به گزارش خبرگزاری دفاع مقدس، ابراهیم حاتمی کیا در نشست خبری فیلم «چ» با اشاره به اینکه اینده این فیلم سینمایی در سال ۸۰ مطرح شد، گفت: ۵ و نیم ماه فیلمبرداری و ۶ ماه مونثاز و ۱۶ ماه جلوههای ویژه در طول فیلم انجام شد و در حدود ۷۰ دقیه فیلم جلوههای ویژه لحاظ شده است.
حاتمی کیا ادامه دارد: این کار سختی برای من حساب میشد. من همیشه از ساخت فیلم شخصیتهایی که میشناسیم دوری میکردم. از طرف دیگر این فیلم یک اتفاق واقعی بود و همین هم کار را سختتر میکرد. چون ممکن بود که نظرات مختلفی در مورد فیلم مطرح شود. اما در هر صورت فیلم فیلم چ فیلم شهید چمران شهید فلاحی و شهید اصغر وصالی و به نمایندگی از کل مردم مردستان است.
کارگردان فیلم «چ» افزود: در عین حال آماده شنیدن همه نظرات در مورد فیلم هستم آن قدری که من تحقیق مفصل کردهام این واقعه به این شکل بوده است. حتما آدمهای دیگری هم بودهاند و حتما آدمهای دیگری هم وسط بودهاند، اما من اینها را دیدم. خیلیها در هلی کوپترهای آخر فیلم بودهاند که دیده نشدهاند.
حسین جعفریان فیلمبردار، فیلم «چ» نفر اولی بود که بعد از مقدمه حاتمیکیا سخن گفت. او خاطرنشان کرد: وقتی آقای قائم مقامی به من زنگ زد که برای حضور در این نشست رسانهای حضور پیدا کنم. گفتم که تا کنون در چنین جلساتی حاضر نشدهام چرا که این جلسات بیشتر باری گفتگو با کارگردان و شنیدن حرفهای او و بازیگران است. من پیش از این در این جلسات حضور نداشتم به این دلیل که جنس کار ما نیاز به بحثهای تخصصی دارد.
او ادامه داد: همینجا پیشنهاد میدهم به مسئولان برگزار کننده جشنواره که از سال دیگر جلسات تخصصی برای عوامل فیلم هم برگزار شود و در آن نشستها عوامل چند فیلم بیایند و در کنار یککدیگر به سوالات خبرنگاران نشریات تخصصیتر پاسخ دهند. جنس سخنان ما در حوصله جمع نمیگنجد و کار ما گفتگوهای تخصصیتر میخواهد. اینجا محلی است که در آن نباید وقت کارگردان تضییع شود و من هم نمیتوانم در این فرصت کوتاه درباره تخصص خودم سخن بگویم.
عباس شوندی، طراح صحنه فیلم از دیگر عواملی بود که گفت: خوشحالم که توانستم در خدمت این گروه باشم. بخش اعظمی از طراحی این کار در دهکده مقاومت در شرق تهران آماده سازی شد. حدود ۸۰ الی ۹۰ درصد فیلم از جمله خیابان اصلی، خانه پاسداران، قبرستان، سوله هلیکوپتر، میدان شهر و... در آنجا ساخته شد. بخشهایی هم با کمک دوستان فعال در عرصه ویژوال جلو برده شد.
سعید راد، بازیگر نقش تیمسار فلاحی در این نشست با بیان اینکه با کلمه تشکر نمیتوانم از حاتمی کیا تشکر کنم، گفت: علت آن این است که این مسئله یک عقبه دارد و توضیح آن از حوصله جلسه خارج است. اعتبار این دوستان که از سیاه مشقی شروع کردند، امروز اعتباری شده برای سینمای ما در سطح جهان. از آقای حاتمیکیا میخواهم که در جلسه مطبوعاتی «چ» به من اجازه دهد که درباره یک موضوع کوتاه گفتگو کنم.
او با اشاره به سخنان خود در مراسم افتتاحیه فیلم فجر ادامه داد: ما بازیگران آدمهایی هستیم با روانیات مختلف. با جنس و مفهوم نگاه یک بازیگر، بازیگران زیادی در ایران خلق شدند که شادروان شکیبایی، پرستویی، کیانیان و فریبرز عرب نیا با روانیات خودمان زندگی میکنیم. با تفکر خودمان زندگی میکنیم. این شاخصه بازیگری است و باعث میشود شاید منطق از ما قدری دور شود. اگر سخنان من مزاحم دست اندرکاران فیلم فجر شد و با سخنان خودم برای آنها حاشیه به وجود آوردم از آنها عذرخواهی میکنم.
راد ادامه داد: نظام ما در دنیا اثبات شده است. دنیا مقابل ایران اسلامی زانو زده است. اگر حرفی زدم و دچار احساسات شخصی شدم. از منتقدان میخواهم که با من طرف شوند. من تقاضا میکنم با دست اندرکاران فجر مواجهه نکنند. نظام ما امروز تثبیت شده است. من شرمنده دست اندرکاران فیلم فجر شدم به خاطر حرفهایی که از سر احساس بیان کردم.ای کاش آنجا حداقل منطق داشتم و بر این اساس سخن میگفتم.
بازیگر نقش تیمسار فلاحی ادامه داد: حاتمی کیا زمانی که مرا دعوت کرد آنقدر دچار شعف شدم که فیلم دستبند کیمیایی هم به من پیشنهاد شده بود. اما بعد از یک سری صحبتها در این فیلم حضور پیدا کردم و دوستان گفتند که اگر بشود شاید پروژه دیگر را هم نگه دارند که من در این فیلم بازی کنم.
راد در پایان گفت: امروز کاری را در «چ» شاهد بودیم که این سطح از کار در دنیا هر بخشش توسط یک کمپانی بزرگ جلو برده میشود. در کمپانیهای بزرگ خارجی این فیلم را کار میکنند. تدوین، موزیک، رنگ، جلوههای ویژه و... همه تقسیم شده بین کمپانیهای بزرگ است. اما اینجا همه این کارها را یک فرد انجام داد. اینجای تقدیر ویژه دارد. من میخواستم کنار دوربین جعفریان عکس یادگاری داشته باشم. این هنرمند بزرگ است که در چنین ترازی کار میکند. چون این بزرگان برای ما افتخار کسب کردند. تشکری نمیتوانم از حاتمی کیا بکنم و میخواهم برای او بایستم و از شما هم میخواهم که شما هم برای ایشان بایستید و همگی برای او دست بزنیم.
قائم مقامی مدیر تولید فیلم هم در سخنان کوتاهی گفن: خیلی خوشحالم که مدیر تولید این فیلم بودم. این فیلم از پرژوههای سنگین سینمای بود. و عباس گلوندی و همه بچههای تدارکات و تولید و دکور واقعا سنگ تمام گذاشتند و یک شهر بزرگ را با همه حزئیات در یک مدت کوتاه ساختند.
بابک حمیدیان، بازیگر نقش شهید وصالی نیز که به شدت هیجان زده شده بود در سخنان کوتاهی گفت: کاش در دنیای بهتری زندگی میکردیم که اگر قرار بود آدمها احساساتی بشوند، کسی فکر نکند که دارند ریا میکنند. من برای اولین بار بود که فیلم را دیدم و حالا دارم به بچههای اصغر وصالی فکر میکنم به بچههای دستمال سرخ. امیدوارم فرصت بیشتری به وجود بیاید که بیشتر حرف بزنیم. من اولین باری بود که فیلم را دیدم و نمیدانم باید به کی خسته نباشید و اصلا چه حرفی بزنم.
سخنان حمیدیان با بغض او ناتمام ماند.
خلعتبری آهنگساز فیلم سخنران بعدی بود او گفت: این دومین همکاری من با حاتمی کیاست. کار با حاتمی کیا بسیار سخت و شیرین است. من دوستانی در این پروژه مثل زورای پیدا کردم. و خیلی خوشحالم که یک پروژه سینمایی سبب شود که آدمها ارتباط روانی و احساسی خوبی با هم پیدا کنند. نکته دیگری هم باید بگویم که خیلیها هستند که در فیلمهای اولی کار میکنند و خیلی با انرژی و جوان. اما فیلمهای آنها در زمینه مسائل فنی داوری نمیشود. خواهشمندم یک ارزشگذاری جشنوارهای در مورد آنها هم صورت گیرد. علاوه بر اینکه مثل آقای جعفریان من هم معتقدم باید یکسری نشستهای تخصصی برگزار شود و به جای این نشستهای مطبوعاتی تخصصیتر بحث شود.
مریلا زارعی بازیگر این فیلم نیز در ادامه گفت: من احساسم چیزی شبیه به احساس حمیدیان است. توفیق این را داشتم که برای بار سوم مقابل دوربین آقای حاتمی کیا بایستیم و الان هم افتخار میکنم که در این پروژه حضور داشتم.
زواری مدیر فنی فیلم ضمن تشکر از حاتمی کیا به خاطر اعتماد به جوانها برای این کار بزرگ فنی گفت: این کار جرات بزرگی میطلبد که فکر نمیکنم کسی جز حاتمی کیا میتوانست آن را انجام دهد. جای علیرضا علویان صداگذار و بهمن اردلان صدابردار فیلم و دیگر عوامل فنی فیلم هم خالی است.
سلطانی، بازیگر دیگر فیلم هم گفت: من هم برای اولین بار بود که فیلم را میدیدم و بسیار خوشحالم که در این فیلم عظیم تاثیرگذار و مفید حضور داشتم. فیلم چ فیلم مفیدی است از این نظر که افراطیون را دعوت میکند به صلح طلبی. من خوشحالم که در این اندیشه نقش کوچکی را داشتیم.
اما بخش پرسش و پاسخها، بحث جذاب همه کنفرانسهای مطبوعاتی با سوالی آغاز شد که واکنش تند حاتمی کیا را برانگیخت. خبرنگاری از حاتمی کیا پرسید که این فیلم بازگشت همیشگی شما به دفاع مقدس است؟
و حاتمی کیا این گونه پاسخ داد: من فیلمسازم و هر چیزی که میسازم همینی است که میبینید، این قدر من را در قالبهای سخت خودتان جا ندهید. من مثل گردش قمرها به دور سیارهها هتسم. گاهی نزدیک میشوم گاهی دور میشوم. اما همینی هستم که میبینید. بدم هم میآید از اینکه برخی فرزندانم را نادیده میگیرند و برخی از فیلمهایم را متعلق به من ندانند. من فیملسازی هستم که در زمان حال نفس میکشم، فرزند زمان خودم هستم و اساسا معنای این جمله بازگشت را نمیفهمم. همهاش میگویند حاتمی کیا بازگشته است. لطف میکنند دوستان اما نمیدانند که زخمهای به ما وارد میکنند.
ادامه سوال اول پرسش از حاتمی کیا در مورد بافت دراماتیک فیلم بود. اینکه این دراماتیزه ساختن داستان خللی به روایت تاریخی هم آورده است که حاتمی کیا این گونه پاسخ داد: فیلمنامه اساسا همهاش درام و فن است و کار کردن در این حوزه یعنی کار کردن با درام. شرایط سینما به گونهای است اگر کسی دیگر بخواهد همین رابسازد از زاویه دیگری میبیند. من زبان خودم را داشتم و با عینک خودم این فیلم را ساختم.
سوال بعدی در مورد پایان بندی فیلم بود. حاتمی کیا ابتدا در مورد بخشی از پایان فیلم که مروبط به پیام امام و آزادسازی پاوه بود توضیح داد: اساسا مبنای این فیلم بر اساس پایانش برای من آغاز میشود. به لحظا دارماتیکی من عمد داشتم که بگویم همه قهرمانان فیلم تا لحظه آخر بار دراماتیک فیلم را جلو بردند. اما از لحاظ تاریخی حتما باید بگویم که این پیام امام اتفاق به شدت مهمی است، اما نام خمینی فقط در پایان فیلم نیست، نام خمینی در کل فیلم میآید اما اینجا جلوه میکند.
خبرنگار توضیح داد که منظورش همان سکانس وداع چمران با خانوادههایش است که حاتمی کیا این گونه توضیح داد: این پایان فیلم فضای مردانهای دارد اما بحث مقاومت در پاوه فقط مردانه نیست و من تمایلی به دامن زدن به این فضای مردانه نداشتم. علاوه بر من فکر میکنم چمران روزی چمران شد که این انقطاع را صورت داد و عین ابراهیم به این قربانگاه رفت. متاسفانه هیچ وقت در ایران به خانواده گذشته چمران اشاره نمیشود. چمران چهارتا بچه داشت و یک همسر آمریکایی و به نظرم مقام چمران از همین جا آغاز شد که با خانوادهاش معامله کرد.
سوال بعدی در مورد احتمال خواندن تیتراژ فیلم چ توسط محسن چاوشی بود که حاتمی کیا ماجرا را توضیح داد: بحث خواندن تیتراژ نبود، بله آقای چاوشی فیلم را دیدند و نظر لطفی داشتند و قرار شد یک اثر مستقل برای این فیلم بخوانند.
سوال بعدی در مورد اصرار فیلم به نمایش خانواده چمران در فیلم بود که چمران پاسخ داد: این یک نقطه خالی در زندگی چمران است و اتفاقا نقطه عطف زندگی او. من عمد داشتم که حتما این را در فیلم بگنجانم.
جعفریان، فیلمبردار فیلم درباره تکنیکهای فیلمبرداری «چ» گفت که این فیلم با سیستم آنالوگ و به وسیله دوربین ۳۵ میلیمتری تهیه شد. گاهی هم از دوربینهای دیگر بهره بردیم و برای صحنههایی که جلوه تصویر خاص نیاز داشتیم از چند دوربین به صورت همزمان بهره بردیم. از دوربینهای دیجیتال هم در موارد محدودی استفاده شد.
حاتمیکیا بعد از این سخنان جعفریان گفت: عمر سینمایی من به دورهای میخورد که شاهد ورود صدا به تصویر بودم. تصور میکنم فیلم «چ» هم آخرین نسل نگاتیو کار کردن در سینما باشد. فکر میکنم این دوربینها را باید به صورت دکور از این پس استفاده کنیم. به یاد دارم فیلمهای اول خودم هم به صورت دوبله آماده شده بود.
حاتمی کیا درباره شخصیتپردازی چمران که فردی آرمانی بود و عملگرا نبود، زبان به پاسخ گشود و گفت: من این نظر را قبول ندارم. از زاویه خودم چمران را روایت کردم. من چمران را به اندازه بضاعت خودم در این سطح معرفی کردم. اینجا زمان آن را نداریم که تخصصی درباره این موضوع حرف بزنیم هرچند که حرف بسیار زیاد دارم درباره آن. دوستان میتوانند از این پس قلم به دست بگیرند و بنویسند نظرات خود را و از این به بعد ما هم پاسخ میگوییم به نظرات.
گبرلو، مجری کارشناس این نشست گفت: چمرانی که من میشناختم، شاید خیلی آرمانگراتر بود، عملگرا هم بود. البته حاتمی کیا گفت در حد بضاعت خود این فیلم را ساخته است.
جلوههای بصری نقش کلیدیتری در نمایش «چ» داشت و نسبت به جلوههای میدانی برجستهتر بود، این نظر یک خبرنگار بود که تیم ویژوال افکت فیلم چمران به صحنه و پروسه سقوط هلیکوپتر در فیلم اشاره کردند و گفتند تمام بخشهای این فیلم بسیار پیچیده بود که با ساده کردن نماها توانستیم این کار را خلق کنیم.. ورود گروه مشاوران ویژه در بحث ویژوال افکت باید از مرحله پیش تولید صورت گیرد و عوامل این تیم باید از همین مراحل وارد ساخت فیلم شوند؛ این نظر تیم حرفهای حاتمی کیا در بخش ویژ. ال افکت بود. ترکیب عوامل صداگذاری، طراحیها و... مباحث دیگری بودند که از جانب این تیم بیان شد.
حاتمیکیا پس از این سخنان گفت: در فیلم «چ» سکانس سقوط نقطه عطفی است که در نوشتههای دکتر چمران هم آمده بود. ایشان با جزئیات آن را توضیح میدهد. از همان ابتدا به دوستان و تیم گفتم که همه فیلم یک سمت و در آوردن این سکانس در سمت دیگر. قرار داشتیم این سکانس، سکانس تاریخ سینمای ایران شود. از بدو پیش تولید با تمام گروههایی که باید در این ماجرا نقش داشته باشند، جلساتی برگزار کردیم. جلساتی که انرژیای نزدیک به ۲۵ روز از ما گرفت. فقط در بحث طراحی صحنه و... کارهای بعدی برای ویژوال افکت زمان خیلی بیشتری برد.
کارگردان فیلم «چ» ادامه داد که اصرار داشتم این اقدامات به دست بچههای ما در ایران صورت بگیرد. میتوانستم از همان ابتدا دعوت کنم از یک فرد اسکار گرفته تا این کار را بکند. اما جنس آنها با نگاه و آرمانهای ما همخوانی ندارد. ترجیح دادم این کار را با زحمت بیشتر و انرژی بیشتر توسط بچههای همین کشور انجام دهم. از روز اول ما را از طرف فارابی ترساندند که شاید بودجه آنها این طرف و آن طرف شود و من درباره این مسائل سخن نگویم. روز ۲۹ اسفند مونتاژ من تمام شد و بلد نیستم فیلمی را به دست بگیرم که برآورد زمانی اشتباهی از آن ارائه داده باشم.
حاتمی کیا خاطرنشان کرد: از روز اول میدانستم این پروژه ۵ ماه و نیم وقت میبرد و بدون تجربه درباره ویژوال افکت این حرف را هم زده بودم. با سیستمهای ایران هم که کلی برای تجهیز آن زحمت کشیدند، باز این سینماها استاندارد این صدای دالبی دیجیتال را ندارد. تصویر من اسکوپ است و عشق من وسترن است اما در قاب محدود پرده این سینماها دیده نمیشود. اینکه این کار تا قریب یک ماه قبل و قریب دو سال وقت برد به این دلیل است که زحمات زیادی داشت.
بلوندی درباره طراحی سکانس ورود مردم کرد به شهر پاوه گفت: این سکانس شامل حدود ۳۵۰ نفر آدم با تجهیزات بودند اما گسترش آن کار دوستان ویژوال افکت بود که درباره آن کار کردند.
سلطانی درباره شخصیت نقش پزشک کرد، دکتر عنایتی، در فیلم گفت: این شخصیت کاملاً مستند است و رشته حقوق در همان دانشگاهی میخوانده که دکتر چمران در آن دانشگاه فیزیک پلاسما میخواندند. اینها دوستان نزدیکی بودند که بچههای آنها، این دو نفر را عمو صدا میکردند و امروز برای عقاید خود هر کدام جدا و مقابل هم ایستادند.
سلطانی ادامه داد: درباره لهجه کردی هم آقایی به نام آقای مبین ما را یاری کرد و بیشترین تمرکز ما روی درست ادا کردن لهجه قرار گرفته بود. دکتر عنایتی برای من یک آدم آزادی خواه است که دچار اشتباه شده. هرچند میخواهد از حق و حقوق بخشی از ملت خود دفاع کند اما در این قضاوت و گونه مطالبه خود اشتباه میکند. او ملت خود را ملتی دیده که حقش از کشور فقط نگهبانی از مرزها بوده و احساس میکند تنها راه گرفتن این حق مبارزه مسلحانه است. بر اساس مطالعاتی که داشتم در انتهای این درگیریها تا آنجا که میدانم او کشته میشود و وقتی سربازی به جناره او لگد میزند دکتر چمران به اقدام او اعتراض میکند. این یکی از ویژگیهای دکتر چمران است که دشمن خود را هم قابل اعتماد تشخیص داده بود.
حاتمی کیا به تقدیر از بازیگران خود پرداخت و گفت: بچههای بازیگری با این فیلم زندگی کردند، اصغر وصالی را فردی بازی کرد که هیچ کدام از این شخصیتها را در دوران زندگی خود ندیده بود. نقطه مدیریتی و عاطفی من بازیگرانم هستند. با آدمهای ظریفی طرف هستم که باید با آنها مدارا کنم. اصغر وصالیها را زیاد دیدم. دستمال قرمزها را درک میکنم. این نقشها را این بچهها خوب درآوردند. خوشحال بودم از نقش آقای سلطانی و دوست داشتم قدرتمند این نقش ادا شود. به دنبال اسطوره زدایی هم بودم. میخواستم دکتر عنایتی اگر میشود آنقدر قوی بیان شود که حتی اگر میشود چمران در برابر او به زحمت بیفتد. تا حدی که این نقش چمران روی زمین بیاید و باور پذیر شود.
حاتمی کیا ادامه داد: هانا نماینده مردم مظلوم کرد بود که باید در این فیلم مطرح میشد. این نقش بسیار سخت خیلی خوب از دست خانم زارعی برآمد.
منابع شما برای نبرد پاوه چه بود، سوالی بود که یک خبرنگار در برگه خود نوشته و توسط گبرلو خوانده میشد. لباس پلنگی چمران بخش دیگری از سوال این خبرنگار بود که گفته بود مستند او فیلمها و تصاویری است که از چمران در پاوه باقی ماندهو حاتمی کیا در پاسخ به این خبرنگار گفت: منابع تحقیق ما مفصل بود. یکی گفتههای خود ایشان بود. درباره این قائله پاوه که شما را رجوع میدهم به کتاب خود ایشان. مبنای نگاه بنده از زاویه دید ایشان بود. تحقیقات میدانی هم از دوستان ایشان داشتیم.
حاتمیکیا در پاسخ به بخش دوم سوال این خبرنگار گفت: واقعیت آن است که پوسته بسیار سختی برای این افراد ایجاد شده. برای شخصیتهای ملی این کشور فضایی ایجاد شده که به راحتی نمیشود به آن نفوذ کرد. علاقه داشتم به این عرصه ورود کنم تا بتوانم بخشهای دیگری از زندگی آنها را به تصویر بکشم و تصاویر خانوادگی هم مربطو به همین بخش میشد. درباره لباس پلنگی و آن تصاویر هم بگویم که واقعه دوتاست. یکی قبل از پیام امام و یکی بعد از آن. درباره لباس آقای چمران وقتی ایشان وارد پاوه شدند با کت و شلوار بودند. اما در مقطع دوم ایشان مجبور شد که اسلحه به دست بگیرد و پوزیشن نظامی داشته باشد. این تصویری که شما میگویید برای آن زمان استچرا که اساساً در مقطع اول عکاسی نبود که از ایشان عکاسی کند.
چمران حاصل یک اراده جمعی بوده است و انشاالهه که در قابل چشم تماشگر خوب بدرخشدد.
چمران «چ» صراحتا فیلم بنده است. خدا رحمت کند علی حاتمی را وقتی کمال الملک را ساخت خیلیها به او اعتراض کردند که این صحنه با واقعیت نمیخواند و فلان صحنه اصلا ربطی به تارخی ندارد و این حرفها اما واقعیت این است که هر کسی هر واقع تاریخی را از منظر خودش میبیند. این به نظرم ابتداییترین تفکر نسبت به یبحث تاریخ است که بگردیم دنبال اینکه این فیلم واقعا رخ داده یا نه و با همان جزئیات. در مختارنامه میرباقری خیلی راحت میدیدیم که تاریخ چه قدر پیچیده بود و ما کجای اسناد مکتوب تاریخ این پیچیدگی را میبینیم.
این فیلم چمرانی است که من خلق کردم و هر کس دیگری این فیلم را میساخت چیزی دیگری میشد. چمران روزی برای من چمران شد که دیدم او مرد صلح است اما نه به هر قمیت. این تحلیلی است که با وضعیت موجود با گوشت و پوستمان آن را احساس میکنم. بعد از قتل عامی که آن سالها در آن فضا صورت گرفته بود، اتفاقات تلخی که در بیمارستان رخ داده بود و افکار عمومی به شدتجریحه دار شده بود، چیزهایی که من زیاد نخواستم در فیلم واردش شوم، درست بعد از این اتفاقات چمران فکر میکند باید این روح را آرام کند. چمران نهایتا فیلم من است.
اما سوال بعدی از ابراهیم حاتمی کیا؛ به بحثی در مورد تفاوت امام و چمران با اشاره به شخصیت مهندس بازرگان در اوایل انقلاب بود. حاتمی کیا در پاسخ به این سوال حرفهای جالبی زد: «قبل از این هم این حرف را زدهام، عکس مشهوری از امام خمینی وجود دارد که امام را در حال خروج از هواپیما نشان داده میدهد، این عکس در همه این سالها آنقدر تنگ و تنگتر شد تا فقط امام و خلبان باقی ماندند. دوست دارم دقت کنید که ما در این فضا مشغول فیلم ساختن و حرف زدن در مورد چمران هستیم. این محدود کردن بیاندازه باعث سختی کار ما شده است. حرفهای زیادی در مورد چمران است و من هم که نمیتوانم حریفی شوم برا آنهایی که رسانه دارند و قدرت دارند و همه حرفها را میزنند قدرتمندی بشوم. من نمیتوانم انکار کنم که چمران عضو نهضت آزادی بود اما بزرگتر و فراتر از ذهنیت حزبی نهضت آزادی بود در عین اینکه آنها را محترم میشمرد. یکی از دلایل من برای انتخاب اینکه این فقط ۴۸ ساعت از زندگی او را نشان دهم همین بود. اینکه در این مقطع بتوانم منش چمران را بگویم.
حاتمی کیا ادامه داد: اما من این تفکر انقلابی که نمایندهاش اصغر وصالی است را هم من کاملا میفهمم، با همه وجود آمده است که بجنگد و شهید شود اما برای کهنه چریکی مثل چمران که از این مراحل گذشته است دیگر برایش این حرفها باقی نمانده است. وضعیت متناقضی را میبیند.
حاتمی کیا گفت: جنگیدن برای صلح حرف احمقانهای است اما چه کنیم که در دنیای امروز ما باید این حرف را بزنیم. و من چمران را از این زاویه مردی چند وجهی دیدم.. چمران باب عرفان دارد. باب جهاد دارد. باب علم دارد، اما متاسفانه باب عرفانش باز است و بیاندازه ازش حرف زده شده است و بقیه بابهایش پنهان باقی مانده است. عبور از این فضا خیلی سخت است. باید بدانیم که الان داریم از معبر فوق العاده سختی عبور میکنیم و اینقدر پوسته این شخصیت پرقدرت است که من باید خیلی دست و پا زدم تا گوشهای از این موضوع را گفتم.
گبرلو، مجری برنامه در ادامه برنامه سوال خودش را از حاتمی کیا در مورد مساله فیلمهای فاخر پرسید. حاتمی کیا جواب داد: واقعیت این است که مفهوم فیلمهای فاخر قلب واقعیت شده است و الان دوست ندارم جزء سلسه این جریان قرار بگیرم. اما باید دقت کنید که این هفدهمین فیلم من بود که باید بودجه ملی برایش خرج میشد. من خودم هم منتقدم این جریان هستم اما این نباید منجر به زیرسوال بردن کل ماجرا شود. ما فیلمهای استراتژیکی داریم که حتما باید برایشان خارج شود و بیش از اینها هم باید خرج شود اما نباید تبدیل به یک ناندانی شود و همه فکر کنند که دست باز است برای خرج بیحساب و کتاب.
حاتمی کیا ادامه داد: من اعلام میکنم که این فیلم ۶ میلیارد تومان خرجش شده است. از اول هم پیش بینی ما این بود.
اما این بخش از حرفهای حاتمی کیا کنایه آشکاری به بحثهای داغ شده این روزها بود: فیلم فاخر باید ساخته شود اما باید به اهلش سپرده شود. حمله کردن به فیلم فاخر یک نوع کینه و نادانی است انگار مثلا کار زشتی است که فیلم میلیاردی ساخته شود. واقعیتش را بخواهید، پول فیلم من را سفارت هلند و جشنواره برلین نمیدهد. این کار را را باید نظام جمهوری اسلامی انجام دهد وریال به ریالش را خرج کند.
در ادامه سوالی در مورد کمرنگ نشان دادن نقش ارتش در فیلم «چ» پرسیده شد که حاتمی کیا این گونه پاسخ داد: یکی از مسائل بسیار مهم فیلم نقش ارتش است. من در مورد ارتش خیلی دقت کردم و همه مشکلات ارتش در آن موقعیت خاص را سعی کردم بگویم. واقعیت این است که در آن دوره رفتار کجدار و مریزی در ارتش بود و نه از ترس. ما باید حتما دقت کنیم که ما دو ارتش متفاوت داشتیم. یک ارتش قبل ازانقلاب که در خدمت پهلوی بوده و ارتش بعد از انقلاب که در خدمت انقلاب بود. اینها دو کاراکرتر متفاوتد. و ما هم سعی کردیم در فیلم همین را نشان دهیم. وجود خلبانهایی که از جانشان گذشتند و آمدند و همین طور یک نفر ارتشی به نام ذوالفقاری که در سپاه پاوه بود. من تلاشم این بود که چهره سعید راد را آدمی نشان دهم که در عین مظلومیت داردبا قدرت حرف بزند. او فرمانده نیروی هوایی ارتش است و حالا مبجور است خودش با یک هلی کوپتر در دل خطر برود. خلبان آن هواپیما که سقوط کرد هم شهید نوژه بود، یک خلبان ارتشی که بعدها اسم پادگانی در همان منطقه شد که بعدها در آن کودتا رخ داد. امیدوارم ارتش این نگاه محبت آمیز من را ببیند. من هم فراتر از امام که نمیتوانم جلوتر بروم. البته که من دوست داشتم دوستان ارتش بیشتر همدلی کنند به آنها هم حق میدهم تا حدی، اما این اتفاق نیفتد و ما هلی کوپترهای ارتش را هم از سپاه گرفتیم.
حاتمی کیا ادامه داد: فرزند شهید کشوری هم چند روز پیش گفتند که شهید کشوری هم آنجا بوده است و در فیلم اثری از او نیست. بله بوده است، اما در همان هلی کوپتری که انتهای فیلم میآمد و به داستان ما ربطی نداشته است. علاوه بر اینکه بقیهای هم بودند که بعدها اسم و رسم دار شدند.
خبرنگار دیگری در مورد صدای انتهایی فیلم که پیام امام را قرائت میکرد سوالی پرسید که حاتمی کیا گفت: من خیلی دنبال صدای اصلی در آرشیو گشتم اما نبود و آن آدم را هم پیدا نکردم. اما اتفاقا لحن آن موقع همین بود
سوال بعدی سوال بیمقدمه و غافلگیرکنندهای بود: آقای حاتمی کیا چه شد که دیگر فیلم جنگی نساختید و حاتمی کیا پاسخ داد: نساختم به هزار و یک دلیل. همین شرایط و چیزهایی که در جامعه بود و همهمان میدانیم. من وابسته به هیچ کس نیستم. به هیچ دولتی ربط ندارم. خودم را آزادتر از این حرفها میدانم و قبلا هم گفتم جنگ برای محدود به منطقه جنگی نیست و به یک تعریف، دعوت هم جنگ در یک نقطه است. خودم را در یک گیومه خاص جا نمیدهم. البته غصهام هست که در مورد جنگ کم کار شده و هنوز ما ناشیترین آدمها را در حوزه جنگ میگذاریم. غصهام هست که فرزندان شهدا من را عموابراهیم صدا میکنند و من جوابی برای کم کاری در این عرصه برای آنها ندارم. اما باید قبول کنیم که اگرچه بعضا احساساتم به من سفارش کار میدهد اما عقلم هم باید گاهی فرمان دهد. دوست دارم گاهی هواپیمایی باشم که روی این سرمین بچرخم و هر جا عقلم گفت و نیار دیدم فرو بیایم و خودم را محدود نکنم. جنگ گنج رفتارهای انسانی بود و امیدوارم اجل به من این فرصت را بدهد که بیشتر از اینها برای جنگ کار کنم.
حاتمی کیا در این بخش از برنامه به صورت ویژه از پژمان لشگریپور دعوت کرد.
ابراهیم حاتمی کیا در ادامه در پاسخ به سوالی از علاقه خاص خود به سکانس قبرستان سخن گفت و گفت: این سکانس بسیار کوبنده و قشنگی است و هر بار آن را میبینم خودم یادم میرود که آن را ساختم. ۵ شب فیلمبرداری این سکانس طول کشید و من علقه خاصی دارم نسبت به این سکانس