گروه حماسه و جهاد دفاعپرس: خیابان بهشت را باید خیابان «خاطرهها» نامید. برای خانواده شهدا و مفقودین این خیابان با دیگر خیابانهای تهران متفاوت است. نمیدانم وقتی مادران و پدران شهدا در دوران چشمانتظاری بارها و بارها این مسیر را طی کردند، به چه میاندیشیدند. در دل چه مناجاتی با خداوند میکردند، اما این را میدانم که گاهی با پای لرزان و گاهی شتابان این مسیر را پیموندند.
روز گذشته مادر شهید «حسین علیقلینژاد» پس از ۳۵ سال پا به معراج الشهدا گذاشت. او طی این سالها بارها به آنجا مراجعه کرده بود تا خبری از پسر ۲۰ سالهاش بگیرد، اما این بار آمدنش متفاوت بود. این مادر شهید با چشمانی اشکبار آمده بود تا با پیکر فرزندش وداع کند.
علاوه بر اعضای خانواده و آشنایان، همرزمان شهید هم آمده بودند. همه دور مادر شهید حلقه زدند و بازگشت پسرش را تبریک گفتند. تابوت شهید بر دوش سربازان آرام آرام به سمت مادر آمد. هیاهویی میان حاضران به پا شد. دوربینها این لحظه را ثبت میکردند.
ابتدا همرزم شهید آمد و روضه حضرت زینب (س) را خواند. سپس ادامه داد «مادر شهید در وداع خصوصی خطاب به حسین گفت که مادر از دیشب که خبر بازگشتت را شنیدم، خواب به چشمانم نیامده است».
زمان پایان دادن به این فراق ۳۵ ساله فرا رسیده است. مادر، پیکر جوانش را در آغوش گرفت تا قلبش آرام گیرد. اشکش سرازیر شد و برای جوانش که حالا همچون روزهای آغازین تولدش قنداق شده بود، لالایی گفت.
مادر شهید که آرام گرفت، سرهنگ ابراهیم رنگین مسئول معراج الشهدای تهران وسایل همراه شهید را که متشکل از عطر، تصویر امام، جانماز، سربند، تسیبح و انگشتر را تقدیم مادر شهید کند. همرزم شهید در همین حین انگشتر را که یادگار شهید علینژاد است را به مادر هدیه داد و گفت «از خانواده شهید تقاضا دارم که پس از ۱۲۰ سال که این مادر شهید به فرزندش پیوست، انگشتر را همراه پیکرش در قبر بگذارید تا این امانتی به دست حسین برسد.»
در پایان مراسم، وصیتنامه شهید از سوی همرزمان شهید به مادر شهید هدیه داده شد. در ادامه فیلم دیدار مادر و فرزند را که پس از ۳۵ سال انجام شد، مشاهده کنید.