به گزارش خبرگزاری دفاع مقدس، شهید سید اسدالله لاجوردی را به خاطر مقاومت بی نظیر در زیر شکنجه جلادان ساواک به مرد پولادین می شناختند. آنچنان که رقبای سیاسی وی نیز به این امر اذعان داشتند. به عنوان نمونه مرحوم عزت الله سحابی مینویسد: در یکی از جلسات در سال 1348 جزوه «ولایت فقیه» امام خمینی(ره) از نجف به تهران رسیده بود. این جزوه به صورت پلی کپی از عراق به تهران رسیده بود و مرحوم لاجوردی هم در اینجا آن را تکثیر و پخش کرده بود. بعدها آقای لاجوردی را گرفتند و بسیار هم آزاد و شکنجه دادند ولی او مقاومت بسیاری کرد و از این ارتباط دم نزده بود. برای همین سرنخ ها لو نرفته بود و در سال 51-50 که ما در زندان قصر با زندانیان دیگر برخورد کردیم، لاجوردی به عنوان قهرمان مقاومت زیر شکنجه معروف شده بود، طوری که یک چشم او هم در اثر ضربات بینایی خود را از دست داده بود.
وی پیش از انقلاب با سفر به خارج از کشور و انجام عمل چشم، چشم کور شده را پیوند و جایگزین کرد و از این رو رنگ دو چشم او مقداری از یکدیگر متمایز بود.
در عکس اول زیر مصدومیت چشم وی پس از آزادی از زندان مشهود است و در عکس دوم تصویر شهید لاجوردی بعد از عمل و با پانسمان چشم دیده می شود.
وی همچنین در دوره زندان دچار مصدومیت های متعدد دیگر نیز شد. یکی از همسلولی های وی از روحیه بالای او نقل می کند: شهید سید اسد الله لاجوردی را به طور فجیعی شکنجه کرده بودند، چشم و کمر و گردنش آسیب دیده بود.زیر لب می گفت"اللهم قو علی خدمتک جوارحی"داخل سلول که آمد و گفت:خدا رو شکر که با زبان روزه شکنجه شدم...
امام خامنه ای نیز در جلسه پرسش و پاسخی در سال 1377 در دانشگاه تربیت مدرس فرمودند "من از قبل از انقلاب - دهه چهل - ایشان را میشناختم. در آن دوره، ایشان در چشم خود من و بیشتر کسانی که در خطّ مبارزه بودند، فردی پولادین به حساب میآمدند. همانطور که من در اطّلاعیه شهادت ایشان هم نوشتم، واقعاً آدمی بودند که در میدانهای سخت همیشه حاضر بودند و هیچ ابایی از ورود در کارهای دشوار نداشتند. خداوند انشاءاللَّه جایگاه ایشان را عالی کند. البته سرنوشت ایشان مورد غبطه ماست؛ خوشا به حالشان..."
چند روز بعد هم در جمع خانواده مشابه آن را تکرار کردند " من یادم هست که آن وقتها جریانی اتفاق افتاده بود و مرحوم لاجوردی و اینها به جایی [هواپیمایی اسرائیل] حمله کرده بودند. قبل از آن هم ایشان زندان بود و بعدش هم بعد از مدت کوتاهی دستگیر شدند. در جمع دوستان ما گفته میشد که این مرد، مرد پولادین است. آدم خستهنشو است. تصویری که از آقای لاجوردی در ذهن ما بود، تصویر یک انسان خستهنشو، صادق و بااستقامت بود. البته دوستان ما در آن زمان خیلی بودند و آدمهای صادق، مؤمن و ثابتقدم در این میانه کم نبودند، [اما] مرحوم لاجوردی چهرهی برجستهای بود. بعد از انقلاب هم همینطور بود."