وقتی ثروت زیادی داشته باشی و یا به مقام و قدرتی برسی رفته رفته دور و برت شلوغ تر میشود و دوستانت هر دقیقه بیشتر میشوند. چاکرانی که گویی همان لحظه آماده فدا کردن جانشان برایت هستند.
اما کافیست فقط حس کنند موقعیت مالی و مقامات به خطر افتاده و یا دچار مشکل شدهای آن وقت است که میبینی این جاننثاران فقط مگسهایی بودند گرد شیرینی. همه میروند و فقط تعدادی انگشت شمار را در کنار خود میبینی.
سند زیر گواهی است بر این مطلب: اردشیر زاهدی که وزیر خارجه ایران و آخرین سفیر ایران در آمریکا در دوره محمدرضا پهلوی بود. او در اتفاقی میبیند که فقط هشت دوست دارد و بقیه فقط برای مقام او دم تکان میدهند.
موضوع: اظهارات منوچهر قیایی درباره ورود آقای اردشیر زاهدی
*روز 29/11/45 منوچهر قیایی از دوستان بسیار نزدیک اردشیر زاهدی میگفت سال گذشته موقعی که اردشیر زاهدی برای چند روزی به ایران آمده بود در ساعت ورود به فرودگاه فقط 8 نفر از دوستان و رفقای او به استقبال آمده بودند و شایعهای که در آن زمان مبنی بر وجود اختلاف بین دربار و اردشیر زاهدی وجود داشت مانع شده بود که بقیه دوستان و آشنایان و دولتیها به استقبال او بیایند و با این هشت نفر در آن سال مستقیماَ از فرودگاه به حصارک رفتیم و چون نزدیک صبح بود کله پاچهای تهیه کرده با هم خوردیم. در بازگشت اخیر اردشیر زاهدی در فرودگاه آنقدر جمعیت زیاد بودکه موجب تعجب خود او شده بود و مقامات عالیرتبه دولت کوشش میکردند خود را بیشتر به اردشیر زاهدی نزدیک کنند ولی زاهدی در حالی که نخستوزیر هم حضور داشت خطاب به من گفت دوستان کلهپاچهای من کجا هستند آنها به درد میخورند. نخستوزیر و دیگران از این بیان او متعجب شده بودند.
نظریه رهبر عملیات: ممکن است صحیح باشد.