به گزارش خبرگزاری دفاع مقدس به نقل ازباشگاه خبرنگاران؛ سوال مهمی که در اینجا مطرح میباشد این است که کدام کشور، مخرب ترین و خطرناک ترین رفتارهای جهانی را داشته است!؟ اگر چنین سوالی در نظرسنجی بین المللی مطرح گردد، بی شک در دهههای اخیر، پاسخ اکثریت "ایالات متحده" خواهد بود.
قطعا اذهان عمومی در مورد ایران، کره شمالی، سوریه، کوبا، ونزوئلا، روسیه ، که توسط رسانههای غربی اهریمن تبلیغ میشوند، چنین دیدگاهی نخواهند داشت (برخلاف ایالات متحده).
مردم ساکن مناطق جنوبی با سابقهای طولانی و بی رحمانه سیاست خارجی ایالات متحده به خوبی آشنا میباشند. در سناریوی "تحریم" ها علیه کشورهای هدف، رسانهها همیشه نقش اطلاع رسانی "مغرضانه" را ایفا کردهاند.
به گفته واشنگتن، تحریمها علیه ونزوئلا به دلیل اقدامات سرکوبگرانه و خشونت آمیز دولت (!) علیه تظاهرات مردمی (!) وضع شده است، در حالیکه شواهد عکس این واقعیت ها است. در واقع، مخالفان مسئول اکثر کشته شدگان می باشند نه دولت مادورو (!).
این تاکتیک توسط "آنجل ویواس" ژنرال بازنشسته طراحی شده است، همان فردی که اکنون به یک قهرمان ضد انقلاب بخاطر مقاومت مسلحانه در مقابل دولت منتخب، تبدیل شده است. همزمان، ایالات متحده تحریمهایی را علیه روسیه تحمیل کرد و حتی تهدید تشدید درگیری نظامی در پاسخ به حمله کرملین به کریمه را هم اعلام کرده است.
کودتای اوکراین به رهبری نئو فاشیستهای ضد روسی و با تلاش 5 میلیارد دلاری ایالات متحده برنامه ریزی شده است . همچنین بسیاری از ایستگاه های نظامی ایالات متحده و متحدان آن نزدیک به روسیه واقع شدهاند ، و هر عضو بلوک شرق سابق در حال حاضر از اعضای ناتو میباشند.
آنچه مسلم است این که وزارت خارجه آمریکا در برخورد سیاسی با ولادیمیر پوتین، نوریگا، میلوسویچ، چاوز، اسد و .. سیاستهایی در خور تامل داشته است چراکه آنها در مسیر خلاف منافع آمریکا حرکت کردهاند، اما در خصوص برخی دیکتاتوریها مانند ساموزا، سوهارتو، دیم، ساویمبی، موبوتو و دیگران ... تا زمانی که وفادار و تامین کننده منافع آنها بودهاند، سر سختانه وارد عمل نشدند. (!)
اگر تنها سیاستها و رفتارهای جنگی 14 سال گذشته آمریکا و جنایتهایی که از طریق تأمین منابع مالی، تسلیحات و حمایت دیپلماتیک از حکومت های دست نشانده و طرفدار امپرالیسم غربی ، را در نظر بگیریم، خود ایالات متحده مستحقترین کشور برای "تحریم" بین المللی خواهد بود.
**** نگاهی اجمالی به سیاستهای خارجی آمریکا در 14 سال گذشته
در سال 2001، ایالات متحده به افغانستان حمله کرد آنهم به بهانه حملات یازده سپتامبر(!) اما واقعیت این است که هیچ یک از مظنونین این ماجرای ساختگی افغان نبودند بلکه اکثریت آنها شهروندان سعودی بودند! حمله به عربستان سعودی ، یک متحد سرسخت و بسیار مهم منطقهای، هرگز (البته در زمان حال) غیر قابل تصور است. براساس نوشته های نوام چامسکی ،پیشتر طالبان به ایالات متحده در ردیابی افراد مسئول در حملات یازده سپتامبر پیشنهاد همکاری داده بود، از جمله بن لادن! اما، از آنجا که ایالات متحده مصمم به آغاز جنگ بود، این پیشنهاد را رد کرد و حمله به افغانستان را براساس منافع آینده خود در منطقه، آغاز کرد. سیزده سال اشغال و تریلیون ها دلار هزینه هنگفت این سناریو که در دوران بوش رقم خورد با کشتار افراد بیگناه بر اثر حملات هواپیماهای بدون سرنشین (جنگ کنترل از راه دور ) اوباما، ادامه داشت.
در سال 2002، ده ها میلیون دلار کمک مالی سیا ، بنیاد ملی برای دموکراسی و دیگر منابع ایالات متحده برای برانداختن دولت دموکراتیک، و فوق العاده محبوب هوگو چاوز هزینه شد. مردم ونزوئلا نیز بلافاصله در حمایت از چاوز به پا خواستند و این کودتای خاجی را ناکام گذاشتند، اما با این حال حمایت مالی و اقدامات خرابکارنه پس از آن ادامه داشت.
پس از ناکامی در انتخابات بعدی ،برنامههای اعتصاب و تظاهرات خیابانی در دستور کار آنان قرار گرفت. آنچه اکنون در ونزوئلا پس از کودتای ناموفق سال 2002 شاهد هستیم، حاصل یک جنگ تبلیغاتی 15 ساله علیه انقلاب بولیواری است.
در سال 2003، ایالات متحده به طور غیرقانونی برای تصرف عراق لشگرکشی کرد. استدلال آمریکا برای توجیه حمله خود ،در اختیار داشتن سلاح های کشتار جمعی صدام حسین و تهدید امنیتی این کشور برای منافع غرب در منطقه بود. ایالات متحده بخوبی میدانست که هیچ گونه سلاح کشتار جمعی وجود ندارد و این حمله ناعادلانه به مرگ نزدیک به یک میلیون مردم بیگناه عراقی منجر گردید. پس از حمله سال 1991 آمریکا به عراق و تحریمهای اقتصادی شدید سال های بعد، عراق به شدت آسیب دید و دیگر تهدیدی برای امنیت منطقه و منافع آنها نبود. قبل از حمله آمریکا به عراق، گروه تروریستی القاعده در عراق حضور نداشت اما پس اشغال عراق، این گروه تروریستی نیز در عراق به لطف واشنگتن متولد شد (!).
پس از سرنگونی سوال برانگیز رژیم قذافی ،ایالات متحده آمریکا به طور غیر قانونی به آن کشور نفت خیز در سال 2011 حمله کرد. حداقل 50،000 نفر برای سرنگونی قذافی کشته شدند، و لیبی به لطف غرب به هرج و مرج کشیده شد و همچنان نیز روی آرامش را به خود ندیده است. در خاورمیانه، ایالات متحده همچنان به حمایت از اشغالگری اسرائیل در فلسطین ادامه میدهد و برای براندازی بشار اسد در سناریوی سوریه خود را طرفدار القاعده و شبه نظامیان افراطی معرفی میکند همان رویه ای که پیشتر در عراق، لیبی و افغانستان انجام داده است.
از سال 1990، ایالات متحده از قاتل توده ای رواندا پل کاگامه حمایت میکند. در واقع، جنگ رواندا با حمله 1990 جبهه میهن پرستان رواندا شروع شد، کاگامه نیز رئیس این ارتش بود. چهار سال بعد، با مذاکرات صلح برنامهریزی شده ، جبهه میهن پرستان رواندا هواپیمای رئیس جمهور رواندا را در راه بازگشت از جلسات مذاکرات صلح مورد هدف قرار دادند و وی را کشتند. بنابراین ،دوره وحشتناک منطقه پس از مرگ وی آغاز شد ، با کشتار جمعی همه طرفین و تلاشهای به اصطلاح حافظ صلح آمریکا ،در نهایت جبهه میهن پرستان رواندا در انتخابات به پیروزی رسید.
دبیر کل سابق سازمان ملل متحد یک مرتبه ایالات متحده را برای حمایت از کاگامه و جبهه میهن پرستان رواندا مقصر دانسته بود و "نسل کشی رواندا را 100 درصد آمریکا میدانست." بنابر گزارشات متعدد سازمان ملل متحد، جبهه میهن پرستان رواندا مسئول بیش از یک میلیون مرگ و میر در رواندا است. علاوه براین جبهه میهن پرستان رواندا مسئول اقدامات غیرانسانی در کنگو کشور همسایه رواندا نیز بوده است.
در منطقه امریکا لاتین، علاوه بر حمایت از اقدامات ضد انقلابی در ونزوئلا، ایالات متحده همچنان به اسراف میلیون ها دلار در کلمبیا در جنگ با مواد مخدر هزینه کرده است که، در واقع، یک جنگ علیه مردم ،برای از بین بردن مخالفت با سلطه سرمایهداری جهانی، است. در سال 2009، ایالات متحده تقریبا به تنهایی در جهان دولت کودتایی هندوراس را که در سال 2009 با برانداختن دولت اصلاح طلب و دموکراتیک مانوئل زلایا به قدرت آمده بود، به رسمیت شناخت. کودتا و دو انتخابات تقلبی، قدرت حاکمان طبقه ثروتمند را فراهم کرد، در حالی که مخالفان توسط نیروهای نظامی، شبه نظامیان به قتل رسیدند. ریشه کن کردن مخالفان برای حضور شرکت های چند ملیتی لازم بود، و پس از کودتا، سرمایه گذاری های غربی به طور چشمگیری افزایش یافت.
خشونت ایالات متحده به کشورهای خارجی (در بعد خارجی) محدود نمیشود. در داخل کشور، زندانی کردن خیل عظیمی از آمریکاییهای آفریقایی تبار نشان دهنده این واقعیت است. آمریکا با دارا بودن بالاترین میزان زندانیان در دنیا و اکثریت قریب به اتفاق زندانیان سیاهپوست و همچنین خشونت پلیس علیه سیاه پوستان ، در بعد داخلی و اجتماعی وضعیت نابسامانی دارد، با این اوصاف ایالات متحده آمریکا، خیلی با دوران آپارتاید آفریقای جنوبی تفاوت ندارد.
مردم ایالات متحده مسئولیت ویژهای در مخالفت با تجاوز دولت خود در سطح جهانی و تامین مالی، مسلح کردن زیردستان خود برای ترور دارند و باید با این رویه مخالفت کنند.