حاشیه حضور مردم در راهپیمایی روز قدس

در میان هیاهو و رفت و آمدها چه زیبا بود عبور مردی ویلچرسوار با ماسک تنفسی بر دهان و کپسول هوا در پشت چرخش؛ پلاکاردی در دستش داشت که نوشته بود: " راه کربلا از قدس می گذرد"
کد خبر: ۱۶۹۹
تاریخ انتشار: ۱۱ مرداد ۱۳۹۲ - ۲۰:۳۲ - 02August 2013

حاشیه حضور مردم در راهپیمایی روز قدس

دمای هوا: 38درجه سانتی گراد، زمان راهپیمایی: نزدیک ظهر، محدوده راهپیمایی: کیلومترها، مردم: روزه دار، تحریم ها: در اوج، تهدیدها: گوش کَر کن، جمعیت: به وسعت دل های مظلوم نواز مردم ایران؛ بیشمار.

کلمات از وصف این مردم مقاوم قاصر است. در وصف این مردم نمی دانم از کجاشروع کنم، از حماسه سیاسی دیگر بگویم یا لبان روزه داری که از فرط گرما خشک شده بود یا از پیرمردی که عصا به دست ولبانی خشک درحال حرکت ومرگ بر اسرائیل گویان بود یا از کودکی که پیشانی بند "القدس لنا" بسته بود و فریاد آزادی قدس را سر می داد. زبانم قاصر و اَلکن است.

این روز قدس نیز مانند همیشه با استقبال زیادی روبه رو شده بود. در میان جمعیتی که عاشقانه برای لبیک به فرمایش پیامبراکرم(ص) که فرمود: اگر مسلمانی صدای مظلومی را بشنود وبه داد او نرسد مسلمان نیست، می توان حس همدردی را به راحتی احساس کرد. حس وحدت، انسان دوستی، مظلوم نوازی.

در میان آن جمعیت می توانستی کودکان و نوجوانان و جوانان پرشوری را ببینی که هرکدام سعی در همدردی و همنوایی با هم سن وسالان خود در سرزمین های اشغالی را داشتند و نقطه اشتراک آنان تنها یک چیز بود و آن " آزادی قدس شریف"

قسمتی از چهارراه ولیعصر(عج) را دیواری نمادین به سبک دیوار بتنی حائل در فلسطین اشغالی کشیده بودند، یک طرف این دیوار، قدس در بند و فلسطین اشغالی و طرف دیگر آن مردم اسیر و اهالی فلسطین بودند. بر روی دیوار نوشته بودند، "آنقدر بر دل این دیوار فریاد می زنیم تا از سوز دلمان آب گردد، ای قدس، آزاد باش."

در جای دیگر از مسیر راهپیمایی هرکدام از مسئولین لشگری و کشوری را دیدم که با افرادی همراه خود از کنار مردم عبور می کردند و با حضور خود، همراهیشان با سیل عظیم مردمی را نشان می دادند.اما در میان این هیاهو و رفت و آمدها چه زیبا بود عبور مردی ویلچرسوار با ماسک تنفسی بر دهان و کپسول هوا در پشت چرخش؛ پلاکاردی در دستش داشت که نوشته بود: " راه کربلا از قدس می گذرد".   

در طرف دیگر فردی را در کنار خیابان دیدم که پاچه های شلوار خود را بالازده و آستین های خود را تا کرده و باشیلنگ آب در حال آب ریختن بر روی مردم است. صحنه زیبایی بود؛ که این فرد سعی می کرد به هر نحوی گرمای طاقت فرسای آفتاب را برای مردم کمتر کند تا مبادا گرمای آفتاب و تشنگی مفرط مانع فریادهای مرگ بر اسرائیل آنان گردد، تا مبادا به خاطر بُعد مسافت و روزه داری، یادمان برود آرمان ها و ارزش هایمان، انقلابمان و آرزوهای خمینی کبیر که فرمود: "اسرائیل باید از صحنه روزگار محو گردد."      

حماسه ای دیگر رقم خورد؛ جای هرکس که نیامد خالی!

نظر شما
پربیننده ها