«حضور زنان استان ایلام در دفاع مقدس» مروری بر نقش مؤثر زنان در جنگ تحمیلی

کتاب «حضور زنان استان ایلام در دفاع مقدس» روایت حماسه‌آفرینی‌های زنان ایران زمین در دوران هشت سال دفاع مقدس است که توانستند نقش مؤثری در پیروزی ایران در جنگ تحمیلی داشته باشند.
کد خبر: ۱۳۰۶۴
تاریخ انتشار: ۱۴ اسفند ۱۳۹۲ - ۰۹:۵۲ - 05March 2014

«حضور زنان استان ایلام در دفاع مقدس» مروری بر نقش مؤثر زنان در جنگ تحمیلی

خبرگزاری دفاع مقدس: آنچه از حماسه و شجاعت و قدرت و صلابت و فتح رزمندگان اسلام در این مدت گذشت و آنچه از ایثار و قدرت روحی و توکل به خدا و اعتماد به نفس که ملت بزرگ ما از خود نشان دادند، با هیچ بیان قابل توصیف نیست.

شیرزنان، مردان و رزمندگان غیور اسلام در دوران هشت سال دفاع مقدس با عزمی راسخ و ارادهای مستحکم در برابر سلاح ابرقدرتها ایستادند و آنان را به زانو درآوردند.

زنان در دوران دفاع مقدس دوشادوش مردان حرکت کردند و هرگز از پای ننشستند و در کسوت امدادگر، پرستار، همسر، خواهر، مادر و فرزند، مردان خود را برای حضور در جبههها تشویق و پشتیبانی و حمایت کردند.

کتاب "حضور زنان استان ایلام در دفاع مقدس" به حضور و نقش زنان ایلامی در دوران هشت سال دفاع مقدس میپردازد.

در بخش آغاز این کتاب میخوانیم:
 
پس از حدود شش ماه از درگیریهای مرزی دولت حزب بعث عراق به ریاست جمهوری صدام حسین علیه جمهوری اسلامی ایران، سرانجام در روز دوشنبه ۳۱ شهریور ماه سال ۱۳۵۹ مطابق با ۲۲ دسامبر ۱۹۸۰ میلادی با شلیک یک گلوله تانک تی ۷۲ در راس ۱۱ صبح با دستهای خونآلود صدام حسین به سوی سرزمین مقدس جمهوری اسلامی ایران، عملا تهاجم وسیع و گسترده ارتش عراق به مرزهای جمهوری اسلامی ایران آغاز شد.

از این تاریخ به بعد برگهای زرینی از تاریخ مقاومت و پایداری هشت سال دفاع مقدس از اسلام و میهن توسط مردان و زنان غیور ایرانی ورق خورد... .
 
در بخش دیگری از این کتاب آمده است:
 
زنان ایلامی و دفاع از وطن در برابر حمله ارتش عراق به ایران:
 
یکی از فعالیتهای زنان تاریخ معاصر ایران که به صورت گسترده در جریانهای سیاسی کشور فعالیت داشتند، در زمان پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ بود.

حضور گسترده زنان در راهپیماییهای عید فطر در شهریور ماه ۱۳۵۷ و راهپیماییهای تاسوعا و عاشورای آذر ماه ۱۳۵۷ مهمترین جلوههای حضور زنان در عرصه فعالیتهای سیاسی کشورمان در قرن اخیر بود. در روزهای پیروزی انقلاب، زنان ایرانی پا به پای مردان و دوشادوش آنان به مبارزه با رژیم پهلوی پرداختند... .
 
در بخش پایانی کتاب میخوانیم:
 
ذکر یک خاطره
 
«یک رزمنده دهلرانی به نام خزل اکبری یک روز در یکی از جبهههای ایلام به شدت ناراحت و گریان میشود؛ فرمانده ماجرا و علت ناراحتیش را از او میپرسد و او در جواب میگوید "در حالی که من در جبهه بودم خانوادهام به خاطر بمباران آواره و در زیر چادر زندگی کرده بودند، اما در یک شبی، باد تندی چادر آنان را واژگون کرده و چراغ گرم کنندهای که روشن کرده بودند موجب سوختن چادرشان شده و زن و بچهام را سوزانده بود، موجب مرگ آنان شد". فرماندهاش او را تسلی خاطر میدهد و خزل به آرامشی روحی میرسد، پس از این گفتگو به رغم نبودن آتش توپخانه و خمپاره، چند لحظه بعد ناگهان رزمنده دهلرانی بر اثر اصابت خمپارهای که از سوی عراقیها شلیک میشود به شهادت میرسد.»
نظر شما
پربیننده ها