خبرگزاری دفاع مقدس: نه اینکه بچههای رزمنده دیگر شهرهای کشور مثل جوانان غیور شهرم دزفول نباشند و یا اینکه بخوهیم حس ناسیونالیستی را وارد ماجرا کنم؛ اما باور کنید جوانان دزفولی در سالهای دفاع مقدس، بهانههای زیادی برای دور شدن از آتش جنگ داشتند که پیش همه پذیرفتنی مینمود؛ وقتی خانهات نه یک بار که چند بار بر سرت خراب شود؛ وقتی کارو کسب و مغازهات در تیررس توپ و موشکهای هر روز دشمن باشد؛ وقتی چند سال آب و برق خانهات قطع شود و برای تامین مواد خوراکی به زحمت بیافتی، وقتی روزها مجبور باشی سایه شوم موشکها وغرش بیامان توپها را تحمل کنی و شبها در قعر زمین بخوابی؛ و....
این کلمات تنها بخشی از مقدمه کتاب سربازان سبز قبا به نویسندگی عبدالرضا سالمینژاد است که به مناسبت یادمان ۴ خرداد روز مقاومت، روز دزفول به چاپ رسیده است. نویسنده که خود از مردم دزفول و رزمندگان هشت سال جنگ تحمیلی است، در این کتاب با قلمی روان به نوشتن خاطرات شهدا پرداخته است.
در قسمتی از کتاب و در خاطرات پدر شهید میخوانیم که:
این صدای ضربه پوتینهای غلامعلی بود که روبروی مغازه ام سلام نظامی میداد و توجه تمام مشتریها را به خود جلب میکرد.
وقتی سرم رابالا آوردم جوان رعنایی را دیدیم که در لباس سبز سپاه محکم و استوار در مقابلم ایستاده است و هنوز دستش در سلام نظامی، انتظار آزاد باش مرا میکشد.
تعجبم گرفت ابتدا نمیدانستم که او غلامعل یاست اما وقتی در چشمهایش که در زیر سایه کلاهش پنهان بود، نگریستم، متوجه شدم که او پسرم «غلامعلی مهرعلی» است. او لبخندی زد و گفت: قربان آزاد باش میدهی؟
لبخندی از صمیم قلب زدم و جواب دادم: البته عزیزم.
و در حالی که همچنان خبردار ایستاده بود گفت: مگر نگفتی دوست دارم ترا در لباس مقدس سپاه ببینم. اینک آمدهام تا تو، سیر مرا ببینی و اگر راضی شدی اجازه ترخیص بدهی.
چقدر لذت بردم وقتی جوانم را میدیدم که پاسداری آبرومند شده است که میتواند پاسدار دین و آئیناش باشد و به «هل من ناصر حسین (ع)» پاسخ دهد.
علاقه مندان میتوانند برای تهیه کتاب «سربازان سبز قبا» نوشته عبدالرضا سالمینژاد با نشر نیلوفران به شماره تلفن ۴۴۴۴۳۱۶۲-۰۲۱ تماس بگیرند.