به گزارش خبرنگار گروه فرهنگ و هنر دفاع پرس، یکى از مسائل مهم دینشناسی توجه به اهمیت و ضرورت دین است، یعنى اینکه از دیدگاه کلامى و با نگاهى انسان شناختى و توحیدى دلیل برلزوم دین براى بشر چیست؟ و دیگرى مساله رسالت یا قلمرو دین؛ یعنى دین در کدام حوزه از حوزه هاى مربوط به حیات انسان ایفاى نقش مى کند؟ قلمرو هدایت دین تا کجاست؟ رسالت هدایتى دین چیست؟ ارتباط وثیق این دو مساله را مى توان توجیه معقولى براى طرح و بررسى آن مطلب زیر به شمار آورد.
1. چرا بشر به دین نیاز دارد؟
آیا بشر از این نظر که داراى حیات طبیعى و غریزى است، به دین نیاز دارد؟
آیا انسان از این نظر که داراى حیات فکرى و عقلى است، به دین نیاز دارد؟
آیا بشر از این نظر که زندگى فردى دارد، دین مى خواهد؟
آیا انسان از این نظر که زندگى اجتماعى دارد، دین مى خواهد؟
آیا بشر از این نظر که با آفریدگار خود رابطه اى آگاهانه و آزادانه دارد، نیازمند دین است؟
آیا انسان براى حیات دنیوى خود، به رهبرى دین نیازمنداست؟
آیا بشر براى حیات اخروى خود، به رهبرى دین نیازمند است؟
دین و هدایت
از مطالعه آیات قرآن به دست مى آید که دین نوعى هدایت است. چنانکه مى فرماید: اگر از جانب من هدایتى براى شما آمد، پس آنکس که هدایت مرا پیروى کند، بر آنان بیمى نیست و نه آنان محزون خواهد بود.
نظیر این آیه در آیه123 سوره طه نیز آمده و درآن آیه نتیجه پیروى از هدایت الهى را مصونیت از گمراهى و بدبختى (ضلالت و شقاوت) دانسته است.
این دو آیه پس از آیات مربوط به خلقت آدم و خروج او از بهشت و هبوط به زمین است، از اینجا روشن مى شود که مقصود از هدایت، هدایت غریزى و حتى هدایت عقلى نیست، بلکه هدایت شرعى و دینى است که از طریق وحى تشریعى به آدم و نسل او خواهد رسید. در جاى دیگر فرموده است: بگو به درستى که پروردگارم مرا به راه راست هدایت کرده است وآن دینى استوار (یعنى) آیین حنیف ابراهیم است؛ او از مشرکان نبود.
چنانکه کتابهاى آسمانى چون تورات و انجیل و قرآن بهعنوان کتب هدایت توصیف شده اند، روشن است که این کتب، مشتمل بر عقاید و احکام و آداب دینى بوده اند.
درباره قرآن میفرماید: شهر رمضان الذى انزل فیه القران هدى للناس ... ماه رمضان که قرآن براى هدایت مردم در آن نازل گردید.
و درباره تورات و انجیل میفرماید: و انزل التوراه و الانجیل من قبل هدى للناس. (5) قبل از این، تورات و انجیل را براى هدایت انسان ها نازل کرد.
بنابراین، دین، رسالت هدایت بشر را برعهده دارد.
هدایت و اختیار
هدایت دینى بر پایه اختیار استوار است، چنان که اختیار با عقل و اراده عقلانى ملازمه دارد، از این روى، به عنوان اصلیترین شرط تکلیف دینى شناخته شده است، و هم از این روی است که موجوداتى که از عقل و اختیار بهره اى ندارند، تکلیف دینى نیز ندارند، رابطه هدایت دینى با اختیار در آیات بسیارى از قرآن بیان شده است که دو نمونه را یادآور مىشویم: ما انسان را از نطفه اى مختلط آفریدیم، آنگاه او را شنوا و بینا ساختیم، ما راه را به او نشان دادیم، یا شکرگزار است یا کفرانکننده.
بگو (آنچه بر من وحى گردیده و من آن را بر شما تلاوت نموده ام) حق و از جانب پروردگار است؛ پس هر کس مى خواهد ایمان آورد، و هر کس مى خواهد کافر شود.
هدایت و معرفت
بدیهى است هدایت شرایط و مقدماتى دارد که معرفت از مهمترین و اساسیترین آنها است، یعنى انسان براى آنکه از هدایت دینى بهره مند گردد باید از جهانبینى استوارى برخوردار باشد. این جهانبینى از اضلاع و ابعاد زیر تشکیل مىگردد:
1. شناخت خدا و صفات جمال و جلال او؛
2. شناخت جهان و غایت خلقت آن؛
3. شناخت انسان و غایت آفرینش او؛
4. شناخت راه وصول به غایت خلقت؛
5. شناخت شرایط و وسایل لازم براى پیمودن این راه و شیوه تحصیل آنها؛
6. شناخت موانع و خطرهاى راه و شیوه مبارزه با آنها.
مطالب یاد شده که با تحلیل و تحقیق عقلى نیز قابل اثبات و تبیین است، از آیات و روایات به روشنى استفاده مى شود. قرآن کریم در آیات مربوط به بعثت از تعلیم کتاب و حکمت به عنوان یکى از وظایف پیامبر اکرم(ص) یاد کرده مى فرماید: پیامبر اسلام، آیات الهى را بر مردم تلاوت کرده آنان را تزکیه مى نماید، و کتاب و حکمت را به آنان مى آموزد.
تقدم تزکیه بر تعلیم از باب تقدم سبب فاعلى بر فعل و مقدمه بر ذى المقدمه نیست، بلکه از باب تقدم سبب غایى فعل بر آن است؛ یعنى ارزش الهى علم و معرفت درگرو تزکیه و تقواست، و از این نظر تزکیه بر تعلیم تقدم رتبى و ارزشى دارد، اگرچه از جنبه مقدمى و فاعلى تعلیم مقدم بر تزکیه است، چنانکه در آیه دیگرى مى خوانیم: آیات قرآن در زمینه دعوت به خداشناسى و شناخت عجایب آفرینش انسان و جهان، و غایت و فرجام خلقت بسیار است و، چنانکه روایات این باب نیز بسیار است و ما در اینجا به ذکر چند روایت بسنده مى کنیم:
1. حدیث نبوى معروف که دانش آموختن را یک فریضه دینى و همگانى به شمار آورده است.
2. در روایتى از امام صادق(ع) محورهاى مهم معرفت به شرح زیر بیان شده است:
شناخت خداوند، شناخت صنع خداوند به ویژه در مورد خلقت انسان، شناخت دستورها و برنامه هاى الهى، شناخت آفات و آسیب هاى دینى
در روایتى از امام على(ع) کمال دین به شناخت دین و عمل به آن دانسته شده و کسب دانش از کسب مال ضروریتر شناخته شده است. در حدیثى از امام صادق(ع) آمده است: کسى که عملش بر مبناى بصیرت و آگاهى نیست، بسان فردى است که از بی راه مى رود،هر چه سریعتر رود از مقصد دورتر مى شود.
ابزار معرفت به طور کلى انسان از چهار طریق مى تواند به شناخت تکوین و تشریع نایل آید که عبارتند از:
1. طریق حسى که چشم و گوش از مهمترین ادوات شناخت حسى است. معرفت حسى ویژگى هایى دارد؛ اولا: جزئى و شخصى است، ثانیا: محدود به واقعیت هاى مادى است، ثالثا: محدود به ظواهر پدیده هاى م ادى است، و به ذوات اشیاء راهى ندارد.
بنابراین، شناخت حسى نمى تواند جهانبینى جامع و استوارى را براى انسان فراهم سازد، و اگر چه در تحقق آن سهم مؤثرى دارد و بشر از آن بى نیاز نیست، ولى کافى نخواهد بود.
2. طریق عقلى که مواد آن را اصول و قواعد کلى عقلى، و صورت آن را تجزیه وتحلیل هاى عقلى تشکیل مى دهد. این معرفت، ویژگى هایى دارد که عبارتند از: الف) کلى و فراگیراست؛ ب) متعلق آن مطلق هستى اعم از مادى و مجرد است؛ ج) تا حدى به کنه و ذوات اشیاء نیز راه مى برد، با این حال بر درک مصادیق و جزئیات امور رسا نیست، و چون پارهاى از این مصادیق و جزئیات از حوزه معرفت حسى نیز بیرون است، بنا بر این، معرفت حسى و عقلى نه به طور جداگانه و نه در کنار هم رفع نیازمندى معرفتی بشر توانا نیستند، هرچند در این زمینه سهم بزرگى را ایفا مى نمایند و نظام معرفتى بشر بدون آن دو صورت نمیپذیرد.
3. طریق کشف و شهود باطنى که از طریق ریاضت هاى روحى به دست مى آید. و از آنجا که رکن مهم این طریق همانا ریاضت و رعایت یک سلسله برنامه هاى عملى است، کسب آن در گرو معرفتى پیشین است که چون عقل و حس کافى در به دست آوردن، آن نیستند، باید از طریق دیگرى تحصیل نمود و آن طریق وحى است.
4. طریق وحى که ثبوت آن مبتنى بر حس و عقل است، آنگاه به معرفت حسى و عقلى انسان وسعت و عمق مى بخشد؛ یعنى از حقایقى پرده برمى دارد که از شعاع معرفت حسى و عقلى بیرون است، مانند آنچه مربوط به جزئیات احکام و اخلاق (فروع دین) است، و آنچه مربوط به مراحل عالیه خداشناسى استدلالى مانند «وحدت حقه» ویا مربوط به جهان آخرت است.
کمال مطلوب و نیاز به دین
در حقیقت، جهانبینى دینى کاملترین نوع جهانبینى است که بشر مى تواند به آن دست یابد، و چون بدون داشتن جهانبینى کامل، تکامل در حوزه علم و عمل به دست نمى آید، بنابراین، انسان در کمال علمى و عملى خویش نیازمند دین است. و این است علت نیازمندى انسان به دین از آغاز تا پایان، و براهین و دلایلى که در متون دینى و کتب فلسفى و کلامى بیان گردیده است، شرح و تفسیر این علت اساسی است. این علت اساسى، به گونهاى روشن در کلام محقق طوسى آمده است.
وى پس از نقل کلام فخرالدین رازى درباره فواید بعثت پیامبران گفته است: ضرورت نبوت به خاطر تکمیل بشر است در حیات فردى و اجتماعى او؛ زیرا هر فرد از افراد بشر در پرتو عقاید حقه و اخلاق پسندیده و کارهاى شایسته به کمال مطلوب خویش دست مییازد، چنانکه کمال حیات اجتماعى انسان نیز در گرو این است که اجتماع آنان بر اساس خیر و فضیلت، استوار گردد، و در کارهاى دینى یکدیگر را یارى نمایند، و نیز کسانى که از راه خیر و صلاح فاصله مى گیرند، با تدبیر و سیاست دینى ادب شوند.