به گزارش خبرگزاری دفاع مقدس؛ این مطلب شامل روایت "ماکس فیشر"، مسئول سیاست خارجی نشریه واشنگتن پست از نحوه سقوط هواپیمایی 655 ایران ایر که حدود 25 سال پیش در میانه جنگ ایران و عراق رخ داد، است؛ هواپیمایی که توسط نیروی دریایی ایالات متحده مورد هدف قرار گرفت.
در حوالی ماههای پایانی جنگ ایران و عراق، در سوم جولای 1988 یک ناو جنگی آمریکا با نام وینسنس با یک کشتی کوچک ایران در خلیج فارس تبادل آتش کرد. علت حضور ناوهای آمریکایی در این منطقه، حراست از شبکه انتقال نفت توسط کشورهای عربی بود. در همان حال، هواپیمای مسافری شماره 655 ایران ایر از فرودگاه بینالمللی بندعباس به مقصد دبی پرواز کرد؛ فرودگاهی که هم استفاده مسافری داشت و هم استفاده نظامی. فرمانده وینسنس، ایرباس غول پیکر ایرانی را یک اف 14 کوچک فرض کرد و بدون شناسایی دقیق، آن را مورد حمله موشکی قرار داد. دو موشک زمین به هوا به سمت هواپیمای ایرانی شلیک شد و همه 290 سرنشین و خدمه ایرباس کشته شدند.
فیشر که در مطلب خودش در "مجله تایم" اسامی تعدادی از ایرانیان ناراضی از غرب را منتشر کرده، اضافه کرده که این حادثه وحشتناک باعث افزایش احساسات ضدآمریکایی در میان مردم ایران علیه کاخ سفید شده است اما او مدعی شده که این مساله تنها یک حادثه غیرقابل پیشبینی بوده است. فیشر میگوید که شلیک به ایرباس ایرانی یک حادثه بوده اما این چیزی نیست که در تهران مورد تایید باشد. دولت ایران معتقد است که این یک اقدام هدفمند بوده است تا واشنگتن صراحتا نشان دهد که در صورت عدم تمکین تهران به قطعنامه 598 وارد جنگ ایران و عراق خواهد شد.
فیشر این ماجرا را بازخوانی کرده تا توضیح دهد که چرا مقامات رسمی و دیپلماتهای ایرانی ممکن است در هر مذاکراتی، اعتمادی به طرف آمریکایی نداشته باشند؛ به ویژه در مذاکرات اخیر هستهای. او در این زمینه مینویسد: تا زمانی که ایران معتقد است ایالات متحده دستور شلیک به هواپیمای مسافربری ایران را داده، این حق را دارد که معتقد باشد ما در مذاکرات هم در حال دروغگویی هستیم.
با این حال، هم فیشر و هم سایر خبرنگارانی که در این حوزه تحقیقاتی داشتهاند، بر نقش و بازیگری گسترده ایالات متحده در جنگ میان ایران و عراق به طور عمومی و به طور خاص در سرنگونی ایرباس ایرانی تاکید کردهاند. ایرانیان در این زمینه مدعی هستند که برنامه "رونالد ریگان" در اواسط سال 1988 مبتنی بر ورود به جنگ ایران و عراق به منظور پشتیبانی از صدام بوده است. این یک حقیقت اثبات شده است.
بر طبق نظر "بری لاندو" در کتابش با عنوان "تاریخچه درگیری غرب در عراق"، علاوه بر آموزش نیروهای نظامی عراق، هدایت اطلاعاتی و نظامی عراق و آمادهسازی شرایط استفاده از تسلیحات شیمایی برای صدام علیه مردم ایران و همچنین، تسریع در ایجاد مانع در برابر اهداف کلیدی ایران در جنگ با استفاده از کشتیهای آمریکایی و کمکهای دریایی از جمله اقداماتی است که کاخ سفید در این ایام انجام داده است.
یکی از مقامات ارشد ارتش آمریکا هم در گفتگو با شبکه ABSگفته است که ما تبدیل به هدایت کننده اصلی نیروی هوایی عراق شده بودیم.
در جولای 1987، سیا شروع به یک پروژه بازشناخت منطقه کرد که چند سال بعد هفته نامه "نیوزویک" بخشهایی از آن را اینگونه منتشر کرد: "ارسال هواپیماها و بالگردهای جاسوسی بر سر پایگاههای ایران... ناوهای دریایی و قایقهای موتوری ویژه که بر روی دو جایگاه غولپیکر معلق قرار داشتند. همچنین، هلیکوپترهای عملیات ویژه موسوم به نیروی دلتای 160 که شبانه به خلیج فارس ارسال میشدند."
هدف از اینگونه اقدامات جنگی آمریکا در خلیج فارس مشخص بود. لاندو در این زمینه مینویسد: "ماموریت آنها، نابودی هرگونه تجهیزات نظامی دریایی ایران بود. پشتیبانی کانالهای ارتباطی آمریکا در منطقه، حمایت از کشتیهای تجاری و همچنین مقابله با کانالهای ارتباطی ایران از دیگر اهداف این اقدام بود. ایالات متحده ابتدا مدعی شد که تنها به کشتیهای ایرانی که شروع کننده درگیری باشند حمله میکند. با این حال، در مواردی مشاهده شد که نیروهای آمریکایی مدعی دفاع در برابر چیزی شدهاند که اساسا وجود خارجی نداشته است."
در آگوست 1987، ناوگان ایالات متحده یک تهاجم مستقیم نظامی به سمت ناو و قایقهای ایرانی انجام داد. چند روز بعد، نشریه "فایننشیال تایمز" گزارش داد که "کماندوهای آمریکایی یک کشتی ایرانی را که توسط بالگردهای آمریکایی مورد تهاجم گرفته بود، تسخیر کردند و سه ملوان ایرانی را کشتند."
در همان روز، مقامات رسمی آمریکا از درگیری دریایی ناوهای آمریکایی با قایقهای ایرانی خبر دادند. چند هفته بعد، در اوایل اکتبر سه کشتی ایرانی توسط ناو آمریکا غرق شدند. در اواخر همین ماه، آمریکاییها دو مورد از تاسیسات نفتی ایران را مورد حمله قرار دادند. در آوریل 1988، نه تنها کشتی جنگی آمریکا به جتهای ایرانی در خلیج فارس موشک شلیک کرد، بلکه دو مورد دیگر از تاسیسات نفتی ایران را ساقط کردند و حداقل شش کشتی دیگر ایرانی توسط ناوهای آمریکایی غرق شدند.
پنج سال پس از این حوادث، دادگاه جنایات جهانی تخمین زد که "عملیات ایالات متحده علیه تاسیسات نفتی ایران در 19 اکتبر 1987 و 18 آوریل نمیتواند به عنوان حفاظت از امنیت ایالات متحده امریکا ارزیابی شود و یک اقدام تهاجمی ماجراجویانه بوده است."
نهایتا پس از تمامی این اقدامات، در سوم جولای 1988، مدت کوتاهی پس از بلند شدن از فرودگاه بندرعباس در ساحل جنوبی ایران، پرواز شماره 655 ایران ایر به مقصد دوبی بر فراز آسمان خلیج فارس و ناو آمریکایی وینسنس پرواز میکند و به فرمان "ویلیام راجر"، فرمانده ناو وینسنس مورد اصابت موشک قرار میگیرد. توسط این دو موشک نظامی، هواپیمایی که هر روز صبح این مسیر را طی میکرد و مسافرین را جابهجا میکرد و بر مسیر رسمی سازمان هوایی قرار داشت، منفجر شد و همه 290 سرنشین آن که شامل 66 کودک زیر 12 سال بودند، کشته شدند.
واشنگتن سریعا دست به کار شد تا این مساله را پاک کند. در یک بیانیه که به سرعت پس از حمله تهیه شد، رئیسجمهور وقت آمریکا، رونالد ریگان این حادثه را "یک تراژدی انسانی وحشتناک" خواند اما از آن به عنوان یک اقدام مناسب دفاعی از سوی ناو آمریکایی وینسنس نام برد که پس از عدم توجه ایرباس ایران به هشدارها صورت گرفته است.
به دنبال حمله به هواپیمای شماره 655 ایران، فرمانده ناو وینسنس مدعی شد که ایرباس ایرانی خارج از مسیر پروازی رسمی حرکت میکرده است. او همچنین گفت که رادار وینسنس این هواپیما را به عنوان یک فروند اف 14 جنگی شناسایی کرده است که به قصد تهاجم به این ناو، ارتفاع پروازی خود را کم کرده است. جالب اینکه یکی از خدمه این ناو بعدها به واشنگتن پست گفت که هنگام شلیک موشک به سمت ایرباس ایرانی، وینسنس خارج از خطوط مرزی آبهای ایران بوده است. او ضمن دفاع از اقدام کاپیتان ویلیام راجر، شلیک به سمت هواپیمای مسافری را منطقی عنوان کرده است.
شاید اکنون بهتر بتوانیم درباره این فاجعه انسانی نظر بدهیم؛ کشتار حدود 300 انسان ایرانی بیگناه توسط کشوری که اکنون ایران را متهم به تلاش برای تهدید جان شهروندان خود میکند.
نویسنده: نیما شیرازی