جواد مقصودی:

بهشتی می گفت: کارت را برای خدا انجام بده و درست انجام بده، بقیه اش را خدا حل می‌کند

به ایشان عرض کردم آقای بهشتی شما خوب است به حضرت امام عرض کنید منظورشان را برای جامعه بیشتر توضیح بدهند برای اینکه برای افرادی سوء تفاهمی نسبت به دیگران پیش نیاید اگر نمی خواهند بگویند نظرشان به کیست، حداقل به مردم بفرمایند منظورشان جنابعالی نیستید. ایشان در پاسخ گفت آقای مقصودی شما کارت را برای خدا انجام بده و درست انجام بده، بقیه اش را خدا حل می‌کند.
کد خبر: ۲۲۶۱۵
تاریخ انتشار: ۰۷ تير ۱۳۹۳ - ۱۶:۵۴ - 28June 2014

بهشتی می گفت: کارت را برای خدا انجام بده و درست انجام بده، بقیه اش را خدا حل می‌کند

به گزارش خبرگزاری دفاع مقدس؛ جواد مقصودی از اعضای هیأتهای مؤتلفه اسلامی پیش از انقلاب است که با تأسیس حزب جمهوری اسلامی به این تشکل فراگیر پیوست. جواد مقصودی که از روزهای اول اقامه نماز جمعه، مسئولیت ستاد برگزاری نماز جمعه تهران را بر عهده داشته، خاطرات نابی از رفتارهای شهید مظلوم بهشتی دارد.

نباید به خانواده تحمیل بکنید

قبل از انقلاب که در زمینه مبارزه بحثهایی مانند صرفه جویی، خودسازی و مبارزه با نفس و ... در بین مبارزان مسلمان مطرح بود و اعتقاد همه این بود هرکس هرچقدر که بتواند باید مصرفش را پایین بیاورد و اسراف نکند شهید بهشتی که در هر حال متعادل بود نظر دیگری داشت و می فرمود شما این کار را می توانید در مورد خودتان انجام بدهید و فرضاً همیشه نان و پنیر وسبزی بخورید اما نمی توانید این وضعیت را به زن و بچه هایتان تحمیل بکنید. شما اگر باید این چنین بکنید چون در مبارزه هستید ولی آنها باید خودشان به این امر معتقد باشند نه اینکه مجبور به این انتخاب بشوند.

 

خود شما چقدر کمک می کنید؟

آقای بهشتی به فقرا و مستمندان عنایت خاصی داشت. یک بار خدمت ایشان رفتم و عرض کردم بنده خدا هست که وضع مالی خوبی ندارد به ایشان کمک کنید. بلافاصله گفت بسیار خوب ولی خود شما چقدر می خواهید بگذارید؟ خیلی زرنگ و باهوش بود، البته خودشان هم کمک می کردند. در این گونه موارد نامه هایی به کسانی که در بازار بودند یا وضع مالی خوبی داشتند می نوشت و به ما می گفت بروید این مبالغ را از این آقایان بگیرید و به این افراد آبرومند مستمند برسانید. آن افراد متمکن هم هرچه آقای بهشتی می نوشت قبول می کردند و می پرداختند.

 

یک آخوند چطور این همه ریاضی می داند!

قبل از انقلاب دوستان متدینی که حاکمیت شاه را حاکمیت طاغوت و مراجعه به محاکم قضایی شاه را به فتوای حضرت امام جایز نمی دانستند قرار بر این گذاشتند در اختلافهایی که بین آنها پیش میآید به محاکم دولتی مراجعه نکنند بلکه با وساطت مرحوم آقای طالقانی یا آقای بهشتی این اختلافات را حل و فصل کنند و الحق و الانصاف ایشان قضاوتهای صحیح و بحقی میکرد. از جمله در اختلافی که محاسبه دقیق ریاضی را میطلبید و مسائل مالی درهم و برهم شده بود و کسی میبایست با درایت و حسابرسی دقیق اینها را از هم جدا بکند و خیلی هم بحث شد ولی در آخر آقای بهشتی نظر داد مسئله باید به این صورت حل و فصل بشود. یکی از آقایان که طرف اختلاف و دعوا بود گفت من تعجب می کنم یک آخوند چطور این همه حقوق و ریاضی را آشنایی دارد.

 

آقای بهشتی در غیاب من هستند

قبل از تبعید حضرت امام عده ای از نمایندگان هیأتهای مؤتلفه مانند آقای عسگراولادی و شهید لاجوردی و شهید مهدی عراقی خدمت امام رسیدند و از ایشان پرسیدند تا وقتی خودتان تشریف دارید در جریان رهبری نهضت مشکل نیست ولی اگر شما نباشید چه باید کرد؟ ( زمزمه دستگیری امام مطرح شده بود) امام فرمودند در غیاب من آقای منتظری و آقای بهشتی و آقای مطهری هستند و من به اینها اطمینان دارم.

 

شما چرا دنبال این حرفها میروید؟

یک بار ساواک خانمی را به دلیل فعالیتهای سیاسی دستگیر کرده بود؛ در جلسه ای که این بحث در حضور دکتر بهشتی مطرح شد تا یکی از اعضای جلسه خواست توضیح بدهد که ساواک چه شکنجهها و رفتاری نسبت به این خانم اعمال کرده است، ایشان به خاطر اینکه احساس کرد حیثیت آن خانم از بین می رود اعتراض کرد و گفت شما چرا دنبال این حرفها می روید؟

 

همه نگران ایشان بودند

وقتی شهید بهشتی را در سال 1354 گرفتند ما نگران ایشان بودیم وقتی از زندان آزاد شد دوستان به ایشان گفتند ما ترسیدیم ساواک شما را مسموم کند. ایشان می فرمودند من آنجا فقط آب و نان می خوردم. دوستان به من گفتند چون حساسیت ساواک نسبت به شما کمتر است و الان اوضاع هم بحرانی است برو ببین آقای بهشتی در چه حالی است. بعد از اینکه آزاد شد پیش ایشان رفتم و پرسیدم برای چه مسائلی شما را دستگیر کردند؟ گفتند چیز خاصی نبود یک هشدار بود که به ما بگویند همه حرکات شما زیر نظرماست و دولت هم تصمیم دارد با مخالفین برخورد سختی داشته باشد.

 

جامعه روحانیت مبارز یا حزب جمهوری اسلامی

شهید بهشتی اعتقاد بسیار زیادی به تشکیلات سیاسی نیروهای مذهبی داشت و کمتر کسی را می توانستیم در این اعتقاد همانند ایشان بدانیم. پس از پیروزی انقلاب که حزب جمهوری اسلامی را تشکیل دادند در جلسه ای که در خدمتشان بودم شاهد بودم جامعه روحانیت مبارز به ایشان گفتند بالاخره شما باید یکی از این دو کار را انتخاب کنید یا دبیرکلی حزب جمهوری اسلامی را یا جامعه روحانیت مبارز را. ایشان فرمودند اگر قرار باشد یکی از این دو تا را انتخاب کنم حضور در حزب را انتخاب خواهم کرد.

 

کجا خلاف قانون است

شهید بهشتی اهل منطق بود. یادم می آید در یکی از جلسات شورای مرکزی حزب جمهوری اسلام آقایی که روحانی بود بلند شد و علیه ایشان حرفهایی زد و از جمله گفت مثلاً فلان کار شما فرصت طلبی است و فلان کار و رفتار شما درست نیست. در مقابل آقای بهشتی که دبیر کل حزب بود با تحمل بالایی همه حرفها را شنید و درآن جلسه که بعضی از وزرا و نمایندگان مجلس و دیگر اعضای شورای مرکزی حاضر بودند تمام اشکالاتی را که آن آقا مطرح کرده بود، با بیانی شیوا و رسا و بدون اینکه ذره ای آثار عصبانیت در او دیده شود یک به یک پاسخ داد و گفت کجای این کار ما فرصت طلبی است؟ کجای این کار خلاف قانون است.

 

مدیریت مجلس خبرگان قانون اساسی

از جلوه های درخشان مدیریت بهشتی اداره مجلس خبرگان تدوین قانون اساسی بود که توانست بر آن جمع که مرکب از مجتهدهای صاحب رأی مملکت و لیبرالها و شخصیتهای ملی گرا و... بودند مدیریت و آنها را هماهنگ کند. بخصوص طبقه علما که جلب نظر آنها در مسائل سیاسی و اجتماعی سخت است. از جمله خودم در برنامه تلویزیون که پخش می شد شاهد بودم ایشان بحثی را مطرح کرد و آیت الله منتظری که رئیس اصلی جلسه بود ولی اداره جلسه را به شهید بهشتی واگذار کرده بود رو به آقای بهشتی کرد و گفت این فرصت طلبی است اما تنها جوابی که از ایشان شنیده شد این بود که به آقای منتظری گفت متشکرم متشکرم!

 

کسی جرأت توقع توصیه خلاف نداشت

از تبلیغاتی که منافقین علیه آقای بهشتی می کردند این بود که می گفتند چون ایشان در حزب جمهوری اسلامی مسئولیت دارد نمی تواند رئیس قوه قضائیه بشود و قضاوت بکند. در صورتی که ما سالها این بزرگوار را می شناختیم و ایشان را کسی میدانستیم که اگر نزدیکانش هم کار خلافی می کرد بین او و دیگران هیچ تفاوتی قائل نبود. من به بعضی از اقوام که در امور قضایی مشکل داشتند و از من می خواستند به دلیل رفاقت قدیمی با آقای بهشتی مسئله را با او مطرح بکنم تا سفارشی برای حل موضوع بکند می گفتم العیاذ بالله اگر به آقای بهشتی بگویم مشروب بخورد بهتر از این است که از او بخواهم توصیهای خلاف قانون و حقیقت داشته باشد. چون کسی جرأت این را نداشت که از ایشان توقع امر خلافی را داشته باشد.

 

بقیه اش را خدا حل می کند

یک بار که امام به صورت کنایه خطاب به بنیصدر گفته بودند اگر احساس وظیفه کنیم به هرکس هر چه را داده ام پس می گیرم ( که منظور ایشان تفویض منصب مسئولیت فرماندهی کل قوا به بنی صدر بود) در جامعه برای بعضی این توهم پیش آمد که ممکن است نظر حضرت امام به آقای بهشتی باشد. چون ایشان هم از طرف امام،رئیس دیوان عالی کشور بود. به ایشان عرض کردم آقای بهشتی شما خوب است به حضرت امام عرض کنید منظورشان را برای جامعه بیشتر توضیح بدهند برای اینکه برای افرادی سوء تفاهمی نسبت به دیگران پیش نیاید اگر نمی خواهند بگویند نظرشان به کیست، حداقل به مردم بفرمایند منظورشان جنابعالی نیستید. ایشان در پاسخ گفت آقای مقصودی شما کارت را برای خدا انجام بده و درست انجام بده، بقیه اش را خدا حل میکند.

 

نماز جمعه آیت الله خامنه ای

شهید بهشتی مقید به شرکت در نماز جمعه بودند و من بارها شاهد بودم پشت سرآیت الله خامنه ای که از سوی امام،امام جمعه تهران بودند به نماز می ایستادند و با ابهت و وقار خاصی در صف اول به نماز می ایستادند.

نظر شما
پربیننده ها