گروه فرهنگ و هنر دفاعپرسـ رسول حسنی؛ سینمای ایران در مسیر خود گاهی به نوعی از سینما نزدیک شده که در تاریخ سینمای جهان بینظیر است. سینمای دفاع مقدس گونهای تجربه نشده در جهان است که با ژانر جنگی مصطلح در دنیا تفاوتهای بنیادی در فرم و محتوا دارد. در این حوزه از فیلمسازی آثار فراوانی ساخته شده است که میتوان به طور تقریبی شاکله این نوع از سینما را مشخص کرد.
در کنار ژانر دفاع مقدس باید به سینمای دینی در ایران اشاره کرد. در دنیا آثار بیشماری با مضامین دینی ساخته شده است اما به دلیل خوانش متفاوت دین در غرب آثار ساخته شده قرابتی با خوانشی که ما از دین داریم، ندارند. وجه تمایز این دو نگاه در تعریف دین است. انقلاب اسلامی ایران با بنمایههای قوی دینی توانست گفتمان نوینی را طرح کند که بیسابقه بود و طبیعی است این گفتمان نمیتوانست سینمای پس از خود را بپذیرد.
متاسفانه هنرمندان این حوزه نتوانستند به طور کامل سینمای مناسب با این گفتمان را پدید آورند و از طرف دیگر خیل فیلمهای ضد اسلامی ایرانی با سرمایههای سنگین غرب بخصوص آمریکا و با حضور چشمگیر کارگردانان صهیونیستی مستقر در هالیوود ساخته شده و روی پرده رفتند و عملا جنگ بیامان و نابرابر با سلاح سینما شکل گرفت.
با این سینما هیچ ژانری مثل سینمای قرآنی نمیتواند مقابله کند. سینمای عاری از مفاهیم قرآنی که تفسیری از آیات مبین این کتاب آسمانی باشد چگونه میتواند در مقابل فیلمهای شبهه افکن هالیوودی بایستد. در مجموع آثاری که در سینما و تلویزیون ساخته شدهاند به زحمت میتوان 10 اثر قرآنی نام برد که بتواند جریانساز باشد. اگر هم اثری در این حوزه ساخته و پرداخته شده با سد آهنین تبلیغات غرب روبهرو شده است و اجازه اکران و پخش در خارج از مرزهای ایران را نداشته و حتی برای هنرمندانش در داخل کشور هم موانعی ایجادشده است.
زندهیاد «فرجالله سلحشور» سکاندار و آغازکننده سینمای قرآنی بود که در طول فعالیت ارزشمند خود مورد هجمه شدید سلبریتیها و سینماگران بسیاری قرار گرفت و آثارش با انتقاد شدید رسانههای معاند روبهرو میشد. اگر تهمتهای ناروایی که به این سینماگر قرآنی میزدند نبود، مطمئنا شاهد ورود کارگردانان جوانی بودیم که میخواستند در این حوزه کار کنند.
هر چند سلحشور خود را درگیر پاسخ دادن به این اتهامات نکرد و با اطمینان به کار و هدف خود به خلق آثاری در این حوزه اقدام کرد اما آتشافروزان وطنی که برای خوشآمد رسانههای معاند دست به هر عملی میزنند ذهن حقیقتطلب برخی مخاطبان را دچار اغتشاش میکردند و تاسفبارتر اینکه بعد از درگذشت سلحشور و بازپخش سریالهایی مثل «مردان آنجلس» و «یوسف پیامبر (ع)» همان حرفهای کهنه و نخنما را تکرار میکنند.
وقی با درگذشت سلحشور پروژه «موسی (ع)» متوقف شد بیش از همه این رسانههای صهیونیستی بودند که مشعوف شدند. برخی سینماگران ایرانی نیز از این شعف به وجد آمده و توقف سریال «موسی» را شفای دل بیمار خود یافتند. وقتی قرار شد که «جمال شورجه» شانه زیر این بار دهد، باز همان حرفها و همان تهمتها و همان اظهارات تمسخرآمیز به زبان رانده شد. حرف همه هم این بود که «چرا جمال شورجه؟».
آیا در سینمای ایران کارگردانی وجود دارد که کارنامه او ثابت کند میتواند این بار را به مقصد برساند. جز «داوود میرباقری» که در تکاپو برای ساخت سریال «سلمان فارسی» است، کس دیگری میشناسیم که در این مسیر گام بردارد. این از مصائب سینمای ماست که هنوز نتوانسته فیلمساز قرآنی تربیت کند.
از این رو جای شگفتی نیست که سلحشور و شورجه هر دو در بدو ورود به پروژه «موسی» دچار عارضه شوند. اگر ترور بیولوژیک سلحشور میتواند قطعیت داشته باشد چرا از افتادن این اتفاق برای شورجه تعجب کنیم. بخواهیم یا نخواهیم سریال «موسی» تقبیح یهودیتی است که صهیونیسم داعیه آن را دارد و حقانیت بخشیدن به «موسایی» است که قرآن آن را معرفی کرده. طبعا رژیم صهیونیستی اجازه نخواهد داد که حضرت موسی (ع) از زبان و منظر قرآن تعریف شده و مورد شناخت قرار گیرد و اگر نتواند با ابزار رسانه این پروژه را متوقف کند دست به هر اقدام دیگری خواهد زد که ترور بیولوژیک یکی از آنهاست.
باید همه ما بدانیم که ساخته شدن سریال «موسی» اقدام استراتژیک فرهنگی ایران در سطح بینالمللی است و صرف ساخت سریال نیست که بود و نبود آن تفاوتی نکند. برای ساخته شدن این سریال باید همه توان سینمایی و رسانهای به کار گرفته شود تا ایران اسلامی چهره تازهای از دین یهود که از ادیان ابراهیمی است را ارائه دهد. در این صورت است که ماهیت یهودیت التقاطی و تحریف شده که صهیونیسم آن را ترویج میکند بیش از پیش رنگ خواهد باخت.
نهتنها جامعه ایران بلکه جامعه جهانی نیازمند دیده شدن سریال «موسی» است و برای پاسخ به این نیاز باید با همه انرژی وارد شویم و هرکس که میتواند باید به این پروژه قرآنی کمک کند.
انتهای پیام/ 161