه ایران بیرون راند و ساواک نیز به نوبه خود از این جریان خارج شد.

د ـ مذهب و دین یکى از عوامل پیوند عاطفى و معنوى بین حاکمیت و مردم است. سازمان هاى موجود در ساختار حکومت نیز از این قاعده مستثنى نیستند. شاه به دنبال سکولاریزه کردن جامعه ایران بود و چون عامل دین و مذهب وجود نداشت، رابطه عاطفى و معنوى نیز میان شاه و ساواک وجود نداشت. بنابراین با وقوع بحران، پشت شاه را خالى کردند و در جریان انقلاب غرق شدند.

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار