به گزارش گروه سایر رسانههای دفاعپرس به نقل از «مهر»، در مورد دفاع مقدس به جرأت یکی از گروههایی که میتوانند بهترین ناقل پیامهای آن باشند و حقایق آن دوران را بازگو کنند «جانبازان» هستند. جانبازانی که به تعبیری درست میتوان آنها را شهدای زنده دانست و اگر این جانبازان در ردههای نظامی بالا فعالیت کنند حرف هایشان شنیدنی است. سرتیپ «محمد ملایری» مشاور فرمانده نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران هم یکی از یادگاران دوران دفاع مقدس است که حرفهای شنیدنی از آن زمان دارد و البته بعد از گذشته نزدیک به چهاردهه از آغاز جنگ تحلیلهای جالبی از آنچه در آن فضای کشور وجود داشت با امروز ارائه میکند.
در یک بعد از ظهر نسبتا گرم روزهای اول پاییز این جانباز رشید و بلند قامت که چشمانش را برق آتش افروزی رژیم بعث ربوده است پا در تحریریه خبرگزاری مهر میگذارد تا پاسخگوی چند سوأل درباره دوران دفاع مقدس و حال و روز امروز کشور باشد.
او که هم اکنون با وجود رنجهای جانبازی که در سر و بدن خود دارد از پای ننشسته است و تحصیلاتش را تا مقطع دکترای رشته مدیریت دولتی ادامه داده و در پستهای گوناگونی همچون مشاور در گروه راهبردی ارتش و مدیر آموزش معارف جنگ مشغول به فعالیت است با قرائت سوره «والعصر» و شکر به درگاه خداوند که او را لایق جانبازی کرده است صحبتش را شروع میکند.
سرتیپ ملایری کمی از آثار مجروحیت در بدنش میگوید و اینکه در چند عملیات مجروح شد و در آخرین مقطع اصابت یک گلوله دشمن به محل انبار مهمات در مناطق غرب کشور باعث شد تا ۲۰ روزی را در کما به سر ببرد و حتی ظن شهادت در موردش قوی شده بود و آثار جانبازی را در سر، بدن و پاهایش به یادگار گذاشت. او به طور دقیقتر توضیحاتی درباره اینکه چطور همان انفجار ابتدا یک چشمش را نابینا کرد و چشم دیگر را ضعیف کرد میدهد و از با شرحی از فرایند درمانی همان چشم باقیمانده میگوید چطور در نهایت طی فرایند درمانی در کشور آلمان ترکش به جامانده در ناحیه چشمش باعث آسیب به شبکیه شد و بینایی اش را از دست داد. این جانباز دوران جنگ با وجودی که به اذعان خودش نابینایی در زندگیش سختیهایی بوجود آورده است، اما خود را در معرض رحمت و لطف خداوند میبیند و از زندگیش ابراز رضایت میکند.
آنچه در ادامه میآید مشروح مصاحبه مشاور فرمانده زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران و جانباز دوران دفاع مقدس با خبرگزاری مهر است که از نظر میگذرانید:
شرکت در جنگ اجباری بود که ارتش بر دوش شما میگذاشت؟ چطور شد که در مناطقی حاضر شوید که چنین انفجاری باعث شود تا جانباز شوید؟
خداروشکر میکنم که در لباس سربازی با افتخار برای امنیت نظام ایران و کشورم و تمامیت ارضی ایران من لحظهای درنگ نمیکنم و برای افتخار آرمانهای کشور با افتخار سلطان بدن که چشم هست را به خداوند هدیه کردم. امروز با آرامش زندگی را دنبال میکنم، خداوند امروز به من ۸۰ میلیون جفت چشم هدیه داده است.
این آرامشی که امروز در جامعه داریم خیلی با ارزشتر از دو چشم خود و دیگر جانبازانی میدانم که جنگ بر تن شان زخم زد. این آرامش ارزشش را داشت که برخی با خون خود مجاهدت کنند. خروجی همین آرامش در جامعه باعث شده است که اقشار مختلف جامعه اعم از صنعتگران، پزشکان، کارگران و ... امروز بتوانند به راحتی کار و تلاش کنند. همین جا از دو قشر فرهنگیان کشور و روحانیون فعال در دوران دفاع مقدس و انقلاب تشکر میکنم. دسته اول با آموزش خود باعث شدند که راه درستی را برویم و دسته دوم معنویت را به ما نشان دادند.
حال و هوای ارتش در جنگ چطور بود؟ گفته میشود که در آن مقطع بین ارتش و سپاه اختلاف بود و یا مسئولان نظام از ارتشیها بیم داشتند؟
نباید به شایعاتی که درباره آن مقطع گفته میشود گوش سپرد، ارتش در پیروزی انقلاب اسلامی نقش موثری داشت و بعد از آن هم همراه نظام بود. این از جمله موضوعاتی است که باید به خوبی برای جوانان تبیین شود. امروز جوانی که انقلاب و جنگ را ندیده است باید کارنامه ارتش را در این موارد بداند.
ارتش بعد از به ثمر رسیدن انقلاب اسلامی در مقطعی که دشمن قصد تفرقه افکنی داشت، ارتش در حمایت از انقلاب ورود پیدا کرد و هنگامی که کردستان (با سقوط پاوه و بخشهایی از سنندج) در التهاب بود به مقابله با گروههای ضدانقلاب پرداخت. پیروزی قهرمانانهای که ارتش بعد از ۲۹ فروردین ۵۸ در منطقه غرب کشور رقم زد و فراموش نشدنی است و در نهایت توسط بنیان گذار انقلاب اسلامی ایران از این روز به عنوان روز ارتش یاد میشود.
بعد از اینکه عراق در ۳۱ شهریور سال ۵۹ به طور رسمی جنگ علیه ایران را آغاز کرد با وجودی که ارتش در شرایط خاصی به سر میبرد و بخشی از امرای ارتش از دوره قبل کنار رفته بودند و در بدنه ارتش هم افرادی به دلایل مختلف سرکار حاضر نمیشدند شرایط حساسی در آن حاکم بود. با این حال ارتشیها با دست خالی مقابل دشمن صف آرایی کردند. ارتش در همان مقطع در تشکیل سپاه هم نقش به سزایی داشت و سرلشکر فلاحی و اعضای تیپ ۲۳ نیروی مخصوص شکل دادند و به نیروهای آن آموزش دادند. امروز هم سپاه الحمدالله نیروی کامل (و مقتدری) شده است که دوشادوش ارتش فعالیت میکند و حتی عملیاتهای برون مرزی در سوریه انجام میدهد.
امروز احساس میشود یک مقداری گسست در اجتماع نسبت به دفاع مقدس ایجاد شده است و اقشاری از مردم که تحت تأثیر تبلیغات دشمنان هستند با ارزشهایی که دفاع مقدس داشت همراه نیستند. دقیقا به همین علت هم هست که حذف واژه شهید از تابلوهای معابر خیابانها در فضای مجازی را دشمن منتشر می کند، چون مخاطب شناسی کرده است. فکر میکنید چه کاری میشود در این خصوص انجام داد تا همراهی مردم بیشتر شود شما چطور این را آسیب شناسی میکنید؟
اسلام به ذات خود ندارد عیبی؛ هر آنچه هست از مسلمانی ماست. انقلاب اسلامی درس فرهنگ ایثار و صداقت را در خود مستتر دارد. هرچه هست از کوتاهیهایی است که در جامعه مان وجود دارد. امام علی (ع) می فرماید شیعه واقعی کسی است که به جامعه رنگ میدهد، اما از جامعه رنگ نمیگیرد. کسی که انقلابی واقعی باشد به شایعات توجهی نمیکند او راه را شناخته است. به تعبیری باید عاشق بود و با بصیرت عمل کرد. فرمانده کل قوا میفرماید سعی کنید که بصیرت داشته باشید و فرق میان دوست و دشمن را بشناسید.
امروز اگر در جامعه موضوع فرهنگ ایثار و شهادت کم رنگ شده است میبایست برگردیم به عقب و نگاه کنیم که چه کرده ایم. بچههای رزمنده دوران دفاع مقدس در دهه ۶۰ برای دفاع از کشور از جان خود و همه آنچه که داشتند – به راحتی- گذشتند.
ما در مقابل شهدا حرفی برای گفتن نداریم، گاهی به حال خودم گریه میکنم که حتما لیاقت نداشتم که بروم، گاهی با دوستان صحبت میکنیم و از من میپرسند که از «عاشورا» چه درسی گرفتی و به آنها می گویم در سال ۶۱ هجری قمری امام حسین (ع) دانشگاهی بی نظیری را تأسیس کرد تمام عیار، با بهترین رشتهها و اساتید. این دانشگاه بعد ۱۴۰۰ سال خروجی در کشور ما داده است که در قالب خانواده شهدا و جانبازان قابل رویت است. بچههای رزمنده دهه ۶۰ هم در کشور ما خروجی همان دانشگاه بودند که تکرار نمی شوند. آنها افرادی بودند با اخلاص و ولایت مدار؛ خداوند این لطف را جانبازانی مثل من هم داشت که امروز بتوانم بروم در دانشگاه و برای جوانانی که آن دوران را ندیده اند به عنوان راوی صحبت کنم.
امروز نسلی که در دهه ۷۰ و بعد از آن به دنیا آمدند همچون شهید حججی با اینکه جنگ را درک نکرده اند اما برای دفاع به سوریه میرود و با قدرت جلوی دشمن میایستد شهید ستوان یکم قطاسلو از شهدای ارتش هم در سوریه جانانه ایستاد و به فرمانده ارتش جمهوری اسلامی ایران (در آن مقطع امیر پوردستان) گفت میروم تا برای ارتش افتخار آفرینی کنم و اجازه نداد دشمن به حرم حضرت زینب (س) دست اندازی کند.
معتقدم خروجی دانشگاه امام حسین (ع) بعد از سالها خوب بوده است که توانست رزمندگان دوران دفاع مقدس را بوجود آورد و بعد از آن هم این حرکت تداوم داشت و باعث شد نسلهای باغیرت و ولایت مدار جوانان بوجود بیاید.
اگر امروز با صداقت با جوانان صحبت کنیم میتوانیم آنها را جذب کنیم، به تعبیر مقام معظم رهبری جوانان امروز را اگر بهتر از نسل جوانانی که در دهه ۶۰ در جبههها حاضر شدند، ندانیم کمتر از آنها هم نیستند و می توانند بهتر هم باشند. چرا که در آن مقطع هم نسلهای ما تازه با تقدیم شهدا داشتند آرمانها را حفظ می کردند، در حالی که امروز یک گنجینه ویژه در کشور نهفته است و نسل جوانان باید حفظ این آرمانها را به عهده گیرد و به مراتب مسئولیت شان سنگینتر از دورههای قبل است؛ بنابراین باید با این جوانان با صداقت صحبت کنیم و آنها را برای حفظ امنیت کشور تربیت کنیم تا در آینده پا در جای پای ما بگذارند.
برای جوانانی که نسبت به دفاع مقدس بی تفاوت است، یا گرایش خنثی دارد و حتی بواسطه تبلیغات رسانه ای دشمن نسبت به حفظ انقلاب مقاومت میکند چه کاری میتوان انجام داد؟
باید برای این قشر از جوانان انگیزه به وجود آورد، جوانی که تحت تأثیر رسانههای دشمن است باید به وجد بیایند و جذب کشور شوند. اگر این جذابیت بوجود نیاید به دلیل اینکه دشمن بیکار نیست ممکن است که جذب دشمن شوند. دشمنان مان در هر مقطعی با شیوههای مختلف نظامی، فرهنگی و اقتصادی با کشور مقابله کردند.
البته باید از نیروهای کل مسلح و فرمانده کل قوا تشکر کنم، به ویژه با تدبیری که مقام معظم رهبری دارند باعث شدند که جامعه از تلاطم نجات پیدا کند و به قول امیر موسوی، فرمانده کل ارتش با تلاش نیروهای مسلح کشور یک حصار امن در کشور ایجاد شده است و همین زمینهای فراهم کرده که جلوی دست اندازی دشمنان گرفته شود. در این خصوص سلاحها و تجهیزاتی که توسط نیروهای مسلح و ارتش ساخته میشود در جلوگیری از توطئه دشمنان نقش موثری داشته است.
کمی از حال و هوای جلساتی که با دانشجوها دارید تعریف کنید؟
دانشجویان به دلیل اینکه دوران جنگ را ندیده اند برای شان جذاب است که از نزدیک با یک یادگار جنگ حرف بزنند. در یکی از این خاطرات وقتی به آنها تعریف میکردم که در یکی از شبهای ماه رمضان برای رزمندگان شربت آبلیو تهیه میکردیم و سنگر به سنگر به رزمندگان از این شربت مینوشاندیم رزمندگان تشکر میکردند و توزیع همین شربتها باعث میشد که خودمان حتی ساعتی بعد از افطار هم چیزی نخورده باشیم. برای یکی از همرزمان خودم تعریف میکردم که دعای همین رزمندگان بعد از نوشیدن شربت ها باعث میشود که احساس کنم افطار کردم، تعریف این خاطره برای یکی از دانشجویان باعث تعجب شده بود که چه جوی در جبههها حاکم بود که افراد گرسنگی و تشنگی را حتی بعد از افطار تحمل میکردند تا به یکدیگر شربت تازه برسانند. آن دانشجو میپرسید که چه عاملی باعث میشد که اینگونه رفتار کنیم و به او پاسخ دادم که در جبههها عشق جریان داشت.
در جبههها دوستی و برادری میان رزمندگان حاکم بود، امروز این مساله تا حدی به دلایل مختلف کم رنگ شده است. اما افرادی در کشور دارند کار میکنند که همان دوستیها میان فرماندهان و دانشجویان و اقشار مختلف برقرار شود.
چه عواملی باعث میشد که در جنگ چنین جوی حاکم بود؟ به هر حال دشمن اقدام روانی انجام میداد و در داخل هم نیروهای مختلف حضور داشتند که همین به تنهایی میتوانست عاملی باشد برای بوجود آمدن اختلاف میان افراد و فرماندهان.
هوای جبههها توأم با معنویت بود و شور و شعف انقلابی در رزمندگان بود. آن زمان جوی بود که مردم حکومت طاغوت را شکست داده اند و مبارزاتی که مردم کرده بودند به عنوان مثال در جمعه سیاه به رزمندگان روحیه میداد.
زمانی که جنگ تحمیلی آغاز شد رژیم بعث عراق تا بن دندان مسلح بود. ایران هنگامی که وارد جنگ شد نه گرایش به غرب داشت نه شرق؛ به تنهایی مقابل جریانهای سلطه جهانی ایستادیم. صدام در زمین و هوا مسلح بود، در بعد مهندسی رزم هم تجهیز شده بود و نیروهای پیاده و تجهیزات هم داشت. اما چیزی که باعث شد تا مقابل دشمن بایستیم ولایت مداری کشور با دید معنوی بود و احساس میکردیم زیر سایه امام زمان (عج) و نایب بر حق ایشان پیر جماران (حضرت امام خمینی (ره)) هستیم و همین یک وحدت و یکپارچگی را بوجود میآورد.
هنگامی که امام خمینی (ره) گفت جبههها به جوانان نیاز دارد از آنجایی که در بخشهای مختلف همچون سپاه پاسداران و بسیج مأمور میشدم ملاحظه میکردم که جوانان به چه شوری حضور پیدا کرده اند. حتی در یکی از آموزشها تفنگی که به یک بسیجی داده بودند با سرنیزه آن به راحتی هم قد خود آن رزمنده نوجوان میشد.
در مورد رشادتهایی که در جنگ صورت گرفت میتوان حرفهای بسیاری زد. در مورد آزادسازی خرمشهر می توان کتابها نوشت. اولین قدم برای پیروزی رزمندگان ایرانی در دوران دفاع مقدس در شکست حصر آبادان در قالب عملیات ثامنالائمه رخ داد. همه این پیروزیها با رهنمودهای امام خمینی (ره) بود. در مورد آزادسازی خرمشهر دشمن تصور نمیکرد در جایی که قدرت برتر است و کنترل اوضاع را در دست گرفته است شکست بخورد. به تعبیر امام خمینی (ره) در این آزادسازی دست خدا حضور داشت.
امروز درگیر جنگ اقتصادی در کشور هستیم، یکی از اهمیتهایی که دوران دفاع مقدس دارد این است که احساس «ما میتوانیم» را القا میکرد. در دوران حاضر هم استمرار همین باور در نیروهای مسلح باعث شده است که در ساخت تسلیحات و ماشین آلات جنگی در دنیا حرفی برای گفتن داشته باشیم. مقایسهای صورت میگیرد بین وضعیت خودروسازی کشور با وضعیت خودروسازی و ساخت تسلیحات در صنایع نظامی کشو؛ فکر میکنید چطور میشود از آن دوران درس گرفت؟
امام علی (ع) میفرماید اگر سرلوحه کار را با شیوه خاصی تنظیم کنیم حتما موفق هستیم؛ و در جای دیگر ایشان میفرماید قناعت بزرگترین سرمایه است، فرقی ندارد برای فرد باشد یا برای کشور. با طرح این موضوع باید گفت دشمن مان امروز بیکار ننشسته اند، در هر مقطعی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی دشمن به هر طریقی وارد شد. ابتدا شیوه مبارزات نظامی [جنگ داخلی]را در پیش گرفت، بعد شیوه ترور شخصیتهای مختلف را در پیش گرفتند. سپس جنگ نابرابر صدام با ایران تحمیل شد. اما کشوری که ولایت مدار باشد خداوند حامی آن جامعه است. ارتش ۴۸ هزار شهید تقدیم این کشور کرد، اما اجازه نداد که خاک این کشور به دست دشمن بیفتد. بعدتر دشمن جنگ نرم و شبیخونها را دنبال کرد، امروز هم دشمن با قدرت تحریم مان کرده است.
در مقابل این دشمنیها مردم مان بیدار هستند و لحظهای از ولایت دست نکشیده اند. اما باید در مقابل دشمنیها با اقتدار ایستادگی کرد همان طور که پیشتر هم مقابل توطئهها مقاومت کردیم. به عنوان یک جانباز و مشاور فرمانده نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران میگویم که قشر جانبازان میتوانند به عنوان موتور متحرک جامعه باشند. اگر جانبازان با صداقت در جامعه صحبت کنند و جامعه نظاره گر رفتار آنها باشد این برای مردم درس آموز است.
نکته مهمتر اینکه نیروهای مسلح در وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح با اقتدار بیش از آنکه دشمن فکر کند در ادوات نظامی، نیروی هوایی، نیروی دریایی و زمینی و پدافند با قدرت توسط جوانان این مرز و بوم تجهیزات لازم در حال ساخت است. به دشمن اجازه نخواهیم داد که دشمن در جنگ اقتصادی هم نقشه خود را به پیش ببرد. نیروهای مسلح کشور و ارتشیها در کشور با آرمانها و رهبر انقلاب پیمان بسته اند و بر عهد خود استوار هستند.
به عنوان سوال آخر؛ شما اصلیترین عضو بدن [چشمان] خود را در جنگ از دست داده اید و همین مسلما به شما سختیهایی را تحمیل کرده است. آیا هیچ وقت پشیمان نشدید که چرا در جنگ وارد شدید و چنین اتفاقی برای تان افتاده است؟
از دست دادن چشمان واقعا سخت است، اما وقتی قلب انسان به خدا وصل شود به یقین سختیها را می شود پشت سر گذاشت. خداوند در قرآن وعده داده است که افرادی که در راه خدا جهاد کرده اند در روز محشر یک سر و گردن از دیگران بالاتر هستند من چه کار دیگری میتوانم انجام دهم که به چنین جایگاه برسم. یک درس از امام حسین (ع) از دانشگاه ایشان یاد گرفته ام و توفیق شده است که مدال جانبازی دریافت کنم.
در یک جمله بگویم اگر انسان (به طور متوسط) ۷۰ سال عمر کند به چشم به هم زدنی بیست سال آن سپری میشود. از باقی عمر هم نیمی صرف آسایش و خواب، خوراک و حتی رفتن به سرویس بهداشتی می شود. در ۲۵ سال باقیمانده چه کاری میتوان انجام داد. پس بهترین کار این است که عمر را صرف کسب رضایت خداوند کرد. با افتخار اعلام میکنم که دو چشم خودم را در راه رضایت خلق هدیه کرده ام و از آنجا که رضای خداوند در راه رضایت خلق اوست پس برای کسب رضایت خدا کوشیده ام، تا امروز هم خداوند شامل حالم بوده است و هرچه خواسته ام را به من داده است.
انتهای پیام/ 113