خاطرات - صفحه 30

خاطرات
خاطرات جبهه و جنگ(21)

شهیدی که در هر صورت شرمنده ی خانواده اش بود

دستشو کشیدم و از آشپزخانه بیرونش کردم ولی باز راضی نشد. یه پارچه بست به کمرش و شروع کرد به شستنِ ظرف ها...
کد خبر: ۴۴۴۵۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۱/۲۳

خاطرات رهبر انقلاب از شهید سپهبد صیاد شیرازی

شاید امروز بعضی خیال کنند - که عملیاتی مثل عملیات بیت‌المقدّس، فقط یک هجوم انبوه انسانی بود! اینها سخت در اشتباهند. هیچ امواج انسانی، بدون فرماندهیِ قادرِ قاطعِ هوشیار، نمی‌تواند هیچ عملی انجام دهد.
کد خبر: ۴۴۳۸۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۱/۲۲

سفره عقد متفاوت این عروس!

سفره عقدمان با همه سفره ها فرق داشت! به جای آینه شمعدان، تفسیر المیزان را دور تا دور سفره چیده بودیم!...
کد خبر: ۴۴۲۹۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۱/۱۹

خاطرات جبهه و جنگ(20)

همین قدر که شوهرم منو درک می کنه، برام کافیه...

یه شب بارونی بود و فرداش حمید امتحان داشت. رفتم تو حیاط و شروع کردم به شستن لباس ها و ظرف ها. همین طور که داشتم لباس می شستم دیدم حمید اومده پشت سرم وایساده؛ گفتم: «اینجا چیکار می کنی؟...»
کد خبر: ۴۴۱۱۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۱/۱۷

حرکت عجیب پروفسور سمیعی در مقابل جانباز نابینا!

پنج شیش سال پیش، خانم رضا دچار درد و مشکل عجیبی شد. وقتی به بیمارستان مراجعه کرد، جواب معاینات و آزمایش پزشکان خیلی بد بود...
کد خبر: ۴۴۱۰۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۱/۱۷

خاطرات جبهه و جنگ(19)

وقتی در سنگر جبهه حرف از «آرزو» بود+عکس

یکی از دوستان ماجرا را برای حضرت آیت الله بهاء الدینی تعریف کرد ایشان چنان گریستند که قطرات اشک از محاسنش می چکید
کد خبر: ۴۴۰۰۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۱/۱۶

خاطرات جبهه و جنگ(18)

اینجا خاک منه، تو بگو اینجا چه کار میکنی؟

اسیر شده بود 15 سال بیشتر نداشت، حتی مویی هم در صورتش نبود....
کد خبر: ۴۳۳۷۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۲/۲۴

لحظه های دلواپسی کنار آب های هور

دارم چشمان مرگ را می بینم. چشمان مرگ از ترشح خون بچه ها سرخ شده است. دژ پر شده از پیکرهای پاره‌پاره‌ی رزمندگان و حوضچه‌های خون کوچک و بزرگ که در کناره آب های هور جلوه‌نمایی می‌کنند و تابلویی زیبا از شاهکار خلقت را به نمایش گذارده اند.
کد خبر: ۴۳۲۹۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۲/۲۳

شهیده ی مرفهی که دوست داشت مثل بقیه مردم زندگی کند

بهش گفتم: «چرا یه طور لباس نمی پوشی که در شان و موقعیت اجتماعیت باشه؟ یه کم بیشتر خرج خودت کن. چرا همش لباسای ساده و ارزون می پوشی؟ تو که وضعت خوبه».
کد خبر: ۴۳۰۸۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۲/۲۰

خاطرات جبهه و جنگ(17)

هندوانه‌ای با طعم فلفل

حسابی که دهانش سوخت، مهدی بلند زد زیر خنده و گفت: شیرین بود؟!
کد خبر: ۴۳۰۶۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۲/۲۰

خاطرات جبهه و جنگ(16)

کی با حسین کار داشت؟

یک قناسه چی ایرانی که به زبان عربی مسلط بود اشک عراقی ها را درآورده بود. با سلاح دوربین دار مخصوصش چند ده متری خط عراقی ها کمین کرده بود و شده بود عذاب عراقی ها. او چه می کرد؟....
کد خبر: ۴۲۹۶۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۲/۱۹

خاطرات جبهه و جنگ(15)

دوست دارم مفقــــود الاثــــر باشم ...

می گفت:" دوست دارم مفقودالاثر باشم، این آرزوی قلبی من است.آخر در مقابل خانواده هایی که جوانانشان به شهادت رسیدند، ولی نشانی از آنان نیست، شرمنده ام".
کد خبر: ۴۲۷۷۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۲/۱۸

خاطرات جبهه و جنگ(14)

آش باجایش!پلوبدون دیگ که نمیشود

درمنطقه وموقعیت مایک وقت عراق زیادآتش می ریخت،خصوصاخمپاره.....
کد خبر: ۴۲۷۴۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۲/۱۷

خاطرات جبهه و جنگ(13)

یک هفته شهر ... مبهوتِ یک شهید!

همیشه روزه بود جبهه هم که می رفت با فرمانده اش قرار می گذاشت که 10 روز جابجایش نکنند تا بتواند قصد کند و روزه بگیرد.....
کد خبر: ۴۲۶۴۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۲/۱۶

خاطرات جبهه و جنگ(12)

کاشکی کشتی پنیررامی زدند...

یک روزخبرآوردند،کشتی برنج رادردریاباموشک زده اند،همه یک صداگفتند:کاشکی کشتی پنیررامی زدند،مردیم ازبس پنیرخوردیم!
کد خبر: ۴۲۵۳۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۲/۱۳

خاطرات شهید قهاری به روایت همسرش در تازه‌ترین اثر روایت فتح

تازه‌ترین اثر انتشارات روایت فتح شامل خاطرات شهید «سعید قهاری» است که از زبانه همسرش روایت شده است. این کتاب «هم‌سفر آتش و برف» نام دارد و اولین کتاب از مجموعه جدید «رمان مستند» از انتشارات روایت فتح محسوب می‌شود.
کد خبر: ۴۲۵۱۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۲/۱۳

خاطرات جبهه و جنگ(11)

هدیه حضرت زهرا(س) به رزمندگان در ایام فاطمیه

خاطره ای که با خواندن آن می توان موج موج خلوص نیت شهدا و رزمندگان والا مقاممان را با جان و دل احساس کرد. شهیدانی که می خواستند فاطمه وار به دیدار مولای خودشان شرفیاب شوند.
کد خبر: ۴۲۳۶۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۲/۱۲

خاطرات جبهه و جنگ(10)

بیشترتلاش کن!!...

عملیات والفجر8 تازه به پایان رسیده بود.پیکرهای شهدا به ستاد معراج شهدای تهران منتقل شد.در بین شهدا شهیدی بود که پیکرش کاملا سالم بود.....
کد خبر: ۴۲۳۳۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۲/۱۱

خاطرات جبهه و جنگ(9)

دلیل این دختر، برای تماشا نکردن تلویزیون

برنامه های تلویزیون زمان شاه خیلی مبتذل بودن؛ واسه همین پدر بزرگش که روحانی بود، اجازه نمی داد بچه ها و نوه هاش بشینن و اونا رو تماشا کنن.
کد خبر: ۴۲۲۸۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۲/۱۱

خاطرات جبهه و جنگ(8)

الهی صدام شهید بشه!

عازم جبهه بودیم. مادر دوستم که اولین اعزام پسرش بود، آمده بود ما را بدرقه کند. خیلی قربان صدقه ما می رفت و به جان دشمن ناله و نفرین می کرد...
کد خبر: ۴۲۱۵۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۲/۱۰

پربیننده ها