چهلسالگی سرو/ شهید «محمود میری اردکانی»:
همه مرگ دارند؛ ولی چه بهتر که شهادت باشد
شهید «محمود میری اردکانی» فرزند محمّد، در تاریخ ۱۳۴۸/۴/۱۰ هجریشمسی در خانوادهای مذهبی در اردکان دیده به جهان گشود. در تاریخ ۱۳۶۵/۱۰/۱۹ در منطقه عملیّاتی شلمچه در عملیّات کربلای ۵ بر اثر اصابت ترکش و موج گرفتگی، بدنش متلاشی شد و بر سفره شهدای کربلا مهمان شد.
به گزارش خبرنگار دفاعپرس از یزد، شهید «محمود میری اردکانی» فرزند محمّد، در تاریخ ۱۳۴۸/۴/۱۰ هجریشمسی در خانوادهای مذهبی در اردکان دیده به جهان گشود. والدین متدیّن و ولایی پس از انتخاب نام نیک از القاب رسول اعظم اسلام (ص)، نسبت به تربیت اسلامی او کمر همّت بستند و او را برای آینده اسلام آماده کردند.
کودکی را در سایه پر مهر پدر و در دامان پر محبّت مادر رشد کرد و بزرگ شد و همراه با رشد جسمی از نظر معنوی و دینی نیز تکامل یافت. تحصیل دردوره ابتدایی را در دبستان منطقی اردکان به پایان برد. سپس وارد مدرسه راهنمایی شد؛ امّا، چون کسی را نداشت که در امر تحصیل کمکش نماید، مردود شد و درس را رها کرد و به شغل آزاد بنّایی روی آورد. پس از دو سال مجدداً شروع به تحصیل کرد.
روزها را کار میکرد و شبها در مدرسه راهنمایی بزرگسالان سعدی اردکان تحصیل میکرد تا کلاس اوّل را به پایان رساند. محموددر انقلاب، با وجود صغر سن، در راهپیماییها و مراسم ضدّ رژیم سلطنت پهلوی شرکت میکرد و تمام مراسمها و حرکتها در ذهن او به عنوان درس مبارزه با ظلم و طاغوت نقش میبست. تربیت صحیح و محیط سالم او را جوانی متدیّن و دوست داشتنی و مؤدّب ساخته بود. به مراسم دینی و نماز جماعت و جمعه علاقه داشت و شرکت میکرد. برای دیگران احترام قائل بود.
والدین را کمک میکرد. همه او را دوست میداشتند.۱۷ ساله بود که احساس کرد به انقلاب مدیون است. با فراخوانی رهبر کبیر انقلاب، امام خمینی (ره)، محمود در بسیج ثبت نام کرد و آموزش نظامی را فرا گرفت. سپس مادّیات و زرق و برق دنیا و آغوش گرم خانواده را رها کرد و سنگر سخت و جبهه نبرد و آزادگی و جوانمردی و جهاد در راه خدا را برگزید و راهی جبهه شد.
او آنقدر خودساخته و مهیّا شده بود که بیش از یک ماه و ۱۹ روز در جبههها نماند. او امدادگر گردان انصار تیپ الغدیر بود که در تاریخ ۱۳۶۵/۱۰/۱۹ در منطقه عملیّاتی شلمچه در عملیّات کربلای ۵ بر اثر اصابت ترکش و موج گرفتگی، بدنش متلاشی شد و روح بلندش از قفس کوچک جسم خاکیاش رها و به آسمان پر کشید و عروس شهادت را در بر گرفت و برای همیشه جاودانه گشت و بر سفره شهدای کربلا مهمان شد. پیکر پاکش پس از تشییع با شکوه توسط مردم قدرشناس اردکان، در بهشت شهدا به خاک سپرده شد.
در فرازی از وصیتنامه شهید آمده است:
همه مرگ دارند؛ ولی چه بهتر که شهادت باشد. شهید در ادامه از پدر و مادر و خواهران و برادران و همکلاسیهایش تقاضای حلالیّت کرده و از برادر خود میخواهد که اگر بدنش قابل شستن باشد، خودش او را غسل دهد و به کمک برادران دیگر او را در خاک بگذارد.
انتهای پیام/