به گزارش گروه حماسه و جهاد دفاع پرس، روایت زیر بخش سوم خاطرات سردار "احمد غلامپور" فرمانده قرارگاه عملیاتی کربلا در عملیات "کربلای 5" است که در ادامه می خوانید.
آقامحسن یک چیزهایی را میدید
یک بخشی از اعتقادم به آقامحسن شاید احساسی باشد، یک چیزی مثل حس ششم یا به اصطلاح یک نیروی درونی است که به نوعی به شما می گوید این آدمی که مقابلتان است از پس این کار برمیآید، بهخصوص که ما در عمل و در تجربه چندین بار این اتفاق را دیده بودیم که نشان میداد حرفی که ایشان میزند و اصراری که بر این کار دارد یک عقلانیت و تحلیلی پشت سرش هست، یعنی من خودم به این اعتقاد رسیده بودم، الان هم واقعا اعتقاد دارم که به قول معروف تو مو میبینی و من پیچش مو، آقا محسن یک چیزهایی را میدید و به موضوعاتی دقت داشت که بقیهی فرماندهان حتی کسی مثل آقای رشید این مسائل را نمیدید. یعنی گاهی وقتها فاصلهی اختلاف دیدگاهی بین آقای رشید و آقامحسن صفر و صدی بود، ولی باز در نهایت میدیدیم که دیدگاه آقامحسن به واقعیت نزدیکتر بود و در واقع محقق میشد. بنابراین، این اعتقاد به واسطهی یک دورهی چند سالهای بود که ما در کنار ایشان بودیم.