به گزارش خبرگزاری دفاع مقدس، حوادث سال ها و ماه هاى ابتدایى شروع جنگ باعث شد تا سیدابوالحسن بنى صدر، که هم رئیس جمهور و هم فرمانده کل نیروهاى مسلح ایران بود ابتدا از فرماندهى کل قوا، برکنار شود و پس از مدتى از کشور فرار کند. تا وقتى بنى صدر روى کار بود باکارشکنى ها و ندانمکارى هایش مانع اقدامى کارساز و گره گشا در جبهه هاى جنگ مى شد و بچه هاى سپاه و نیروهاى مردمى که خودجوش از جاهاى مختلف کشور خودشان را به جبهه ها مى رساندند اجازه فعالیت چشگیرى نداشتند.
ارتش جمهورى اسلامى که در روزهاى پایانى حکومت شاه، انسجام سازمانى اش به هم خورده بود، بدون کمک مردم توان مقابله و مبارزه با نیروهاى مجهز صدام را نداشت. حضرت امام خمینى(ره) راه باز شدن گره کور جنگ را سپردن آن به مردم مى دانستند و مى فرمودند باید مردم راهى جبهه هاى جنگ شوند و جلوى دشمن را بگیرند. اما بنى صدر که به جنگ مردمى و انقلابى اعتقاد نداشت، راه خودش را مى رفت و فقط یک حرف را تکرار مى کرد: "سپردن جنگ به نیروهاى نظامى کشور."
سال 59 در حالى به روزهاى پایانى خود نزدیک مى شد که تلاش نیروهاى ارتش، گروه هاى مردمى و جنگ هاى نامنظم شهید چمران تنها پیشروى هاى دشمن را تا حدودى متوقف کرد.
بین بنى صدر و بقیه مسئولین بر سر اداره جنگ و نحوه مدیریت کشور، اختلاف هاى بنیادى وجود داشت. بنى صدر به عنوان فرمانده کل قوا بیشتر از آنکه به فکر جنگ و جلوگیرى از پیشروى هاى بیشتر دشمن باشد، جوى ناامیدکننده، شکننده و تنشزا درکشور راه انداخته بود.
بعد از فراز و فرودهاى بسیار و گذشت حدود یک سال صبر و حوصله، سرانجام امام خمینى(ره) در بیستم خرداد ماه شصت، با دست خطى کوتاه و تاریخى بنى صدر را از فرماندهى کل قوا برکنار کردند.
"بسم الله الرحمن الرحیم
ستاد مشترک نیروهاى مسلح جمهورى اسلامى ایران
آقاى ابوالحسن بنى صدر از فرماندهى کل نیروهاى مسلح برکنار شده اند."
کمى بعد از عزل بنى صدر، مجلس به عدم کفایتش براى ادامه رئیس جمهورى رأى مثبت داد و او مجبور شد از کشور فرار کند.
درهمان روزهاى عزل بنى صدر، عده اى از بچه هاى سپاه در جبهه دارخوین خودشان را آماده حمله به عراقى ها کرده بودند. خبر برکنارى بنى صدر را که شنیدند اسم حمله را "فرمانده کل قوا خمینى روح خدا" گذاشتند.
با اینکه عملیات فرماندهى کل قوا، یک حمله کوچک و محدود بود، پیروزى آن قدم محکمى شد براى پى ریزى و شروع حمله هاى بزرگ و گسترده تر در سال دوم جنگ. این عملیات راه را براى شکستن محاصره آبادان هموار کرد.
با برکنارى بنى صدر و پیروزى عملیات فرماندهى کل قوا، وحدت عمیقى بین نیروهاى ارتش، سپاه و بسیج به وجود آمد و شرایط تازهاى بر صحنه نبرد حاکم شد. حالا همه باورشان شده بود که با همدلى و همفکرى، گره هاى جنگ بازشدنى است و رسیدن به پیروزى دور از دسترس نیست.
در شرایط جدید فرماندهان سپاه و ارتش با راه انداختن قرارگاه هاى مشترک عملیاتى، دوش به دوش هم در طراحى و اجراى عملیات همراه شده بودند. مدتى قبل نیز امام خمینى(ره) به دست اندرکاران ارتش و سپاه فرموده بودند که آبادان را از محاصره دشمن خارج کنند:
"هشدار مى دهم به همه پاسداران، قواى نظامى و فرماندهان قواى نظامى که باید این حصر شکسته شود... و من منتظرم که این حصر آبادان از بین برود."
در اوایل مردادماه 1360، شهید یوسف کلاهدوز، قائم مقام فرماندهى کل سپاه پاسداران، در جلسه شوراى عالى دفاع طرحى از سپاه خوزستان براى شکستن حصر آبادان، همراه با یک تحلیل کلى از اوضاع ارائه کرد. طرح تصویب شد و پس از ابلاغ، به نیروى زمینى اعلام شد که سیاست کلى نیروى زمینى و نیروهایى از ارتش که در منطقه مستقر هستند، مشابه این طرح است و فقط باید بین افراد سپاه و ارتش تدابیرى در مورد نحوه هماهنگى و همکارى ها اتخاذ شود.
پس از طراحى و آماده سازى منطقه، سرانجام عملیات در ساعت یک بامداد 5 مهر 1360 با رمز مقدس "نصر من الله و فتح قریب" با هدف تصرف پل هاى دشمن روى رود کارون، تصرف و تأمین جاده هاى آبادان ـ ماهشهر و آبادان ـ اهواز و در نهایت شکست محاصره آبادان و انهدام نیروهاى عراقى آغاز شد.
در ساعت 2 بعدازظهر اعلام شد که دومین پل ارتباطى عراق با غرب کارون هم تصرف شده است. با اینکه در یکى از محورها، مقاومت دشمن شدید بود و اجازه پیشروى به نیروهاى رزمنده داده نشد اما سرعت عمل عجیب نیروها در محور دیگر باعث شد که از همان محور، پیشروى ادامه یابد و به موقع الحاق نیروها، محاصره و انهدام دشمن صورت گیرد.
اشغال دو پل در دست دشمن و کامل شدن محاصره از یک محور، نشانه اى از تحرک و قدرت رزمندگان به شمار مى آمد که درهنگام عملیات، با قابلیت انعطاف رزم توانستند علاوه بر مأموریت محوله، کار نیمه تمام نیروهاى محور دیگر را هم تمام کنند.
با اینکه عملیات ثامن الائمه(ع) یکى ازعملیات هاى نیمه گسترده جنگ به حساب مى آید اما پیروزى ایران در این عملیات محاسبات صدام را به هم ریخت.
در این عملیات با انهدام نیروهاى دشمن و بیرون کشیدن شهر بندرى آبادان از محاصره، ثمره وحدت و همدلى رزمندگان اسلام به بار نشست. بعد از آن، نیروهاى مردمى با شور و شوق زیاد، بیشتر از گذشته راهى جبهه ها شدند. هرروز گروه هاى مختلف دانشجویى، دانش آموزى، معلم ها، کسبه و بازارى، کارگرها و کشاورز و کارکنان دولتى با هر شرایط سنى و کارى از همه شهرها و روستاها به سوى جبهه ها سرازیر مى شدند.
بعد از عملیات ثامن الائمه(ع) در هفتم مهرماه 1360 هواپیماى حامل چند نفر از فرماندهان سپاه و ارتش که براى شرکت در جلسه شوراى عالى دفاع از خوزستان عازم تهران بودند، سقوط کرد. تیمسار فلاحى رئیس ستاد مشترک ارتش، تیمسار نامجو وزیر دفاع، تیمسار فکورى، یوسف کلاهدوز جانشین فرمانده کل سپاه و محمد جهان آرا فرمانده سپاه خرمشهر که همگى از طراحان و فرماندهان عملیات ثامن الائمه(ع) بودند به شهادت رسیدند.
بعد از این حادثه، على صیاد شیرازى، فرماندهى نیروى زمینى ارتش را به دست گرفت. وى که از اول با بچه هاى سپاه و بسیج همکارى نزدیک داشت، فرصت خوبى پیدا کرد تا نیروهاى ارتش و سپاه را به هم نزدیک تر و همدل تر کند. او با فرمانده کل سپاه دست به دست هم دادند تا کارهاى جنگ بهتر از گذشته پیش برود و همه رزمندگان وارد گود جنگ شدند.
از ثامن الائمه(ع) به بعد، دست اندرکاران جنگ، به دنبال پیدا کردن راهکارهاى بهترى براى انهدام دشمن بودند. فرماندهان سپاه و ارتش، تیم هاى جداگانه اى براى شناسایى و طراحى راه انداختند. نتیجه کار این تیم ها، در نشست هاى مشترک فرماندهان رده بالاى ارتش و سپاه بررسى مى شد و براى تصویب نهایى به جلسه شوراى عالى دفاع مى رفت.
در همین جلسه ها، راهبرد کلى براى اداره جنگ و بیرون کردن دشمن از میهن اسلامى تدوین شد.
محسن رضایى در این رابطه مى گوید: "پیروزى در ثامن الائمه(ع) که برجسته ترین تحول در سال اول جنگ بود، زمینه تبیین استراتژى جنگ را با هدف آزادسازى مناطق اشغالى فراهم کرد. پس از عملیات ثامن الائمه(ع) ما وارد دوران جدید و یک استراتژى تازه شدیم و قرار شد در این مرحله دوازده عملیات (شامل کربلاى یک تا دوازده) طرح ریزى شود."
نزدیک دو ماه از عملیات ثامن الائمه(ع) مى گذشت. مناطقى از بستان، هویزه و سوسنگرد زیر چکمه نیروهاى بعثى قرار داشتند. هشتم آذرماه 1360، اولین حمله از طرح هاى عملیات هاى کربلا شروع شد.
عملیات طریق القدس محصول طرح ریزى، اجرا و فرماندهى مشترک سپاه و ارتش در شرایط جدید جنگ بود. در عملیات طریق القدس، شهر بستان و روستاهاى زیادى آزاد و راه رفت و آمد عراقى ها از شمال به جنوب جبهه قطع شد. وسعت مناطق آزاد شده دو برابر عملیات ثامن الائمه(ع) بود. این عملیات، روحیه نیروهاى خودى را بالا برد و فرماندهان جوانى را مثل شهید حسن باقرى، مجید بقایى، حسین خرازى و احمد کاظمى وارد عرصه مدیریت جنگ کرد.
در عملیات طریق القدس، شیوه جدیدى از جنگ به کار گرفته شد که براى حمله هاى بعدى هم راهگشا بود. شیوه اى که نه کلاسیک محض بود و نه جنگ نامنظم. ترکیبى بود از جنگ منظم و نامنظم و استفاده از نیروهاى هجومى سپاه با پشتیبانى توپخانه و زرهى ارتش. عملیات طریق القدس پاسخ عملى و روشن به کسانى بود که به حضور نیروهاى مردمى در جنگ اعتقاد نداشتند.
این حمله حزب بعث و صدام را آشفته و سر در گم کرد. آنها باورشان نمى شد که در فاصله اى کوتاه و در حدود دو سه ماه، شکست سنگین دوباره اى را تجربه کنند.
عملیات فتح المبین
سال شصت رو به پایان و رسیدن سال جدید نزدیک بود. از زمان شروع جنگ براى کسى جشن سال نو معنا نداشت. خیلى از جوان ها و نوجوان ها، بى آنکه به فکر عید و رسیدن بهار باشند راهى جبهه ها مى شدند تا در بیرون کردن دشمن از خاک کشورشان سهمى داشته باشند.
قرار بود دوم فروردین 1361، دومین حلمه از طرح هاى عملیاتى کربلا شروع شود. کمتر از یک روز به شروع حمله وقت باقى بود و آماده نبودن چند یگان عملیاتى و رفت و آمدهاى زیاد عراقى ها در خط مقدم برخى از فرماندهان را دل نگران کرد. آنها مىت رسیدند عراقى ها از زمان حمله خبردار شده باشند و عملیات لو رفته باشد. همین تردیدها باعث شد در قرارگاه مرکزى کربلا جلسه بگیرند تا وضعیت هاى پیش آمده بررسى شود.
ساعت هاى طولانى بحث به نتیجه نرسید. راه چاره در استخاره بود. قرار شد از امام(ره) بخواهند تا استخاره کند. وقت تنگ بود و راه دور. با تلفن هم نمى توانستند قضیه حمله را به امام(ره) بگویند. شنود دشمن فعال بود سرانجام، محسن رضایى، با یک جت جنگى به تهران پرواز کرد. به حضور امام(ره) رسید، اما ایشان استخاره نکردند و فرمودند شما خودتان تصمیم بگیرید. ولى اگر مى خواهید مى توانید براى طلب خیر از خداوند، به قرآن رجوع کنید. وقتى فرمانده سپاه به منطقه برگشت به قرآن مراجعه شد که سوره فتح آمد [انا فتحنا لک فتحا مبینا] بر همین اساس اسم عملیات را فتح المبین گذاشتند.
بالاخره، پس از سپرى شدن ساعت هاى پراز دلهره و پراضطراب، رزمندگان اسلام، تصمیمشان را عملى کردند و در ساعت دوازده و نیم دوم فروردین ماه1361 عملیات فتح المبین را با رمز یا زهرا(س) شروع شد و از چهار محور به دشمن حمله کردند.
موقعیت منطقه عملیاتى
منطقه عمومى عملیات فتح المبین درغرب رودخانه کرخه قرار داشت که از شمال به ارتفاعات بلند و صعب العبور تیشه کن، دالپرى، چاه نفت و تپه سیپتون، ازجنوب به ارتفاعات بلند میشداغ، تپه هاى رملى و چزابه(شیب)، از شرق به رودخانه کرخه و از غرب به مرز بین المللى در شمال و جنوب فکه محدود مى شد.
موقعیت منطقه و عوارض حساس آن، به دشمن آرایش خاصى را تحمیل کرده بود که آگاهى نیروهاى خودى از آن، زمینه وارد ساختن ضربات سهمگین را بر دشمن فراهم کرد .
اهداف عملیات
1ـ انهدام نیروهاى دشمن به منظور کاهش توان نظامى او.
2ـ دستیابى به خطوط پدافندى مطمئن به منظور برداشت نیرو(آزاد شدن نیروهاى خودى از خطوط پدافندى و کسب آمادگى براى عملیات بعدى).
3ـ خارج کردن شوش، اندیمشک، دزفول و پایگاه چهارم شکارى از برد توپخانه دشمن.
4ـ خارج کردن جاده اندیمشک ـ اهواز از برد آتش مؤثر دشمن.
5ـ آزادسازى مناطق مهمى چون سایت و رادار، جاده مهم اندیمشک ـ دهلران و...
6ـ تصرف چاه هاى نفتى منطقه ابوغریب.
نتایج عملیات
1- آزادسازى 2400 کیلومتر مربع از سرزمین هاى اشغالى شامل ده ها بخش و روستاى منطقه و چند جاده تنگه مهم، خارج شدن دزفول و شوش و اندیمشک و پایگاه هوایى دزفول از دید و تیر مؤثر دشمن.
2- کشته و زخمى شدن25000 نفر و به اسارت در آمدن 17000 نفر از نیروهاى دشمن.
3- انهدام 18 هواپیماى جنگنده، 361 تانک و نفربر، 300 خودرو، 50 توپ و 30 دستگاه مهندسى.
4ـ به غنیمت درآوردن 320 تانک و نفربر، 500 خودرو، 165 توپ و 50 دستگاه مهندسى و مقادیر زیادى سلاح و تجهیزات انفرادى.