به گزارش گروه حماسه و جهاد دفاع پرس ، تاریخ مقدس عاشورا را رازهای سر به مهر بسیاری است که در هر برهه ای از تاریخ تشیع رازی از آن جنبیدن آغاز کرده و تاریخ تشیع را تقدس بخشیده و رنگ و بوی حسینی می بخشد، و اربعین خود خزانه دار این رازهای سر به مهر عاشوراست.
خُم خانه انقلاب حضرت روح الله هم البته خود سیراب شده از خُم خانه نهضت جاودانه ایست که شنیدنش جان هر انسان با عزت نفس و آزاده ای را به درد می آورد. حماسه حسینی در عاشورای 61 هجری قمری. انقلاب روح الله هر چه باشد ریشه در خون دارد و طریق رهایی و فتح خود را در شعار عزیزانه حسین بن علی (ع) در قیام عاشورا می جوید که : "هیهات من الذله". و همچون عاشورا نشان داد که خون بر شمشیر پیروز است.
بزرگترین رازی که در عالم می توان سراغ گرفت، در عاشورا به احسن و اکمل وجه تجلی یافت؛ " راز خون". به تعبیر سید شهیدان اهل قلم، سید مرتضی آوینی: " اما در عالم رازی هست که جز به بهای خون فاش نمیشود. ظاهر عالم در سایه اسم ساتر و ستار پرده بر این راز کشیده است و پردهدار به شمشیر میزند همه را. تا جز کشتگان راه عشق راهی به حریم این حرم نیابند".واین رازی است که عقل به آن راه نمیبرد" و " میان این راز و آسمان رابطهای هست".
در عاشورا دروازه های عالم بر روی راز خون گشوده شد و راز خون سرتاسر تاریخ را فتح کرد و نشان داد عالم در محاصره حقیقت خون و راز خون است و راز خون بر عالم و تاریخ انسان مسیطر است. راز خون در کربلا برملا کننده جبهه ظلم و نفاق و تزویر است. آن هنگام که خون مؤمنان و مظلومان زمین تشنه را سیراب می کند و ان هنگام که خون بی گناهان و مظلومان ریخته می شود ، صفوف حق و باطل را از یکدیگر جدا می کند تا ظالم از مظلوم، طیب از خبیث، مؤمن از منافق، موحد از مشرک و مخلص از مزور شناخته شود.
اگر گفته اند که خون بر شمشیر پیروز است بدان سبب است که خون پرده های ظلم و شرک و نفاق و تزویر را از هم می درد و خط شیطانی تزویر و ظلم و نفاق را برملا می سازد. خون امام عاشقان ، حسین بن علی (ع) در کربلا نیز باطل السحر تزویر کاخ سبز معاویه و یزید وآل امیه شد. تزویری که بوزینه را بدل از انسان گرفته بود و کرسی خلافت امام عادل را به دست شراب خواره ی فاسدی غصب کرده بود و از منبر پیامبر اریکه سلطنت ساخته بود. و از همه بدتر آنکه از امام بر حق می خواست تا بر این همه ظلم و جور و تزویر صحه بگذارد و با بیعت خود آنرا مشروعیت بخشد.
حسین (ع) ، خون خداست و پسر خون خداست. السلام علیک یا ثارالله وابن ثاره. حسین خونی است که خداوند در حقیقت خون ستان اوست. حسین خونی است که بر ذمه خداست و خدا خود به واسطه بقیت الله آنرا مطالبه خواهد کرد. و راز خون نیز در همین ثارالله نهفته است.
خون سیدالشهدا در تاریخ ، بصیرت و هدایت را در رگهای مرده و نهیف تاریخ تزریق کرد و اینگونه انسان را حیاتی دوباره بخشید. حیاتی طیبه و باطنی. به تعبیر شریعتی، هر انقلابی دو چهره دارد : خون و پیام و انقلاب عاشورا نیز هر دو را تمام و کمال دارد.
انقلاب خمینی هم اما ریشه در چنین آرمانشهری دارد. شهر خدا در کربلا مبدأ و معاد انقلاب خمینی بود چنانچه فرزندان روح الله در جبهه های جهاد مقدسشان آرمانشهر خدایی شان را بر مبنای شهر خدای کربلا ساخته بودند و نام و یاد حسین انیس و مونس شبهای عملیات و سنگرشان بود و آمال و آرزویشان را در حسینی بودن و حسینی شدن می دیدند. آنان هم چون مرتضای آوینی یقین داشتند که " غایت خلقت جهان پرورش انسان هائی است که در برابر شدائد بر هر چه ترس و شک و تردید و تعلق است غلبه کنند و حسینی شوند."
خمینی دیگر بار ما را با انقلاب حسین (ع) و عاشورا متصل کرد. او روح حسینی ایرانیان را زنده کرد و عاشورا را به میان زندگی ایرانیان آورد و روح خفته حسینی شان را بیدار کرد. خمینی تعریف جدیدی از عاشورا به ما تحویل داد و حسین(ع) را به همه زبانها و برای همه ملت ها و انسانها ترجمه کرد. خمینی دروازه راز خون را برای همه جهانیان گشود آنهم در زمانه ای که انسانها آسمان را فراموش کرده بودند و می رفت تا شیطان سیطره جهنمی خود را بر زمین کامل کند و انسان برای همیشه در مغاک نیستی سقوط کند. راز خون حسینی در نهضت خمینی ، فتح خون را موجب گشت.
ملت ایران در انقلاب اسلامی شان و در جهاد مقدسشان و در تمام فتنه های رویاروی انقلاب خمینی ثابت کردند که رموز راز خون را دریافته اند و این چنین توانستند فتح خون را موجب شوند. فتحی که امروزه دیگر تنها در ایران محصور نیست.
ما به تعداد شهدایمان با امام حسین (ع) بیعت با خون کرده ایم . ما به تعداد شهدایمان حسین ( ع) را درآغوش گرفته ایم و در رکابش جهاد کرده ایم . ما به تعداد شهدایمان در کربلای حسینی مشارکت داشته ایم و خون داده ایم. ما به تعداد شهدایمان دعوت هل من ناصر ینصرنی سیدالشهدا ( ع) را لبیک عملی گفته ایم . و حالا این اربعین حسینی است که برگ دیگری از جان عاشورایی ایرانیان را بازتاب می دهد. اگر چه ما قبل از انقلاب هم عزاداری برای عاشورا هم داشتیم اما حسین (ع) در زندگی هامان حضور نداشت. این امام بود که امام حسین (ع) را برای ما حاضر و ناظر کرد و با او بود که سیدالشهدا (ع) در زندگی ما حضور یافت تا با «حضور» حسین (ع) به «ظهور» مهدی (ع) برسیم.
اینها همه محصول رمز گشایی راز خون بدست روح الله و فرزند شهادت طلب و صبور و مبارزش سید علی حسینی خامنه ای و ملتی مبارز و مقاوم است که درس ایستادگی و بصیرت را در محضر امام حسین(ع) و از زبان خمینی و خامنه ای آموخته است. و سید علی حسینی خامنه ای خود، درس آموز مکتب حسین بود که با شاگردی روح الله خود به استادی تمام عیار بدل گردید که توانسته است 22 سال پس از روح الله فتح خون را علمداری کندو با تدبیر و درایت و بصیرت نافذش پیام عاشورا در جهان بسط دهد و شاگردان استاد شده صدیقی چون سید حسن نصرالله را که موجب تحسین دوست و دشمن است را به جهانیان بنمایاند. خمینی و انقلابش همانقدر مدیون خامنه ای هستند که حسین و قیام عاشورایی اش مدیون زینب(س) است. اگر زینب علمدار رشید انقلاب حسینی بود، خامنه ای هم علمدار رشید انقلاب خمینی است و هم از این رو است که امروز آماج تمام تیر های زهرآگین جبهه متحد کفر و شرک و نفاق و التقاط است. خامنه ای اما ، ثابت کرده است رشید ترین علمدار انقلاب خمینی در غیاب اوست.
گرد و غبار فتنه 88 که برخاست کم نبودند آنانی که بر این گمان استوار بودند که اینها همه دعوایی سیاسی بیش نیست. اما آنها که چشم بر دهان علمدار انقلاب خمینی داشتند و اشارت هایش را درمی یافتند خوب می دانستند که این فتنه ای است که جبهه ای گسترده اش از کاخ سفید و وایت هال و تل آویو و شانزه لیزه اغاز می شود و تا خیابان های تهران امتداد می یافت. اما فضا غبار آلود بود و غبار فتنه چشم ها را می آزرد چندان که بسیاری از چشم ها نه درست می دیدند و نه درست تشخیص می دادند. فتنه می خواست چشمه ی زلال انقلاب را کور کند و آینه ها راغبار فراگیرد و بادهای مسمومش نهال های نوپای آن را درهم شکند و شکوفه های زیبایان را فروربریزد و آتش صاعقه ی بلا را در همه وسعت بیشه زار ولایت بگستر اند.
آفتاب حقیقت را محجوب ابرهای سیاه شک و تردید سازد ودود سنگین بغض و عداوت، آسمان اخوت و محبت را بپوشاند ... و سرزمین ولایت را جولانگاه گرگ های گرسنه ای سازد که به خیال خویش رمه را بی چوپان یافته اند. فتنه آن همه شدید و غلیظ بود که مدعیان و نزدیکان ظاهری روح الله ، یک به یک علم صبر و بصیرت بر زمین می افکندند. چه اینکه "ولا یحمل هذا العلم ، الا اهل البَصَر و الصبر." و اینگونه بود که علمدار انقلاب فریاد برآورد" این عمار" . و مردمان خود را مخاطب این خطاب دریافتند. چه اینکه ضربان قلبشان با شنیدن این ندا به تپش افتاده بود. این ندایی بود که آنان را به یاد " هل من ینصرنی ناصر" حسین می افکند.
اَین عمار اینبار رنگ و بویی حسینی گرفته بود، آنچنانکه صاحب ندا خود حسینی نصب وحسینی مرام است که در سنه 1379 فرموده بود: "من به شما عرض کنم که امروز دشمن قادر نیست. امروز به برکت ملتِ هوشیارى مثل ملت ایران، به برکت افکار برانگیختهاى مثل افکار ملت ایران، به برکت انقلاب بزرگى مثل انقلاب اسلامى ایران، نه امریکا و نه بزرگتر از امریکا - اگر در قدرتهاى مادّى باشد - قادر نیستند حادثهاى مثل حادثه صلح امام حسن را بر دنیاى اسلام تحمیل کنند. اینجا اگر دشمن زیاد فشار بیاورد، حادثه کربلا اتّفاق خواهد افتاد."
مردمان روزه خواری روز قدس را و شعار " نه غزه ، نه لبنان" را شنیدند و صبورانه تحمل کردند. 13 آبان را دیدند و منتظر ماندند، اهانت به تصویر روح الله را دیدند و در نمازجمعه خروشیدند، ... و این همه بود تا عاشورای 88 که رجاله ها و سپاهیان یزید در سده بیستم کردند آنچه همگان دیدند و شنیدند . و مردم دیدند که دیگر جای تحمل و سکوت نیست اگر چه مدعیان انقلاب خموشی گزیده اند اما مردم آموخته بودند که" وَلَعَنَ اللَّهُ اُمَّةً سَمِعَتْ بِذلِکَ فَرَضِیَتْ بِهِ یا مَوْلاىَ یا اَبا عَبْدِ اللَّهِ و خدا لعنت آن مردمی را این جریان را شنیدند و بدان راضى شدند اى مولاى من اى ابا عبداللّه" پس مردم دیگر سکوت نکرند و سکوتشان را با قیام شکستندو حماسه بی بدیل نهم دی ماه را آفریدند چندان که برای خفاشان کور چشم جبهه باطل نصیبی جز لاطائلات ساندیسی باقی ننهادند.واقعیت آن است در تمام 8 ماه بعد از انتخابات ریاست جمهوری سال 88 که خیابان های تهران در انحصار شهرآشوبان بود، مردم در صحنه تنها ناظر بودند.اما آنگاه که خباثت اصحاب فتنه با الحاق نامحرمان به آنان ضمیمه گشت در یک بازه زمانی 8 ماهه منجر به آن شد تا "تحُــّیر" مردمان مبدل به"تصمیم" شود.
اَیْن عمار، ترجمان دیگری بود از این کلام که" و تو ای برادر بگو که از کدامین قبیله ای؟ آنجا که هل من ناصر حسین به گوش می رسد و امام زمانت صلای نصرت می خواند ، تو ای برادر بگو که از کدامین قبیله ای؟ " و راز خون دیگر بار جستن گرفت و صف ها را جدا نمود وپرده تزویر و سالوسی را درید. خون حسین (ع) در رگهای ملت به جوشش درآمد و به قیام بصیرتشان، قعود فتنه و اصحابش را رقم زدند و مردم این بار تاریخ را درست رقم زدند و حسین زمان را تنها نگذاشتند چون اینجا ایران عاشورایی است. سرزمینی که با راز خون انس یافته و با آن می زید و به دارندگی راز های سر به مُهر انقلاب خمینی و علمداری خامنه ای می بالد و مردمانش خوب می دانند که اهل کدامین قبیله اند.
راه پیمایی اربعین اما، یکی دیگر از رازهای سربه مهر حماسه حسینی و انقلاب خمینی است و پیوند دهنده و حلقه وصل انقلاب خمینی با انقلاب جهانی مهدوی است .ما در راه پیمایی اربعین قیام حضرت حجت (ع) را تمرین می کنیم. ما در راه پیمایی اربعین سازماندهی و تشکل یابی انقلاب جهانی مهدوی را تمرین می کنیم. راه پیمایی اربعین نموداری از جوشش خون حسین ( ع) در رگ های آزادگان جهان است تا برای مشارکت فعال در انقلاب عالمگیر مهدوی را آماده شوند و آن را بیاموزند.
اربعین طواف حسینیان و حسین دوستان از هر رنگ و نژادی است بر گرد بیت عتیق خون است، که حرم سیدالشهدا (ع) است . که بیت عشاق مهدی (ع) است و خم خانه ساغر حب اهل البیت (ع) است. اکنون این ملت ما وتمامی عاشقان عاشورایند که به تعداد حاضران در این راهپیمایی با حسین (ع) بیعت می کنند و دعوت او را لبیک می گویند. با اربعین و راهپیمایی اربعین حسین ( ع) در حیات و ممات ما «حضور» می یابد تا ما را برای «ظهور» آماده کند. ما با راهپیمایی اربعین ، ظهور را تمرین و تجربه می کنیم.