به گزارش خبرنگار اخبار داخلی دفاع پرس، قوی ترین مجموعه در بین اقشار و گروهها، دانشجویان هستند و اگر قرار باشد سعادت یا شقاوت جامعهای رقم بخورد توسط همین قشر خواهد بود. همانطور که پیشتر در انقلاب اسلامی شاهد حضور پرشور دانشگاهیان بودیم و پس از آن در جنگ 8 ساله نیز همین قشر به نیکی این مسئولیت را به عهده گرفتند و با سربلندی به نقطقه هدف رساندند. اگر دشمن روزی بخواهند لطمه ای به انقلاب اسلامی برساند از این مجموعه قدرتمند استفاده میکند.همانطور که بیشترین دیدار را رهبری با دانشجویان دارند نشاندهنده اهمیت و جایگاه این قشر است و اگر قرار باشد فتنه ای در جامعه رخ دهد، گروهی به غیر از دانشگاه و دانشگاهیان نمیتوانند این شعله را خاموش کنند.
بر این اساس با علی عبدی دبیر سیاسی اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان مستقل سراسر کشور و دبیر اسبق انجمن اسلامی دانشجویان مستقل دانشگاه تهران، پیرامون فتنه 88 در دانشگاه ها و تشکل های دانشجویی و آنچه که منجر به حماسه عظیم 9 دی در کشورمان شد و همچنین تاثیر خروش ملت در نهم دی ماه بر انتخابات ریاست جمهوری 92 به گفتگو نشستیم.
شما فتنه را به معنای خاص کلمه چه تعبیری میکنید؟
وقتی درفضای اجتمای سیاسی، صورت اجتماعی کشور به شکلی باشد که اقشار عمومی تعیین و انتخاب راه برتر از میان دوراه برایشان مشکل باشد به طوری که هم مسیر درست و وهم مسیر غلط این میان به یک چشم دیده میشود و تشخیص این دو مسیر برای مردم دشوار شود می توان این میان "فتنه" را به شکل خاص نامگذاری کرد. به نظر می آید بعد از سال 78 که اسم آن را نیز میتوان فتنه نام گذاشت با توجه به اتفاقاتی که درهمان ایام رخ داد، در آن سال نیز با شاخصه های تراز پایین تر فتنهای با تراز پایین تر در سطح جامعه رخ داد.
انتخابات سال88 که باعث شد تشخیص حق و باطل در آن ایام آشکار شود. شاید مهم ترین ویژگی بود که باعث شد، تشخیص حق و باطل دشوار شود چرا که افرادی سردمدار جریان فتنه گر در کشور شدند ودر مقابل متدینین و حزب اللهی ها قرار گرفتند که یک عمر ریشه انقلابی گری و یار و همراهی با امام و انقلاب را داشتند.همان طور که در صدر اسلام نیزداریم که در جنگ جمل افرادی که در مقابل حضرت علی (ع ) قرار گرفتند از پیشینه انقلابی گری و حمایت گری از پیامبر اسلام را داشتند و وقتی جلوی حضرت علی (ع ) قرار گرفتند تشخیص برای مردم سخت شد.
در تاریخ انقلاب اسلامی نیز مکرر این اتفاق پیش آمد.هم در جریان بنی صدرهم در جریان عزل مرحوم منتظری و در آخرین مورد آن فتنه 88 باعث شد ملاک حق و باطل از میان عوام مردم برداشته شود و این نیز تنها به خاطر وجود سردمداران فتنه از میان سیاسیون داخلی بود و سیاسیون داخلی تلقی شان از انتخابات و فعالیت سیاسی این بود که یک کشور تا زمانی بر مبنای عدالت میچرخد که آن فعالیت به نفع ما و در مدار منافع از پیش تعیین شده ما باشد و اگر اتفاقی که ما پیش بینی کرده ایم رخ ندهد آن فعالیت سیاسی را از اساس محکوم است و این تعریفی که این گروه از فعالیت سیاسی اجتماعی ارائه داده اند یک تعریفی است که مورد پذیرش جوامع بشری است قرار نخواهد گرفت. انقلاب اسلامی ما نیز که مبنای خود را مردم سالاری دینی قرار داده است قطعا به این شکل از فعالیت سیاسی هیچ وجهی را قائل نیست و هیچ اعتباری را بر این مبنا قرار نمیدهد ولی عده ای اساس فعالیت سیاسی خود ر ا براین اصل استوار کردهاند که اگر در انتخابات برنده بازی بودند آن را قبول و اگر در آن شکست خوردند بخواهند از اساس آن را زیر سوال ببرند، اردو کشی خیابانی راه بیاندازند تا اینکه جناح مقابل سیاسی خود را مجبور به پذیرش حرف خود کنند تا نهایتا نظام ما که باید پاسدار رای مردم باشد که رهبری نیز فرمودند رای مردم به مثابه حق الناس است قطعا به این مسیر تن نخواهد داد اتفاقی که در سال 88 رخ داد عدهای خواستند رای مردم را بشکنند و زیر بار رای حداکثری مردم نروند و بازی را از اساس به هم بزنند ولی حقیقا نظام ما که یک نظام مردم سالار است به واسطه سوگندی که یاد کرده است زیر بار این قانون شکنی نرفت و درگیری به وجود آمد که اسم این درگیری را فتنه می گذاریم و نزدیک به 8 ماه کشور را سیاسیونی که رای مردم را بر نمی تافتند زیر سوال بردند تا نه دانشجو بتواند به امور تحصیلی خود برسد و از اساس تمام فعالیت های اقتصادی و سیاسی مدت مدیدی متوقف شد.
فتنه ای که در کشور در سال 88 رخ داد ریشه داخلی داشت یا توسط اپوزیسیون خارج نشین هدایت میشد؟
این ساده لوحانه است که فکر کنیم چنین اتفاقات عظیمی که در کشورمان رخ داده است و بعد از آن حمایتهای بی دریغ کشورهای خارجی در پی آن به وقوع پیوسته است خصوصا آمریکا و اسرائیل به صورت دفعی و یکباره بوجود آمده است و بدون اینکه سناریویی از پیش تعیین شده این رخدادها را رقم زده باشد. اگربرگردیم به نوشته هایی که سال های 87 و پیش از انتخابات که در مراکز و اندیشکدههای فکری آمریکا وجود داشتند به ویژه در خاورمیانه وجود داشتند، کاملا متوجه می شویم که این مراکز و اندیشکدهها به تبعیت از انقلابهای رنگی که در دنیا ایجاد شده بود مانند گرجستان و اکراین رخ داده امکان وقوع آنها مورد مطالعه قرار داده شده و پیش از انتخابات هشدار انقلاب رنگی از جانب آنها به عوام مردم داده شده است. اتفاقاتی که بعد از انتخابات رخ میدهد و صحبت هایی که غربی ها می کنند با بیان محوریت که اصلاح طلبان امید امریکاییها برای براندازی جمهوری اسلامی هستند. این موضوع این مهم را اثبات می کند که خط عمیق پیوندی بین سیاسیون کشورمان و غربی ها برای ضربه زدن به براندازی نظام جمهوری اسلامی شکل گرفته که این پیوند عمیق یکباره و یک شبه و به صورت اتفاقی حتما رخ نمیدهد.
جریان فتنه به عنوان یک نمای کوچک شده و یک طیف کوچک شده در دانشگاه چه اتفاقاتی را در سال 88 در پی داشت و چه دسته بندی هایی را ایجاد کرد؟
در دانشگاه درزمان فتنه 3 طیف از افراد بودند که فعالیت می کردند.
اولین طیف همان طور که در زمان کوی دانشگاه پیاده نظام برخی احزاب بودند و تلاش می کردند اهداف آن احزاب سیاسی و گروه های خارج از دانشگاه را درداخل دانشگاه پیگری کنند، عده ای بودند که در داخل دانشگاه سعی می کردند فضا را از فضای آرامشی که باید برای کسب علم و دانش حاکم باشد خارج کنند و فضای پرالتهاب و پر تنش حاکم کنند و در این فضا اول اینکه جهت گیری سیاسی خود و برداشت های خود را از این فضا غالب کنند. ثانیا افراد بدون جهت گیری سیاسی هستند با به راه انداختن میتینگ های سیاسی در کف دانشگاه این افراد را با خود همراه کنند و سوم اینکه جناح های متدین و انقلابی فعال در دانشگاه را به انزوا ببرند و از این طریق تلاش کنند به رسانه ها این نکته را القا کنند که تنها طیفی که در دانشگاه فعالیت میکند همین طیف پیاده نظام سیاسی در دانشگاه است.
گروه دوم که در دانشگاه فعال بودند با این گروه اول مقابله میکردند و در مبارزه بودند تا عرصه را دردست خود نگه دارند و جناح اول را به انزوا بکشانند و نیروهای حزب اللهی و تشکلهای حزب اللهی بودند که به صورت مشخص 5 اتحادیه شناسنامه دار دانشجویی را داریم هر کدام از اینها با بدنههای دانشجویی در ارتباط هستند و اینها تلاش میکردند قضیه دانشگاه به سمتی ببرند که فضای روشن و به دور از ابهام و در عین حال برای تضارب آرا و نشان دادن اندیشههای مختلف که آن قشر خاکستری کف دانشگاه اگر قرار است تصمیم بگیرند مسیری را برای خود انتخاب بکنند و بپیوندند به گروه اول در فضای غبارآلود انجام ندهند و با علم به اینکه کدام گروه و کدام طیف فکری حرف درست را می زنند به آن گروه بپیوندند.
طیف فکری سوم که در روزهای اول بعد از انتخابات قشر دانشجوها را به خود اختصاص می دادند اکثریت دانشجویان بودند این گروه نه در تشکلهای خاصی حضور داشتند و نه جز قشر حزب اللهی بودند بلکه عموم دانشجویانی بودند که هدفشان از حضور در دانشگاه تحصیل و کسب علم بود و کاری به فضاهای سیاسی و جو داخل دانشگاه نداشتند. فعالیت دو گروه اول بیشتر برروی این طیف از دانشجویان بود بر روی این گروهی که جهت گیری سیاسی ندارند و مردم مسلمان متدین و اهل نمازی هستند که هدفشان از حضور در دانشگاه درس خواندن است با فضاسازی که در روزهای اول انتخابات مبنی بر تقلب صورت گرفته بود و سردمداران سیاسی نیز آن حرفها را تکرار می کردند آن طیفی که به دنبال به هم ریختن دانشگاه بودند تلاش میکردند تا با تکرار همان حرف ها در دانشگاه دانشجویان را با خودشان همراه کنند و شاید در روزهای ابتدایی نیز برای دست یابی به اهداف خود موفق بودند.
قشر خاکستری و عموم دانشجویان کم کم این تلقی برایشان ایجاد میشد که شاید تقلبی در انتخابات ایجاد شده بود. این جا بود که طیف دوم دانشجویان و یا حزب اللهی ها به یاری نظام در دانشگاهها آمد و با روشن گریهای این گروه که ندای رهبری را لبیک گفتند و وارد عرصه شدند تا گرههای ذهنی مردم را باز کنند و فریب خوردن بعضی سیاسیون توسط بیگانگان را تبیین کردند و این فتنه بزرگ که بار عظیم آن در دانشگاه توسط تشکلهای دانشجویی حمل می شد به نیکی مدیریت شد.
دانشجویان 16 آذر 88 را فراموش نکرده اند که در همین دانشگاه عکس امام را پاره کردند و علیه اصل ولایت فقیه شعار سر دادند و 13 آبان "شعار نه غزه و نه لبنان" سر دادند و اتفاقات عجیبی که برای براندازی نظام از دانشگاه و دانشجویان استفاده کردند و با ورود بچههای حزب اللهی و به دست گرفتن این فضای سنگین که بر دانشگاه حاکم شده بود کم کم غبار از دانشگاه ها زدوده شد.سال 87 نشست اتحادیه انجمن های دانشجویان مستقل که در دانشکده ادبیات برگزار شد توسط گروهی از طرفداران به اصلاح آزادی بیان به آشوب کشیده شد طوری که چند نفر از دانشجویان کف همین دانشگاه کتک خوردند و به بیمارستان منتقل شدند و لازم بود بچه های حزب اللهی اینگونه با از خودگذشتگی وارد میدان شوند، با همین تلاش رفته رفته از بدنه فتنه گر دانشگاه کاسته شد و شاهد بودیم در 13 آبان بدنهای که از دانشگاه در حوادث سیاسی شرکت کرد به مراتب یک بدنه بهتری بود نسبت به روزهای اول فتنه که ما جلوتر شرکت کردیم . در آن سال دانشجویانی که در راهپیمایی 25 خرداد جریان سبز شرکت کردند با روشنگریهایی که ایجاد شد در راهپیمایی 9 دی با بصیرت شرکت کردند و این امر نشان دهنده این بود که گروه حزباللهی در دانشگاه ها به نحو احسن وظیفه خود را انجام داده است.
شعارهایی بر علیه نظام مقدس جمهوری اسلامی داده میشد از دیدگاه شما بیشترین تاثیر آن از سیاسیون داخلی بود یا اپوزیسیون خارج نشین؟
نگاه قشر خاکسری مردم معمولا به خواص و نخبگان است و در دانشگاهی که معمولا همه جز نخبگان محسوب میشوند و آنهایی که در تشکلها و گروهها فعالیت میکنند جز خواص به حساب میآیند ولی نگاه عموم به همه کسانی است که در دانشگاه فعالیت میکنند و اگر تشکلهای سیاسی شعاری را فریاد بزنند از عموم دانشجویان نیز انتظار میرود بعد از مدتی همان مطلب را به تبعیت از خواص خودشان فریاد بزنند اما اتفاقی که در فتنه 88 در دانشگاه افتاد این بود که به جای اینکه یک بخشی از افرادی که در این تشکل ها حضور داشتند خط را از گروه و تشکل خود بگیرند، خط فکری را از مجموعههای خارج از دانشگاه که احزاب بیرون دانشگاه بودند گرفتند و احزاب بیرون از دانشگاه به گواه اسنادی که امروز وجود دارد اینها هم شعارهای خود را مطرح کنند شعارهای اپوزیسیون خارج نشین را در داخل مطرح کردند و این سلسله زنجیر وار که از خارج به احزاب منحله داخل کشور و از این احزاب منحله به تشکل های دانشجویی منتقل شد و آنها تلاش کردند این شعارها را در کف دانشگاه منتقل کنند و فریاد بزنند منجر شد در دانشگاه بعضا شعارهایی شنیده شود که این شعارها برای خود دانشجوها نبود و از جایی خارج از فکر و ایده دانشجوی ایرانی به او تزریق شده بود و اتفاقا وقتی خط انتقال داخلی ها و خارجی ها برای دانشجویان مشخص شد و معلوم شد از خارج خط میگیرند خط بین این دانشجویان فعال با این تشکل های اختشاش گر قطع شد و روز به روز از اهمیت آنها در دانشگاه ها کاسته شد به طوری که شاهد بودیم بعد از 9 دی این گروه ها در اقلیت محض بودند چرا که دانشجوها برای آنها و شعارهایشان اهمیتی قایل نبودند.
چه موضوع و مساله ای باعث شد به موج خروشان 9 دی برسیم؟
در جامعه ما دانشجویان و استاتید به عنوان نخبگان محسوب میشوند یعنی همواره پیش از انقلاب اسلامی و زمانی که جنبش دانشجویی در دانشگاهها شکل گرفت و چه پس از انقلاب اثبات شده هرجا که دانشجوها به حرکت در آمدند مردم هم به حرکت در میآیند اگر عقب گردی را به واقعه 16 آذر 1332 داشته باشیم دانشجوها علیه امپریالیسم قیام کردند، مردم هم به تبع آن از جریان دانشجویی حمایت کردنند و علما نیز از این جریان حمایت خود را اعلام کردند و یک همبستگی ملی پشت سر آن به وجود آمد و در آبان 1358 دانشجوها لانه جاسوسی را تسخیر میکنند و بعد از آن رهبری اعلام حمایت میکند و پس از آن توده های مردم هستند که از این جریان ضد امپریالیستی اعلام حمایت میکنند.
همین جریان در سال 78 نیز رخ میدهد، عدهای دانشجو که فریب اپوزیسیون خارج نشین را خوردهاند و تلاش میکنند فضای دانشگاه را به تشنج بکشانند و در مقابل آنها بدنه دانشگاه انقلابی هستند پای کار میآیند و در 23 تیر مردم به خیابانها میآیند و بساط فتنه را از کشور بر می چینند و در سال 88 نیز همین اتفاق میافتد و وقتی که دانشجوها احساس خطر میکنند به عنوان خواص جامعه خودشان وارد عرصه شوند و بساط فتنه را جمع میکنند و پشت سر آنها مردم عوام و اقشار مختلف به تبعیت وارد میدان شدند و به ندای رهبری لبیک گفتند و به خیابانها آمدند. در راهپیمایی 9 دی هم شاهدیم همان شعارهایی که پیشتر تشکلهای انقلابی و بدنه حزب اللهی در داخل دانشگاه تکرار میکرده در راهپیمایی توسط مردم سر داده میشود و این نشان دهنده این است که دانشگاه و اساتید به عنوان بدنه پیشرو فعالیت میکنند و این امری که مکررا مورد تاکید رهبری نیز بوده است.
فعالیت شما در آن زمان چه بوده است؟
یک عضو ساده ای از دانشگاه فعالیت میکردم و بیشتر تلاش میکردم هرجایی افرادی ذهن دانشجوها را درگیر حواشی بکنند که حواشی از بیرون ساخته است و گره های ذهنی را مرتفع کنیم هماطور که مقام معظم رهبری نیز فرموده بودند در پی حل دغدغه سیاسی دانشجویان باشیم.
جریان مرموزی در دانشگاه شکل گرفته بود در دانشگاه به رهبری "سید محمد خاتمی" که در دانشگاه فعالیت میکردند افرادی بودند که با ایشان لینک داشتند فرزندان و برخی اعضای حزب منحله مشارکت در تشکل معلوم الحال در دانشگاه فعالیت میکردند و افرادی بودند که به صورت مستقیم با بنیاد باران در ارتباط بودند و با مجموعه سازمان مجاهدین فعالیت داشتند و ما وظیفه خودمان را این قرار داده بودیم که حمله هایی که این گروه به انقلاب اسلامی میکنند را دفع کنیم و بعد از ارتباط این افراد را با سرویس های بیگانه در داخل دانشگاه نمایان کنیم و خط دهی هایی که از شبکه های خارجی به خصوص "بی بی سی" و "وی یو ای" می شده است را برای دانشجویان بازگو کنیم و بعد از آن پرچم حمایت از رهبری و انقلاب اسلامی را اجازه ندهیم با نام انجمن اسلامی و با هویت جعلی به دست بگیرند و همانگونه که تا به امروز انقلاب سر بلند بوده است از این پس نیز شکوهمند باقی بماند.
ریشه این گروهها و تشکلها در کشورمان خشکیده شده است؟
موج عظیمی که در 9 دی ماه به راه افتاده بود به تبعیت از فعالیت و جریانی بود که در دانشگاه ایجاد شده بود و اتفاقا با یک شعار مشخص مردم در 9 دی ماه شرکت کرده بودند و با هتک حرمتی که به عزای حسینی شده بود مردم هم به جای اینکه دوتن را سران فتنه جز فتنه گران بنامند سه تن را فتنه گر میدانستند و همانطور که این دواصل از هم کاملا تبعیت میکردند در دانشگاه نیز این جریان کاملا خاموش شد ولی اتفاقی که افتاد و باعث شد این جریان کاملا خاموش نشود این بود که ارتباط این افراد با برخی از مسئولین که همچنان بر مسند ریاست بودند همچنان باقی بود و این مسئولین با روی کار آمدن دولت یازدهم در وزارت علوم و وزارت پست گرفتند و از یک حلقه خاصی تغذیه میشوند و ارتباطشان با بنیاد باران و سیاسیون تندرو اصلاح طلب محفوظ است.
تاثیر و برکات 9 دی بر انقلاب و به خصوص انتخابات دولت یازدهم چه بوده است؟
کسانی که فتنه 88 را به راه انداختند تا زمانی که پرچم جمهوری اسلامی برافراشته باشد حضور در دامان انقلاب را ندارند ومگر آنکه از خیانتی که رقم زدند توبه کنند در این صورت میتوانند همچون حر برگردنند اما تا زمانی که از عمکرد خود پشیمان نباشند و این ندامت را ابراز نکنند امکان بازگشت ندارند اما اگر یک پله بالاتر را بیان کنیم این است که مردم قدر ولایت فقیه را به خوبی میدانند و مردم در 9 دی ثابت کردند بیش از پیش از منویات رهبری تبعیت میکنند و مردم ما اگر تا قبل از این بر سر دو راهیهای تاریخی قرار گفته بودند، اعتماد یا عدم اعتماد بر افراد داخلی که تا پیش از این برخی شک داشتند که وابسته به غرب شده و نگاهشان از داخل برگشته و یا همچنان به نگاه های انقلابی معتقد هستند به شعارهایی که مردم براساس آنها انقلاب کرده معتقد هستند یا نه این تردیدی که برخی از مردم داشتند از بین رفت و این اصل که امام فرمودند "معیار حال افراد است" نشان داد نباید کاری به گذشته افراد داشت و خیلی از باید ها و نباید ها برای مردم مشخص شد.
تاثیری که 9 دی بر انتخابات ریاست جمهوری سال 92گذاشت این بود که افرادی که در لجاجت با مردم همچنان استوار مانده بودند اجازه حضور در این عرصه را پیدا نکردند و آن افرادی که نام نویسی کردند و رد صلاحیت شدند و تعداد دیگری نیز به صورت پیامکی گفته شد نام نویسی نکنند که رد صلاحیت خواهند شد.
گروه دیگری نیز بودند که همه بر این امر واقف بودند که اگر چه در جریانات فتنه کمی از (موسوی و خاتمی و کروبی ) نداشتند ولی قطعا تلاش فراوانی را به خصوص از تریبون نماز جمعه برای ایجاد شک و تردید در دلهای مردم داشتند و القا کردند مردم به جمهوری اسلامی بدبین شوند.ولی هرگز این اتفاق رخ نداد چرا که اگر مردم به انقلاب بدبین شده بودند پس از رد صلاحیت این افراد شاهد یک واکنش اجتماعی در جامعه بودیم و نه تنها شاهد یک واکنش اجتماعی نبودیم بلکه با حضور با شکوه خودشان در انتخابات نشان دادند از مسیری که شورای نگبان از حراست انقلاب اسلامی پیش گرفته با قاطعیت حمایت میکند.
دیدگاه شما به عنوان یک دانشجوی فعال نسبت به وزیر انتخابی چیست؟
وزیر علوم سابقه مدیریتی خوبی دارد و جایی قشر دانشجو اطمینان بیشتری پیدا کرد که برای رای گرفتن از مجلس شورای اسلامی به صراحت اعلام کرد هدف من پیگیری مطالبات رهبری در دانشگاهها است و این مهم را به فال نیک میگیریم ولی معتقدیم ایشان برای کوتاه کردن حلقه برانداز اصلاح طلبان تندرو کار بسیار سختی پیشرو دارد چرا که این افراد در این یکسال گذشته از روسای دانشگاه و معاونین را با خود همراه کردهاند و این انتصابها تصمیم گیری را برای وی سخت میکند.ایشان باید دانشگاه را به مکانی برای فعالیت های سالم سیاسی و جدای از جریانهای خارج از دانشگاه کند به شکلی که دانشگاهیان بتوانند مسیر صحیح برای کشور را خط دهی کنند نه اینکه افکار و سلایق سیاسی از خارج دانشگاه به درون آن تزریق شود
اگر وزیر علوم بودید چه میکردید؟
دانشگاه ها را از بلاتکلیفی خارج میکردم چرا که دانشگاههایی که با سرپرست مدیریت میشوند عاقبتی جز بازیچه شدن برای احزاب سیاسی نمیتوان برای آنها تصور کرد و این دانشگاهها را از دست این افراد خارج میکردم، سعی میکردم افراد حزب اللهی را که سعی در تضارب آرا دارند را پرو بال دهم وفضای تولید علم را در دانشگاهها افزایش میدادم و اجازه نمیدادم فشارهای محفلی بر من ایجاد شود تا از اصل کاری خود جدا شوم و رئسایی را برای دانشگاهها انتخاب میکردم که راه امام و رهبری را در این فضا ادامه دهند.
مصاحبه از: فاطمه همتی آذر
انتهای پیام/