به گزارش خبرنگار اخبار داخلی دفاع پرس، تشیع افراطی که امروزه در میان اهل تشیع بروز وظهور پیدا کرده است و به لطف انگلیس از حمایت مالی بسیار خوبی برخوردار است تا جایی که ۱۳ شبکه ماهواره ای را بدون حتی پخش یک پیام بازرگانی پشتیبانی مالی میکند و این در حالی است که کانال های ماهواره ای دیگر شیعیان فیلتر و حتی مسدود شده اند. نباید از نظر دور داشت که وجود این گونه فرقهها تنها برای ایجاد تفرقه بین مسلمین جهان و دیگر ادیان تشکیل شده اند، بگونه ای که می توان ورود بدعتها و وهن هایی همچون قمه زنی و راه رفتن بر روی ذغال و خار و توهین و اهانت به خلفا اهل تسنن و ایجاد دهههای مسلمیه و محسنیه در دین اسلام را از اصلی ترین اقدامات خانواده شیرازیها برشمرد تمامی این موارد بدعت هایی هستند که باعث می شود تا چهره خشنی از دین اسلام و مذهب شیعه در اذهان عمومی و ادیان دیگر ماندگار و از گسترش اسلام حقیقی در سراسر جهان جلوگیری شود.
امام خمینی بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران (ره) در باره اقدامات چنین تشیع هایی می فرماید: "شما میخواهید برای خدا کاری انجام دهید، در شرایطی که کاری به ضرر اسلام تمام شود، بهتر است که انجام نشود، مثلاً قمهزنی که موجب وهن اسلام میشود شما تا میتوانید دستجات و سینهزنی را با شکوهتر انجام دهید" و امام خامنه ای در خصوص وجود این گونه تشیع در میان شیعیان می فرماید : "آن تشیعی که بخواهد از لندن و آمریکا تبلیغ شود به درد شیعه نمیخورد".
به هیمن منظور برای تشریح بیشتر تشیع انگلیسی یا همان تشیع لندنی گفتگوی تفصیلی را با حجت الاسلام والمسلمین حمید رضا مظاهری سیف انجام داده ایم.
*** تفکر شیعی نیازی به بی ادبی و جسارت، توهین و اختلاف افکنی و دشمن تراشی ندارد
به نظر شما تشیع انگلیسی که مقام معظم رهبری انقلاب نیز در دیدار با هزاران نفر از مردم قم به آن اشاره کرده است چه تشیعی است و گردانندگان اصلی این جریان کیست؟
طبیعی است دشمنان اسلام بخوبی افکار و جوامع اسلامی را رصد و بطور طبیعی نقاط قوت آن را شناسایی کرده و در تلاشند با ترفندهای خود با آن مقابله کنند. در جهان اسلام یک نقطه قوت اساسی و کلیدی وجود دارد که آن هم افکار تشیع است با این که در طول قرنها افکار تشیع خیلی مجال گسترش در جهان اسلام را پیدا نکرده است اما بعد از انقلاب اسلامی و تأثیرات آن در منطقه لبنان، فلسطین و سوریه و تا حدود بسیار زیادی در عراق و افغانستان شاهد هستیم و در بیست سال گذشته روحانیون شیعه از کشور افغانستان به قم آمده اند و با تفکر شیعه انقلابی و اندیشههای امام خمینی(ره) و مقام معظم رهبری آشنا شدهاند و به زادگاه خود برگشته اند، امروزه در برخی از پستهای کلیدی همچون مجلس این کشور حضور دارند و وجود این روحانیون در کشورهای مختلف باعث می شود تا تفکر شیعه انقلابی به جایگاه واقعی خود برسد.
بعد از انقلاب وقتی غربی ها رشد و توسعه و گسترش تشیع انقلابی را مشاهده کردند تصمیم گرفتند، برای مقابله با رشد و توسعه تشیع انقلابی برنامه ریزی کنند. برای این کار الگوی جریان های تکفیری خیلی کار آمد بود و بر اساس شعار «دین باعث خشونت است» توجیه و تأیید می شد. از این رو تندروهای تکفیری که پیش از این در بین اهل تسنن ایجاد شده بودند، نمونه ای در بین اهل تشیع پیدا کرد. و من ترجیح می دهم از این جریانهای افراطی به متشیعین تکفیری تعبیر کنم. متشیع یعنی کسی که خودش را شیعه وانمود می کند.
این نوع متشیعین خود را شیعه معرفی می کنند، اما از شاخصههای سنت اهل بیت و اخلاق اهل بیت خارج می شوند. مثلا در هیچ کجای سنت اهل بیت لعن صریح خلفا را نداشتیم اگر قرار بود چنین عملی درست بود از سوی اهل بیت انجام می شد. شاید در زمان برخی از ائمه مثل امام سجاد(ع) فضا خیلی بسته بود و نمی توانستند خلفا را به صراحت لعن کنند، اما بعد از گذشت چندین سال در زمان امام صادق (ع) و امام باقر(ع) و اما رضا(ع) که فضا بازتر بود، هیچگاه به لعن خلفا نپرداختند و نسبتهای ناروا به همسران پیامبر ندادند و سنتی مبتنی بر برافروختن آتش دشمنی و کینه ورزی بین مسلمانان پایه گذاری نکردند و همواره سنتشان بر اساس مدارا، گفتگو و بیان حق بود.
شکی در این نداریم که حق اهل بیت(ع) غصب شده است اما بنابر سنت ائمه معصومین و حضرت فاطمه زهرا(س) نباید غصب و اهانت هایی که از سوی برخی از صحابه بر ائمه و اهل بیت روا شده را با فحش، توهین، افترا و اهانت و نماد سازی های ناهنجار و الفاظی که در شأن اسلام و عالم تشیع نیست، پاسخ دهیم. به قدری منطق در آیات و روایات و سنت پیامبر و اهل بیت(ع) وجود دارد که ما می توانیم این حرف حق را بسیار زیبا و جذاب مطرح کنیم تا افکار مردم در شناخت و پذیرش حق متقاعد شود.
تفکر شیعی نیازی به بی ادبی و جسارت، توهین و اختلاف افکنی و دشمن تراشی ندارد. چه اندازه توانستیم با رفتار با مداومت بر اجرای صحیح سنت اهل بیت و علما می توانیم افراد زیادی را به اندیشه شیعه و مکتب اهل بیت نزدیک کنیم. اثر سیره اهل بیت و علما در تاریخ به حدی بود که اهل تسننهای افراطی را به سمت تشیع برگرداند و خیلی ها نیز برگشتند و امروز از شیعیان واقعی بشمار می روند ولی این تندرویهایی که امروزه در جهان مشاهده می کنیم چهره خوبی از تشیع به غیر شیعیان نشان نمی دهد و باعث رانده شدن آنها می شود، چنانکه آثارش را می بینیم خیلی از جوانان اهل تسنن با دیدن امثال سید حسن نصرالله به تشیع راغب شده بودند، که متأسفانه در موارد متعددی تندروها نظر آنها را برگرداندند.
با بررسی و تحقیق در 250 سال سنت اهل بیت معصومین و قرنها سنت علما و مراجع دینی اهل تشیع مشاهده نکرده ایم که سنت آنان فحاشی و توهین به خلفا باشد. آیا شیخ مفید، سید رضی یا سید مرتضی و یا شیخ طوسی چنین روشی را دنبال می کردند؟ چه منطقی برای توهین و اهانت هایی که امروزه از جریان تکفیری شیعی صورت می گیرد وجود دارد؟ آیا علمای ما درباره اختلافات میان شیعه و اهل تسنن با بزرگان و علمای اهل سنت با بیان منطقی و دلایل مستدل گفتگو می کردند و یا این که برای اهانت و توهین به خلفا دسته راه می انداختند؟ و بر علیه مراجع و علمای بزرگ جهان تشیع سخن می گفتند؟
*** ریشه تشیع لندنی ریشه اسلامی نیست
سنت علمای ما این بوده است که از طریق منطق و استدلال، اختلافات را برطرف کنند و این سنت علما برای ما حجیت شرعی دارد و اجماع علما بر این است که اهانت روش مناسبی برای ارشاد و هدایت پیروان مذاهب دیگر نیست. این اجماع و سیره اهل بیت و نیز قرآن کریم که در آیه 108 سوره انعام در قرآن کریم می فرماید: "کسانی که غیر خدا را می خوانند و مشرک هستند نباید شما آنها را لعن و اهانت کنید زیراکه آنان نیز فردا به خدا و مقدسات شما اهانت می کنند". تکلیف شرعی روشن می شود و حرمت اهانت به مقدسات اهل تسنن احراز می گردد.
کسانی که مرتکب این حرام شرعی می شوند آن را توجیه می کنند، برای اهانت به علما و مراجع بزرگ و فقهای شیعه نیز توجیه پیدا می کنند. و می بینیم که فقها و مراجع بزرگ را به خاطر اهانت نکردن به خلفا و داشتن اندیشه ی تقریب بین مذاهب اسلامی مورد لعن قرار می دهند. افراطی گری متشیعین تکفیری دامن فقهای بزرگ معاصر و گذشته نظیر ایت الله بروجردی را می گیرد. آنها ناگزیرند که کسانی مثل شیخ مفید و سایر متقدیم فقها را نیز لعن کنند، زیرا همه آنها اندیشه تقریب داشته اند و گاه به گونه ای تدریس می کردند که علمای مذاهب چهارگانه اهل سنت به درس آنها می آمدند.
نتیجه این افراطها واکنش های افراطی متقابل است. جریان های تکفیری سلفی با دیدن این موضع گیری های متشیعین تکفیری، جان و مال و ناموس سایر مسلمانان شیعه و غیر شیعه را در کشورهایی مثل عراق و سوریه بر خود مباح می کنند. در حالی که اهانت کنندگان اصلی در مأمن خود نشسته اند و عافیت طلبانه زندگی می کنند.
آیا نمی ترسند از روزی که در پاسخ به اهانت هایی که بر همسر پیامبر عایشه روا می دارند، تکفری های سلفی حرمت دختر پیامبر اعظم را بشکنند.
به نظر می آید این جریان هیچ ریشهای در اسلام نمی تواند داشتنه باشد جز اینکه ریشه این جریان تشیع لندنی را باید در خارج از جهان اسلام شناسایی و جستجو کرد وشاهد هستیم چه شبکه های ماهواره ای و شخصیتهایی نشسته اند و به ترویج این تفکر می پردازند و همه این موارد نشان دهنده این است که حمایت های مالی، رسانه ای و مدیریتی و حتی مشاورههایی به این گروهها داده می شود تا در چه شرایطی چه حرف را بزنند که بدترین تأثیر را در جهان اسلام داشته باشد.
بعد از پیروزهای حزب الله لبنان که شاهد یک رویداد در منطقه و جهان اسلام بودیم، در زمانی که شخصیت سید حسن نصرالله تأثیر مثبتی نه تنها روی شیعیان و سایر مذاهب مسلمان می گذارد و رفتارهای اصولی و قدرت این شخصیت باعث می شود تا پیروان سایر ادیان همچون مسیحیت متوجه اسلام شوند، بعد از این نتایج مثبت و درخشش بی نظیر سید حسن نصرالله است که ملاحظه می شود که متشیع روحانی مورد حمایت انگلستان قرار گیرد. تا شبکه ی ماهواره ای راه بیاندازد و به جاذبه عملکرد و شخصیت نصرالله را در منطقه از بین ببرد.
*** تقویت اسلام آمریکایی هدف اصلی تشیع لندنی
در این میان به نظر شما ارتباط تشیع انگلیسی با اسلام آمریکایی که امام خمینی (ره) در دوسال آخر عمر شریفشان برآن تأکید بسیار داشتند چیست؟ و این دو چه ارتباطی می تواند با یکدیگر داشته باشند؟
تشیع انگلیسی و اسلام آمریکایی مکمل همدیگر هستند زیرا که اسلام آمریکایی بسیار تلاش می کند با صفا و عشق محبت و رفاه آسایش پیش بیاید و جهاد، اعتقاد و باور محکم و التزام به شرع را کاهش دهد و نوعی اسلام لیبرال و با تساهل و تسامح ارائه نماید. اسلام آمریکایی جاذبه ای دارد تا افراد بتوانند هم به مطامع و لذائذ دنیوی خود دست پیدا کنند و هم احساس دینداری کنند و هویت مذهبی داشته باشند. اسلام امریکایی توانسته است با ترفتندهای خود عده ای را جذب کند و به تعبیر مقام معظم رهبری "اسلام آمریکایی همان اسلام سرمایه داری است" اما اسلام انگلیس اسلامی است که تفرقه بینداز و حکومت کن است و اسلامی که هم خدا در آن باشد هم خرما. اسلام انگلیسی به دنبال این است که تعصب، کینه ورزی و دشمنی با اهل تسنن را میان مسلمانان بخصوص شیعیان ترویج دهد و ممکن است در این روش خود افراد رفاه و منافع خود را نیز زیر پا بگذارند و با رفتار های اهانت امیز و توهین هایی که می کنند میان مسلمانان جنگی را به راه اندازند.
اسلام انگلیسی جهت تقویت اسلام آمریکایی بر روی کار آمده و ایجاد شده است تا ملت های جهان یک اسلام خوب و یک اسلام بد را بشناسند و اسلام واقعی و حقیقی در زیر این اسلام بد و خوب مدفون شود. اسلامی که جهاد و باور مندی و شریعت گرایی دارد اسلام انگلیسی است، یعنی اسلام خشونت و اسلامی که این آموزه ها را کمتر مورد توجه قرار می دهد، اسلام آمریکایی است یعنی اسلام صلح و رفاه و خوشی. در حالی که اسلام حقیقی اسلام صلح است، اما با ظالم بر سر جنازه مظلوم صلح نمی کند. اسلام اندیشه و منطق است اما باور و اعتقاد دینی را نیز با منطق و اندیشه تبیین می کند، اسلام رفاه و پیشرفت در زندگی دنیایی است اما شریعت را زیر پا نمی گذارد.
دشمن حتی برای عبادت مسلمانان اسلام آمریکایی مسجدهایی نیز دایر کرده اند و در اسلام امریکایی مطرح می شود که مسلمانان می توانند قرآن را با صدای زیبا قرائت کنند و این کار خوبی است وآفرین بر مسلمانان که چه هنرهایی دارند و ما نباید فراموش کنیم که اسلام آمریکایی یک چشم انداز خوب از اسلام نشان می دهد در حالی که آسیبهای جدی دارد.
*** اسلام انگلیسی ابزاری برای جذب افراد به اسلام آمریکایی است
مخاطب اسلام انگلیسی جوان مسلمان است که در دنیای سکولار شرق و غرب سرگردان شده و در دورانی که قحطی معنویت وجود دارد به دنبال روزنه معنویت می گردد این جوان وقتی به اسلام توجه می کند دو اسلام را جلوی دید خود می بیند که پرهیزکاری، تقوا و جهاد و حلال و حرام را تأکید می کند و در دیگری اسلام آمریکایی که از تقوا و جهاد در آن خبری نیست. اولی خشن و زشت به نظر می رسد و دومی انسانی و جذاب.
اسلام انگلیسی خود هدف نیست بلکه تنها جنبه ابزاری دارد و می خواهد مردم را از آموزه هایی که در اسلام آمریکایی حذف یا کمرنگ شده متنفر کند. با زیاده روی و زشت نمایی آنها. با توجه به این که ظاهر اسلام انگلیسی جهاد التزام به شرع است، مردم از این شاخص ها بیزار می شوند و به اسلام آمریکایی رو می آورند. هدف اسلام انگلیسی، اسلام آمریکایی است.
*** وجود یاسر الحبیب هفت تیر کش در 40 سال آینده نتیجه عدم مقابله با تشیع انگلیسی
این تکفیری های تروریست تندرو که در دل برخی از مذاهب تندرو اهل سنت بوجود آمده اند، اگر به دوران قبلشان باز گردیم خواهیم دید که این افراد در وهله اول اسلحه به روی کسی نکشیدند، ابن تیمیه که ریشه این تروریست های سلفی است. در اوایل کار تنها حکم صادر می کرد و برخی از افراد در مذاهب اسلامی به خصوص شیعیان را کافر دانست و حضرت علی (ع) و برخی دیگر از بزرگان دین در زمان امام اول شیعیان(ع) و برخی دیگر از مخالفان خود را تنها تکفیر و اهانت می کرد. بعد از چندی عبدالوهاب پدید آمد و احکام ابن تیمیه را عملی کرد.
این راه و روشی که آقایان در امروز در دنیای تشیع دنبال می کنند، مدتی بعد به ابراز خشونت می رسد. شاید امروز تشیع انگلیسی اسلحه بر روی کسی نکشند اما ممکن است در آینده کسانی پیدا خواهند شد، که پیروان سایر مذاهب و معتقدین به خلفا را کافر شمارند و فقهای بزرگ شیعه که قائل به تقریب مذاهب هستند، کافر محسوب کنند و حکم قتل را برای آنها اجرا کنند همانطور که محمد بن عبدالوهاب بسیاری از هم مذهب های خودش که حنبلی بودند را به قتل رساند.
اگر در گذشته نزدیک به پنج قرن طول کشید تا تکفیر نظری ابن تیمیه به تکفیر عملی محمدبن عبدالوهاب برسد، امروزه با سرعت تغیرات بیش از 40 تا 50 سال طول نخواهد کشید، و شاید چهار، پنج سال. در آینده بسیار نزدیک می توانند یک یاسر الحبیب هفت تیر کش درست کنند. امروز در اختیار این فرد تریبون قرار داده شده تا حرفهای خود را بزنند، اما فردا فردی را پیدا خواهند کرد، دست به ترور بزند و با پشتوانه نظری امروز، خون ها به پا کند.
این عاقبت داعش گونه برای متشیعین تکفیری کاملا قابل تصور است و اگر بخواهیم ماتریس تشکیل داعش تکفیری را ترسیم کنیم مشاهده خواهیم کرد که متشیعین تکفیری در همان مسیر شکل گیری داعش حرکت می کنند.
*** جدایی دین از سیاست مخالف با فرهنگ امامان و ائمه اطهار است
امروزه شاخص هایی برای همراهی دین و سیاست در جهان وجود دارد بروز و ظهور این شاخص ها درتشیع انگلیسی چگونه است؟
معمولا بحث جدایی دین از سیاست یک بحث دوگانه است و کسانی که این ایده را مطرح می کنند، در مرحله اول با طرح همین ایده به حوزه سیاست دخالت کرده اند و نظر داده اند و نوعی سیاست جدا از دین را برای جامعه تجویز کرده اند. دوم اینکه معمولا کسانی از تز جدایی دین از سیاست دفاع می کنند، فضایی را برای مداخله دین در سیاست متناسب با منافع خودشان باز می کنند.
در جریان تشیع انگلیسی این موضوع به وضوح دیده می شود، آنها در مورد زندانی های سیاسی، دشمنی با نظام جمهوری اسلامی، حمایت از دولت آمریکا و سایر دول استکباری، سکوت در برابر جنایات صهیونیسم در فلسطین اشغالی و خیلی از مسائل دیگر موضع گیری می کنند و به نظر می آید منظورشان از جدایی دین از سیاست این است که دیگران دخالت نکنند تا ما با خیال راحت دخالت کنیم.
جدایی دین از سیاست که شعار جریان های تکفیری شیعه شده است، کاملا برخلاف سیره اهل بیت و ائمه است. آنها در سیاست دخالت می کردند، برای همین بنی امیه و بنی عباس از حضور آنها احساس نگرانی داشتند و آنان را به شهادت می رساندند. در سیره و سخنان امامان اکیدا مشاهده می شود که نباید با ظالمان سازگار شد و در مقابل آنها سکوت کرد، چه رسد به اینکه آنها از حضور ما خوشحال باشند و دلگرم شوند و سخنگوی آنها بشویم و اهداف آنها را تحقق ببخشیم.
*** دشمنان به دنبال استفاده ابزاری از مسلمانان علیه مسلمانان هستند
اگر به قول و گفته امامان و ائمه اطهار به گونه ای زندگی کنیم، بیندیشیم و فتوا دهیم و دین داری بورزیم که از حضور ما ظالمان احساس امنیت کنند و احساس خطر نکنند باید بدانیم که از سیره اهل بیت خارج شده ایم و اگر از سیره ائمه خارج شویم قطعا دشمنان از حضور ما در کنار خود حمایت خواهند کرد و همراهی ما آنان را مسرور خواهند کرد. اینجا دیگر بحث جدایی دین از سیاست مطرح نیست بلکه این موارد به قلمرو انسانیت ربط پیدا خواهد کرد قطعا آیندگان از ما خواهند پرسید که شما چه انسان هایی بودید که ظالم از شما استفاده کرد و دین را به خدمت او گرفتید.
این گفته امام حسین (ع) که در ظهر روز عاشورا بیان می کند که "اگر دین ندارید حداقل آزاده باشید" موضوع بسیار مهمی است حتی آدم بی دین می تواند حداقل آزادگی خودش را حفظ کند، چطور گروهی با ادعای دین داری و تشیع آزادگی و انسانیت خود را زیر پاگذاشته اند و ظالمان را از خود راضی نگه می دارند.
*** استکبار اهداف خود را در جوامع با توسعه نمادها گسترش می دهد/ ایجاد دهههای مسلمیه و محسنیه نماد تسنن ستیزی تشیع انگلیسی است
تقویت جریان تکفیری شیعه و حمایت از آن و بیان حرفهایی همچون دهه محسنیه و مسلمیه چه تأثیری می تواند در گسترش جنگ افروزی و افراطی گری در منطقه داشته باشد؟ و این جنگ افروزی چه ثمراتی برای مستکبرین به همراه دارد؟
برخی از افکار زننده هستند و باعث فراری شدن آدمها میشوند و نمیتوان به وضوح این افکار را در میان مردم مطرح کرد ولی اگر نمادها در بین مردم جا بیفتند و با آن نمادها کار کنند، انس بگیرند، کم کم افکار پشت نماد را نیز جذب خواهند کرد. توسعه نمادها مرحله اول و توسعه افکار مرحله دوم است. مناسبت سازی، یکی از روش های نمادسازی است. می توان روی آن کار هنری کرد، پستر، تابلو، شعر، برنامه های هیجان انگیز و متنوع می تواند یک نماد را رونق بدهد.
افرادی که پشت پرده شیعه لندنی قرار گرفته اند می دانند که اگر بخواهند به صراحت به افرادی که می خواهند جذب این فرقه شوند بیان کنند که باید با اهل تسنن به جنگ برخیزند شیعیان هیچگاه قبول نخواهند کرد به همین خاطر با ایجاد دهههایی همچون دهه مسلمیه و محسنیه و دهه ها دیگر پیش می آیند. بعد از پذیرش چنین دهههایی از سوی مسلمانان آرام آرام با بیان فلسفه تشکیل چنین دهه هایی افراد جذب شده را بر عیله اهل تسنن به جوش آورند و در تلاشند تا اهل تسنن کنونی را با غاصبی که در زمان حضرت زهرا(س) به ایشان اهانت کرد، یکی بدانند. این گونه است که جنبه ی نمادین با جنبه ی ایدلوژیک مسأله پیوند پیدا می کند.
*** استکبار به دنبال این است حق واقعی را در فضای غبار آلود و پرتنش پنهان کند
واکنش ها و نظرات این جریان در قبال آرمان های انقلاب اسلامی چیست؟ و واکنشهای آن ها نسبت به مسائل فتنه چه بوده است؟
شیعه لندنی در مسائلی مثل فتنه گاهی ساکت بودند و گاهی حمایت کردند و این خود موضوع مهمی است برای نقد خودشان چراکه اگر این گروهها بر جدایی دین از سیاست تأکید دارند چرا در سیاست دخالت می کنند و اگر بحث حمایت از اهل بیت را مطرح می کنید چرا در جایی که همه فرقه ها را جمع کردند ریختند و در روز عاشورا بعد از حمله وآسیب زدن به بیت المال به حریم اهل بیت نیز اهانت کردند سکوت را در پیش گرفتید که این گونه رفتار با شعارها و دفاعیات این گروه کاملا در تناقض است.
شیعه لندنی با آرمان های انقلاب اسلامی نیز مخالف هستند و بیان می کنند که انقلاب اسلامی شعار تقریبی را مطرح می کنند که این تقریب زیر پا گذاشتن خون اهل بیت است و نظامی که با دشمنان اهل بیت سازش می کند نظام اسلامی نیست.
امام صادق(ع)، امام رضا(ع)، امام کاظم(ع) در برخورد با اهل تسنن و حتی با سرکردن گان اهل تسنن چه برخوردی داشتند، با این استدلال اولین نامسلمان از دیدگاه متشیعین افراطی ائمه اند. برخورد این بزرگان برخورد منطقی و استدلالی بود حالا آنها می پذیرفتند و یا اینکه نمی پذیرفتند اما زبان به اهانت نمی گوشودند و حتی در بین علما نیز نظری بیندازیم مشاهده خواهیم کرد که از شیخ مفید تا آیت الله بروجردی در مقابل سایر مذاهب اسلامی تقریبی رفتار می کردند و همه آنها اگر چند گروهی نشستند دور هم و به حرف هم گوش دادند آن موقع است که حق خودش را نمایان می کند زیرا که در فضای آشوب و غبار آلود و پرتنش حق خود را گم می کند و برای گم کردن این حق راهی بهتر از غبار آلود کردن فضا وجود ندارد.
*** متأسفانه بعد معرفتی هیأتهای مذهبی کمتر از بعد احساسیش رشد کرده است/ هیأت های مذهبی جامعه هدف تشیع انگلیسی است
امروز شاهد هستیم که شیعه لندنی به سمت و سوی هیأت های مذهبی گرایش پیدا کرده اند چرا تمرکز آنان به این سمت است؟
به دلیل این که هیأت های ما کانون شکوفایی عواطف معنوی مردم است و صد البته در کنار آن باید شناخت و معرفت حقیقی به اهل بیت نیز شکوفا شود که متأسفانه در هیأت ها رشد معرفتی کمتر و جنبه ی احساسی مورد توجه است. چنین فضایی آماده است برای افراطی گری و برای حرف غیر منطقی قبول کردن.
شیعه لندنی هیأت های مذهبی را به عنوان جامعه هدف خود انتخاب کرده اند و بر روی آن کار می کنند و بهترین جا برای رسیدن به اهدافشان است زیرا که اگر بخواهند این حرفها را در حوزه های علمیه مطرح کنند قطعا هیچ کس به این حرفها گوش نمی دهد اگر این حرفها را بخواهند در دانشگاهها بزنند از آنها دانشجو و اساتید سوال هایی را براساس منطق مطرح خواهند کرد چراکه دانشجو و اساتید می خواهند بدانند بر چه منطقی باید به برادرهای دینی خود توهین کنند؟
با توجه به این که مقام معظم رهبری بارها تأکید فرموده اند که در اسلام هیأت سکولار وجود ندارد این جریان چه جایگاهی در پازل مبارزه با این جریان دارد؟
هیأتها مکان هایی هستند که مردم در آن مکان برای برگزاری برخی از مناسبات مذهبی دور هم جمع می شوند و عمده تکیه ها نیز در مناسبت های عزاداری اهل بیت برگزار می شود سوالی این جا قابل طرح است که ما برای چه برای اهل بیت مراسم عزاداری برگزار می کنیم؟ دلیلش این است که دشمنان اسلام به اهل بیت ظلم کردند و ظلم خود را به نهایت رساندند آنقدر که بعد از گذشت هزار سال دلمان از ظلم های روا شده به اهل بیت و ابا عبدالله حسین(ع) می شکند و با خود می اندیشیم آیا می شود چنین ظلم هایی بر کسی روا شود لذا وقتی بحث ظالم و مظلوم می آید ما وارد بحث قدرت، سیاست سلطه و سلطه گری و قدرت های نامشروع شده ایم و همه این موارد مربوط به بحث سیاست می شود.
امام حسین (ع) که محور و شاه بیت هیأت های ما به شمار می رود اساس کارش برای مبازره با قدرت بود و رفت برای به دست گرفتن قدرت تا اینکه قدرت را از دست ظالم بستاند به همین خاطر نمی توان هیأت ها را از سیاست جدا کرد زیرا که اشکی که از چشمان ما جاری می شود بیزاری ما را از پلیدی و بدان تاریخ بیان می کند و عشق ما را به مظلومیت و آزادگی تقویت می کند که تمامی این معناها مفهوم سیاست هستند.
مفهوم آزادی، قدرت و مبارزه در اقتصاد، فیزیک شیمی و ریاضی بیان می شوند؟ هرگز، تنها در علوم سیاسی است که این مطالب مطرح می شود و با این همه تعابیر و تفاسیر نمی شود اندیشه و زندگی ائمه را از سیاست جدا کرد و این تناقضات بزرگی است که این متشرعین تکفیری با آن درگیر هستند و اینکه هیأتی باشد و خود را از سیاست جدا بداند، مثل اینکه فردی عاشق امام حسین(ع) هست اما عاشق راه و کار امام حسین(ع) نیست. زمانی که هیأت ما سیاسی نشود، مثل مردم کوفه که نماز می خواندند و از سیاست کنار کشیدند می شویم.
*** نوسازی هویت هیأت ها نیاز اصلی و ضروری فرهنگ کشور است سازمان تبلیغات متولی اجرای نوسازی هیأت ها است
هیأت ها در مقابله با این جریان از چه جایگاهی برخوردار هستند؟
هیأت ها باید جایگاه حقیقی هیأت خود را بشناسند و امروز ما نوسازی هویت هیأت ها را بطور جدی نیاز داریم تا بتوانیم بفهمیم که هیأت ها چه بوده و برای چه موضوعی اهل بیت این هیأت ها را تشکیل داده اند. آیا هیأت ها تنها برای گریه ایجاد شده اند؟ و یا این که برای بیزاری از ظلم وظالم این هیأت ها به وجود آمده اند؟ و ما باید در این دوره طرحی را در کشور اجرایی کنیم به نام طرح نوسازی هویت هیأت ها و یا فرهنگ هیأت که وظیفه اجرای این طرح بر عهده سازمان تبلیغات اسلامی است.
*** بروز تروریست شیعه نتیجه عدم مراقبت از جوانان در هیأت ها
هیأت ها امروزه جایی است که تشیع لندنی اقدامات خود را از آنجا آغاز کرده اند و ما برای مقابله با این جریان می توانیم افکار این جریان را برای فکر کردن مردم در مدارس، دانشگاهها و حوزه ها به چالش بکشیم شاید افراد سی چهل ساله در هیأت ها جذب این جریان نشوند اما جوانان و نوجوانان آنها قطعا در آینده نزدیک جذب تفکر تشیع لندنی خواهند شد، اگر روشنگری نسبت به آسیب های این جریان صورت نگیرد.
تشیع لندنی فعالیت ها و افکار خود را بر روی نوجوان سیزده و چهارده ساله اجرا می کنند و با این طریق اگر پیش برویم در 20 سال آینده ما تروریست شیعه را در میان خود مشاهده خواهیم کرد و این جریان برای نوجوانان و جوانان ما برنامه دارد و قطعا کاری خواهند کرد که در آینده خواهیم شنید که جوان شیعه ای نارنجک بر خود بسته و به یک منطقه سنی نشین حمله کرده و تعدادی از آنها را کشته است.
دشمن می داند که با وحدتی که میان ایرانیان اعم از کرد، ترک، عرب، فارس، لر و دیگر اقوام وجود دارد نمی تواند از خارج با تحریم ها و مسائل اقتصادی کشور را برهم بریزد لذا امروزه آنها در تلاش هستند ایران را از درون به هم بریزند و اگر ما تفکر و سیاست انگلیسی را خوب درک کنیم خواهیم فهمید که غرب و دشمنان این انقلاب برای 20 سال آینده ایران نقشه و برنامه دارند و می خواهند از درون نظام و وحدت مردم ایران را مختل کنند.
*** دنیای اهل تسنن نیازمند به رهبری مقام معظم رهبری دارد
دشمن می داند با جنگ سیاست نظامی نمی تواند بر ایران حکمرانی کند چرا که هم جنگ نظامی علیه ایران را در هشت سال دفاع مقدس و هم در فتنه سال 88 و 78 جنگ سیاسی را تجربه کرده است و می داند در هر دوی این جنگ ها این مذهب بود که ایران را نجات داد و در جایی که پای امام حسین(ع) به میان آمد همه مردم متوجه شدند و تردیدهایشان برطرف شد که دشمن می خواهد نظام و اقتدار انقلاب را از دورن با جنگ سیاسی برهم بزند لذا با حضور در 9 دی پاسخ محکمی به آمریکا و ایادیش دادند لذا می خواهند با امام حسین(ع) و جنگ بین هیأت ها ایران را از درون بر هم بزنند و جدایی میان تشیع و تسنن ایجاد کنند مثلا هیأتی، هیأت دیگر را تکفیر کند به دلیل این که آن هیأت خلفا را لعن نمی کند، او را غیر مسلمان بخواند و هیأت مقابل هیأتی تکفیر کننده را تکفیر کند که چون شما برخلاف سنت و راه ورش امام حسین(ع) حرکت می کنید و خلفا را به نام لعن می کنید مسلمان نیستید. و یواش یواش در ده سال آینده آتش فتنه در ایران برافروخته خواهد شد.
ما باید به اصل "واتسمعو بحبل الله و جمیعا و لا تفرقوا" توجه کنیم که حبل الله همان اهل بیت هستند و ما باید با چنگ زدن بر ریسمان اهل بیت و خدا مراقب باشیم که شیعه به جان شیعه نیفتد. عاقبت افراط و تکفیر همین است. تکفیری های اهل سنت به اهل سنت هم رحم نمی کنند و آنها را نیز تکفیر می کنند، تکفیری های متشیع نیز همین گونه اند و شیعیان مخالف خودشان را تکفیر می کنند. در اینجا جنگ مذهبی درکار نیست کاملا هوای نفس است.
نقش حوزه در این مقابله بسیار زیاد است. این آسیب از درون حوزه برخواسته و اگر حوزه و روحانیت در مقابل آن قرار نگیرد به نام تمام حوزه علمیه قم تمام می شود. اولین گروه آسیب پذیر از این تندروی ها نیز طلاب جوان در حوزه هستند که از نزدیک با این جریان در ارتباط مستقیم قرار می گیرند و افراطیون می خواهند از بین آنها یارگیری کنند و نشان دهند که حوزه با آنها است.
حوزه در صف مقدم رویارویی با این فتنه است و من دعوت می کنم از همه اساتید و فضلای حوزه که نامه بنویسند، اطلاعیه بدهند و تک تک فاصله خود را از افراطی گران شیعه نما مشخص کنند. باید هزاران نامه و اطلاعیه از حوزه علمیه قم و کربلا و نجف بیرون بیاید تا برای مردم تردیدی نماند که این رویکرد با مرام و منش اهل بیت و علما و سنت حوزه های علمیه سازگار نبوده و نیست.
انتهای پیام/