خبرگزاری دفاع مقدس: رژیم شاه که از سال ۱۳۲۰ تا ۱۳۳۲ به دلیل شرایط داخلى ایران و قدرتگیرى مجلس، عملاً از صحنه قدرت خارج شده بود، با کودتاى ۱۳۳۲ با کمک مشترک امریکا و انگلیس مجدداً قدرت گرفت و در طول ۱۵ سال ایران را به سوى انحطاط فرهنگى، اخلاقى و وابستگى کامل به غرب و امریکا هدایت و از ساواک، نیروى امنیتى و اطلاعاتى خود، جهت سرکوب مخالفان سیاسى و بستن دهان معترضین استفاده کرد.
براى حکومتهاى دیکتاتورى ایجاد رعب و وحشت، شکنجه، کشتار، تبلیغات گسترده و بى اساس همراه با سانسور خبرى لازمه بقاست؛ کاری که محمد رضا شاه به ویژه پس از ۲۳ مرداد ۱۳۳۲ به خوبی آن را به اجرا درآورد.
رژیم شاه پس از شهادت سید مصطفى خمینى فرزند امام(ره) دریافت که محبوبیت امام بیش از گذشته شده است؛ لذا سعى کرد با یک ژست دموکراتیک نمایش فضاى باز سیاسى را اجرا کند.
فضاى باز سیاسى با تمهیدات "جیمى کارتر"، رئیس جمهور دموکرات امریکا، به شاه ابلاغ شد و شرایطى را فراهم کرد که گروههاى سیاسى به رهبرى حضرت امام(ره) گردهم آیند و در برابر رژیم پوسیده پهلوى صفآرایى کنند.
در تاریخ ۱۶ دى ماه ۱۳۵۶ انتشار مقاله توهینآمیز "احمد رشیدى مطلق" در روزنامه اطلاعات، به قیام ۱۹ دى ۱۳۵۶ در قم منجر شد و به دنبال آن شهرهاى تبریز، جهرم، کازرون و سپس سایر شهرها شاهد قیام مردمى شد.
در بهار۱۳۵۷ "سپهبد نصیرى"، رئیس ساواک، از کار برکنار و سفیر ایران در پاکستان شد. شاه که از تظاهرات مردم بیمناک شده بود در مرداد ماه ۱۳۵۷ در یک مصاحبه تلویزیونى حکومت را به رعایت احترام به حقوق بشر و آزادىهاى سیاسى دعوت کرد و قول آزادىهاى بیشترى را داد؛ اما بعد از مدت کوتاهى فاجعه سینما رِکس آبادان، که عناصر ساواک در آن دست داشتند، سبب سقوط کابینه آموزگار شد و شریف امامى دولت جدیدى را تشکیل داد.
شریف امامى نیز به خشونت متوسل شد و وقایع و فجایعی چون ۱۷ شهریور را به بار آورد و همین امر آتش خشم مردم را شعله ورتر کرد و زبانه آتش انقلاب را بالا کشید.
در همین ایام حضرت امام(ره) از عراق به پاریس هجرت کردند و به دنبال حادثه ۱۳آبان، دولتِ "ازهارى" به صورت یک حکومت نظامى خشن، عامل کشتار بسیاری از مردم در شهرها شد.
دیگر بر همه حامیان حکومت پهلوی، به ویژه امریکا مسلم شده بود که مردم شاه را نمىخواهند، لذا در ۲۶ دى ماه ۱۳۵۷ (یک سال بعد از اولین جرقه انقلاب در ۱۹ دى ۱۳۵۶) به بهانه معالجه، شاه و خانوادهاش از ایران خارج شدند، خروجى که هیچ وقت برگشتى نداشت.
امریکا و غرب به این مسئله پى بردند که حکومت شاه سقوط خواهد کرد و نگران قطع نفت ایران و ناامنى در منطقه بودند؛ بنابراین کنفرانسى به نام "گوادلوپ" (در یکى از جزایر امریکا به همین نام) برگزار کردند تا راجع به آینده حکومت ایران تصمیمگیرى کنند.
در این کنفرانس غرب و امریکا ابلاغیهاى براى حکومت بختیار تهیه کردند که مفاد آن به شرح زیر بود:
۱ـ از دولت بختیار که پس از ازهارى بر سر کار آمده بود حمایت شود، در صورت امکان او را به سلطنت یا نخست وزیرى دولت موقت انتخاب کنند.
۲ـ رابطه بین بختیار و امام(ره) بهبود یابد.
3ـ طرحى براى جانشینى نفت ایران تهیه شود.
4ـ ژنرال هایزر، فرمانده نیروهاى ناتو، به عنوان هماهنگکننده نیروهاى مسلح عازم تهران شود.
جهت اجراى این تصمیمات هایزر به ایران آمد تا وضعیت آینده حکومت در ایران را بررسى کند. وى شاه را مجاب کرد که از ایران خارج شود؛ اما بختیار نیز در طول ۳۷ روز حکومتش نتوانست کارى انجام دهد.
امام خمینى(ره) با رهبرى انقلاب، خروش مردم و گروههاى انقلابى را علیه حکومت شاه هدایت و کنترل کرد و این موج عظیم خصوصاً پس از خروج شاه از ایران، توانست بنیان حکومت بختیار را در بهمن ۱۳۵۷ برکند و تمام سناریوهاى پیشنهادى سران غرب و امریکا را ناکام بگذارد.