به گزارش خبرنگار اخبار داخلی دفاع پرس، محمدرضا عرفانیان، کارشناس سیاست خارجی در یادداشت اختصاصی پیرامون بیانات اخیر مقام معظم رهبری در مورد مذاکرات برای «دفاع پرس» نوشت:
مناقشه هسته ای ایران طی سالهای گذشته با فرازو نشیب های فراوانی همراه بوده و گاه این مناقشه تا مرز یک درگیری جدی پیش رفته است.
این مناقشه بهانه تبلیغات سیاسی گسترده غرب و اعمال تحریم های همه جانبه و کم نظیر علیه ایران بوده است.
طی این سالها غرب با بهانه قرار دادن فعالیت های هسته ای صلح آمیز ایران تلاش کرده است ایران را تحت فشار همه جانبه قرار داده و از نظر سیاسی ، نظامی و اقتصادی محاصره کند.
شکست تمامی طرحهای غرب برای بازداشتن ایران از ادامه فعالیت های صلح آمیز هسته ای موجب شد که طرفین در سال 1392 بار دیگر به میز مذاکره بازگردند.
توافق ژنو نیز که سوم آذر 1392 به امضا رسید مناقشه هسته ای را وارد مرحله جدیدی کرد و انتظار می رفت با خاتمه یافتن بهانه جویی های غرب، امکان حصول یک توافق کامل و همه جانبه فراهم شود.
گذشت زمان و برگزاری نشست های متعدد و طولانی با گروه 1+5 نشان داد طرف غربی به یک توافق کامل و همه جانبه که متضمن حقوق طرفین باشد اعتقاد چندانی ندارد؛ بلکه تلاش می کند با بهره گیری از روشهای مختلف، نظرات و خواسته های خود را به طرف ایرانی تحمیل کند.
شاهد این مدعا گفتگوهای ایران و گروه 1+5 در آذرماه سال جاری بود. در حالی که انتظار می رفت طرفین پس از یک سال گفتگوهای مستمر به توافق نهایی برسند طرف غربی با بهانه جویی های فرانسه مانع از حصول توافق شد و مذاکرات باردیگر به ناچار تمدید گردید.
این ناکامی های پیاپی حکایت از آن دارد که طرف غربی در طول مسیر مذاکرات نشانی قله ای را می دهد، ولی قصد صعود به قله یا قله های دیگر را دارد و همین مساله گفتگوها را پیچیده و طولانی کرده است.
هنگام تحلیل مذاکرات هسته ای عموما این مغالطه از طرف غربی به افکار عمومی جهان القاء می شود که گویی فقط نگران فعالیت های هسته ای ایران هستند ، در حالی که نگاه غرب به ایران بسیار فراتر از فعالیت های صلح آمیز هسته ای کشورمان است.
در حالی که موقعیت ژئواستراتژیک ، ژئوپلتیک ، عمق استراتژیک و ضریب نفوذ ایران در منطقه و نیز راهبردهای بلند مدت ایران در منطقه و جهان بیش از فعالیت های صلح امیز هسته ای موجب نگرانی قدرتهای غربی است.
به عبارت دیگر :
• ایران تنها کشوری است که حوزه نفت خیز دریای خزر را به خلیج فارس متصل می کند.
• حدود 75 درصد ذخایر نفت جهان درهمین منطقه یعنی بین حوزه دریای خزر و خلیج فارس قرار دارد.
• ایران نقطه ثقل و ثبات این منطقه است.
• بدون ایران هیچگونه ثبات نظامی، سیاسی و اقتصادی در منطقه حایل بین دریای خزر و خلیج فارس قابل تحقق و تصور نیست.
• ایران ضریب نفوذ بسیاری در کشورهای منطقه و فرامنطقه ای دارد.
• ایران از قدرت نرم بالایی برخوردار است.
تمامی این عوامل موجب می شود محور غرب درمواجهه با پرونده هسته ای، فقط توانمندی اتمی ایران را در نظر نگیرد بلکه تمامی ویژگیهای ایران در منطقه در معادلات هسته ای لحاظ می شود.
به عبارت دیگر فارغ از مناقشه هسته ای، طرف غربی نمی خواهد بپذیرد که ایران همانند یک متغیر مستقل در معادلات منطقه ای و جهانی ظاهر شود.
از دیدگاه طرف غربی حل و فصل مناقشه هسته ای ایران باید به معنای برطرف شدن تمامی موارد بالا نیز باشد؛ زیرا بخوبی روشن است که هدف فقط مساله هسته ای نیست بلکه هدف توان استراتژیک ایران است .
براین اساس توافق دو مرحله ای به منزله ورود به مسیری یک طرفه، نامطمئن و احتمالا بی بازگشت است.
با امضای چنین توافقی ایران می پذیرد که با قبول کلیاتی وارد این مسیر شود. حال در طول مسیر چنانچه طرف ایرانی با هرگونه بی عدالتی یا تضییع حقوق خود مواجه شود، امکان بازگشت از مسیر بسیار دشوار خواهد بود ، زیرا طرف غربی به افکار عمومی جهان چنین القاء می کند که ایران با زیر پا نهادن توافقات قبلی از مسیر سیاسی و دیپلماتیک خارج شده است.
به همین دلیل "توافق دو مرحله ای" ، مسیری یک طرفه، نامطمئن و بی بازگشت توصیف می شود.
از سوی دیگر در چنین مسیری، راه و امکان بهانه جویی های متعدد برای طرف غربی همچنان باز است؛ ضمن اینکه طرف غربی با اطمینان از بازگشت ناپذیر بودن مسیر از یک سو و متوقف کردن فعالیت های هسته ای ایران از سوی دیگر می تواند زمان مذاکرات را طولانی و فرسایشی کند. حصول چنین شرایطی برای طرف غربی به منزله در "تله" انداختن ایران است.
این همان شرایطی است که استراتژیست ها آن را قرار گرفتن در "وضعیت برتر" (Escalation dominance) توصیف می کنند.
به عبارت دیگر طرف غربی با ورود به این مسیر همواره در "وضعیت برتر" قرار می گیرد و قادر خواهد بود روند مذاکرات را مدیریت کند.
ازهمین روی چنانچه طرف غربی در گفتار خود مبنی بر حل و فصل مساله هسته ای ایران از طریق گفتگو صادق باشد؛ در آن صورت نیازی به دو مرحله ای کردن گفتگوها نیست. زیرا هم براساس قوانین بین الملل و هم براساس گفتگوهای طولانی و فشرده ای که تاکنون انجام شده ، حقوق و الزامات طرفین محرز و روشن است و امکان توافق بر سر آنها در یک مرحله وجود دارد.
بنابراین توافق خوب در یک عبارت ساده توافقی است که متضمن تمامی حقوق هسته ای ایران باشد.
چنانچه در یک توافق دو مرحله ای آنگونه که طرف غربی خواهان آن است ایران متعهد به رعایت درخواست های آنان شود ، فعالیت های هسته ای را به حال تعلیق درآورد و گام به گام در مسیری که آنان تعیین می کنند قدم بردارد، ولی در مقابل طرف غربی تحریم ها را لغو نکند و تعهدی نیز به رعایت الزامات نداشته باشد ، در آن صورت چنین وضعیتی مصداق یک توافق بد است.
فراموش نکنیم که طرف غربی طی بیش از یک سال گذشته بر خلاف توافق ژنو، هرازگاهی تحریم های جدیدی را علیه ایران به مورد اجرا گذارد و هر بار هم که با اعتراض مقامات ایران و یا افکار عمومی جهان مواجهه شد، در پاسخ به بیان این عبارت بسنده کرد که این تحریم ها ارتباطی به توافق ژنو ندارد.
این روشی است که باز هم قابل تکرار است و هیچ تضمینی وجود ندارد که طرف غربی مجددا مرتکب آن نشود.
بنابراین توافقی که حاصل می شود باید متضمن تمام حقوق هسته ای ایران باشد و از سوی دیگر توافق ها باید هم وزن و معادل یکدیگر باشند.
این خواسته مردم ایران است که آن را در راهپیمایی 22 بهمن سال جاری با تمام وجود در سراسر این سرزمین فریاد زدند.
توافقی از نظر مردم ایران قابل قبول است که حقوق آنان را تضمین کند، موجب عزت و سربلندی آنان باشد و آینده این سرزمین را به شایستگی رقم بزند.
انتهای پیام/