به گزارش خبرگزاری دفاع مقدس؛ آیتالله محسنی احمد گرگانی از دوستان شهید مظلوم آیتالله بهشتی است. ایشان که هماکنون رئیس دیوان عالی کشور هستند، یادداشتی اختصاصی پیرامون شهید بهشتی نگاشته است که در ادامه میخوانید:
مرحوم شهید بهشتی پایه تحصیلات عالیه خود را بعد از اصفهان با ورود به قم و استفاده از محضر علما و مدرسین مشهور محکم کرد. از جمله در دروس فقه مرحوم آیتالله داماد (قده) در قم که مرکز جمعی از فضلا و علمای ممتاز حوزه بود شرکت میکرد، تدریس آیتالله داماد که اینجانب هم توفیق استفاده یک دوره بحث اصول فقه را از محضر ایشان داشتم بحث پویا و مجموعه پربار را تشکیل میداد. یکی از برجسته ترین آن مجموعه شهید بهشتی بود. در طول دوران انقلاب هرجا مباحث فقهی پیش میآمد آثار تراوشات همان جلسات فقهی و حوزوی در فکر باز و روشن ایشان مشاهده میشد و راهگشای مشکلات قانونی هم بود.
شهید بهشتی دارای ابعاد فراوانی در علوم و اندیشه اسلامی در رشتههای مختلف بودند، در فقه و اصول و فلسفه و عرفان اسلامی، معارف و تفسیر قرآن و حدیث شناسی یک چهره برجسته در میان مجتهدین و حوزویان قم به شمار میرفتند. آقای بهشتی یک انسان فرهیخته و عجیبی بود که به این سادگی نمیشود ابعاد وجودیاش را بیان کرد.
به علوم و دانستنیهای مورد نیاز زمان خود در محیط زندگی فردی و اجتماعی همانند آگاهی به ادیان و مذاهب، روانشناسی، جامعهشناختی،تاریخ و مکتبهای اقتصادی جهان مسلط و یک صاحبنظر و اندیشمندی کم نظیر بود، شهید بهشتی علاوه بر زبان مادری به سه زبان زنده دنیا، عربی، انگلیسی و آلمانی تسلط داشت. بههمین خاطر بهاو این امکان و توانمندی داده شده بود که مستقیماً متون و منابع علمی شرق و غرب را مطالعه کند و با فلسفه علوم اسلامی در زمینههای گوناگون علمی و پژوهشی مقایسه نماید و برتری علوم و قوانین اسلامی را مدلل و اثبات کند و این نکته در مقالات و نوشته ها و سخنرانیهای آنمرحوم مشهود و نمایان است و گویای عمق اندیشههای عرفانی و فلسفی و علمی وی میباشد.
ظرافت و دقتی که در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران به کار رفته نشانه بینش و ژرفنگری او در زمینه فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی نظام مردم سالاری یک جامعه پیش رو و آینده نگر است.
مهارت ها و تعبد مقام علمی و دانش هر اندازه عالی و پیش رفته باشد اگر همراه با تفکر اصیل اسلامی نباشد بیارزش است. گرچه این دو مزیت و اعتباری است برای یک انسان، اما اگر به زیور تعبد و تعهد به اسلام آراسته نگردد، ابتر و بیثمر است. بسیارند دانشمندانیکه فضل و آگاهی دارند ولی فضل و شخصیتشان را در خدمت تفکر شرق و غرب قرار دادهاند و از مجموعه خردورزی و علمشان بهرهای جز وابستگی و همگرایی سیاسی غربگرایانه، نصیب خود و مردم خود نمیکنند. بسیارند از کسانیکه شهرت اجتماعی دارند، آگاهی و اطلاعاتشان هم به روز میباشد اما از تعبد و تعهد دینی و اخلاقی بهرهای ندارند و نتیجه فضیلت و مهارتشان برای غیر خودی و خدا و برضدخلق خدا بهکار گرفته میشود.
اگر بهشتی شخصیتی بود که کمالات و معارف اسلامی و مهارتهای اجتماعی و علوم روز را در خود جمع کرده بود، علم و اجتهادش را با تفکر پویا و اصیل اسلامی درآمیخته بود و این هردو امتیاز ارزشی را به زیور تعهد و تعبد آراسته بود دانش به روز او همواره با اندوخته های علم حوزوی همراه بود. از نوآوری و استفاده از مکتب های گوناگون هم بهره میگرفت و هرگز بینش علمی او با رسومات غرب و شرق و غرب پرستان آمیخته نبود، بلکه پیوسته دیدگاههای او تسلیم محض و در خدمت دستورات الهی بود، بهگونهایکه هر آنچه از حوزه تعبد اسلامی فاصله داشت و مغایر آن بود از فضای اندیشه و عمل خود، دور میانداخت، او هرگز مانند غربگرایان و شرق مداران، خودباخته نبود که با اندک اندوخته علمی از دو بلوک شرق و غرب، اسلام را از برنامههای خود حذف میکنند و خدا را از حوزه اندیشه خود تبعید مینمایند و اصولاً تعبد الهی را یا نمیفهمند و یا نمیپذیرند و خود را در صبغه الهی دور و آنچه رنگ و بوی توحیدی دارد رها میسازند. مرحوم شهید بهشتی قهرمان مبارزه با این گونه تخیلات شیطانی بود و اساساً از اندیشههای شرک آلود و آنچه رنگ خدایی و صبغه الهی نداشت گریزان بود و به هیچ رنگی جز صبغه خدایی تعلق نداشت و در یک کلمه بهتمام معنی متعبد بهاحکام قرآنی بود.
حمایت جانانه و مستدلانه او از لایحه قصاص و اجرای حدود الهی نشانه بارزی بود از تفکر ناب و اصیل اسلامی شهید بهشتی که دشمنان خارجی و داخلی و مخالفان اسلام برای مقابله با او، با تمام نیروهای ابلیسی خود صفآرایی کردند و بیش از همه شهید بهشتی مظلوم را بخاطر پایداری و اعتقاد محکم درباره اثبات لایحه قصاص مورد هجوم و هتک حرمت بیرحمانه خود قرار دادند.
رسالت بهشتی در اروپا
صدای جاودانی و آوای تفسیر قرآنی شهید بهشتی که قبل از پیروزی انقلاب جلسات تفسیری به نام مکتب قرآن در سال 1350 تشکیل داد و پس از 15 جلسه بهوسیله ساواک جلوگیری شد، بهجای مانده آوای خوشی است که قرآن را با بینش عمیق علمی و اسلامی کم نظیر معنی میکرد. بهدلیل همین راه فکری و اندیشه پاک و وسعت علمی و بالندگی، از سوی مراجع زمان حضرت آیتالله العظمی خونساری و حضرت آیتالله میلانی برای ادای امانت و تبلیغ رسالت اسلام اصیل برای رفتن بهاروپا (آلمان) نامزد و دعوت شد تا اندیشه های ناب اسلامی را در آن دیار بارور کند. با ورود بهآلمان مسجد هامبورگ متحول شده و مرکز تجمع جوانهای مسلمان ایرانی که تشنه معارف دینی بودند، گردید. مؤمنان از هر سو برای حل مسائل اسلامیشان بهآن مرکز روی میآوردند. شهید بهشتی هسته مرکزی اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان فارسی زبان را در آلمان تشکیل داد که منشأ کارهای مهم فرهنگی،اجتماعی و عمرانی شد. به خاطر محوریت ایشان در بین ایرانیان و غیر ایرانیان مسلمان در آلمان در سال 1348 برای زیارت اعقاب مقدسه و دیدار با امام در نجف مشرف شد و از آنجا بهایران آمد. ساواک از بازگشت ایشان به آلمان جلوگیری کرد.
مرحوم شهید بهشتی برخلاف غرب باوران در سال 1344 که به غرب سفر میکند تلاش میکند تا از جوانهای بازی خورده، فرهنگ منحط غربی را بزداید و آلودگی اخلاقی غربی را از آنان پاک کند؛ کوشید و همت بهخرج داد تا فطرت خدایی و انسانیت را که فراموش شده در آنها احیا نماید، چه خدمتی بالاتر ازاینکه بسیاری از جوانان حقگرا که بر اثر تبلیغات سوء در خدمت فرهنگ ابتذال غرب قرارگرفته بودند. و میرفت تا سلولهای بدنشان به فرمولهای فرهنگ غربی و روش آنان تبدیل گردد. مرحوم دکتر بهشتی رحمتالله علیه با همت والا تحولی در جوانان بوجود آورد که همگی به سرچشمه زلال قرآن و اسلام روی آوردند. این ثمره زیرساخت سیاست علمی و تعبد بهشتی به اسلام بود.
بهشتی بهاروپا رفت- برخلاف آنانکه بهاروپا و امریکا میروند با گذشت اندک زمانی به معیارهای غربی متعهد میشوند- تا خط بطلان بر معیارها و منشهای غربی بکشد و خدا را ترویج کند، نه دنیای ضد خدا را.
کتابها و نوشتار و یادداشتها و نوارهای به یادگار مانده از این شهید بزرگوار که همچنان در ایران و اروپا طنین افکنده گواه صادق است بر پایداری و تعبد او به رسالت الهی در دوران سیاه قبل از انقلاب اسلامی و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در لحظات زندگی با برکت.
زمینه ساز حکومت اسلامی
{...}مرحوم آیتالله دکتر بهشتی اضافه بر کارهای پژوهشی و علمی انگیزه دردمندانه و دلسوزانهای برای نهادینه کردن احکام اسلام و اجرای دستورات آن داشت. تلاش و کوشش در این میدان فرهنگی و رسیدن به پیروزی نهایی را در مقابل دشمن با جهاد سیاسی ممکن میدانست، دوران مبارزه شهید بهشتی با ابعاد سیاسی بسیار پیچیده همراه بود. از دوران جوانی با این انگیزه و حرکت سیاسی آشنا شد همیشه فرایند اندیشه اسلامی با تفکر سیاسی ذهنش را مشغول میکرد و میخواست مشکلات حوزوی و اسلامی را با نوآوری حل کند و به شکوفایی برساند.
این فکر همواره در فضای وجودش جوانه میزد و رشد میکرد و به دوستان همفکرش میگفت اگر ما بخواهیم حکومت دینی را، به یک جامعه آرمانی و ایدهآل تبدیل کنیم برای این مهم به نیروی انسانی کارآمد و ارزشی و ساخته شده با فکر اسلامی احتیاج داریم تا با نیروهای توانمند مبارزه سیاسی را پیش ببریم.
ایشان بر این باور بود که بتواند با اندیشه اصولی و اسلامی مبارزه را بهوسیله همین نیروهای متعهد و ارزشی آغاز کند تا به پیروزی کامل برساند و جامعه نوین را با مدیریت نیروهای سامان یافته و چیده شده و بالا آمده با فرهنگ دینی شکل دهد و مردم سالاری دینی را به آرمان خود بهحکومت ارزشمند اسلامی برساند.
بهشتی برای راهبردی کردن و شکل دادن بهاندیشه خود و جهتگیری اساسی در حفظ و توسعه فرهنگی و آینده نگری و بسترسازی برای محقق ساختن آن یکی از اقداماتی را که مؤثر میدانست بهوجود آوردن مجتمع آموزشی و تربیتی بود. مدرسه دین و دانش را به سبک نوین در سال 1333 در قم بههمین منظور تأسیس کرد، با تشویق و تحریص با تجار و بزرگان قم و کمک گرفتن از آنان با استقبال والدین جوانان با ایمان روبهرو شد و مدیریت این دبیرستان نوپا بهعهده خود ایشان بود.
«ببینید رئیس دبیرستان شدن یک طلبه در آن روزگار آنهم در قم و علاوه براین دبیر زبان انگلیسی هم بود،معمولاً یک روحانی باید دبیر شرعیات و تعلیمات دینی میشد، اینها نشان دهنده این بود که شهید بهشتی اصلاً یک انسان خودجوش و شگفتانگیز و سنتگرا و بدعت شکن بود.»
شهید بهشتی فکر میکرد بچه ها در مدارسی دیگر آنچنانکه ما میخواهیم بار نمیآیند و از نظر فکری ساخته نمیشوند، برای سلطه بر فرهنگهای بیگانه و رسیدن به جایگاه مورد نظر باید از مدرسه کار را شروع کنیم.
اقدام دوم شهید بهشتی را مقام معظم رهبری مدظلهالعالی در کتاب خاطرات اینگونه بیان کردهاند: « در سال 41 آقای بهشتی در قم کلاسی تشکیل داد و از 30 نفر دعوت کرد یکی از آن 30 نفر من بودم که برویم در آن کلاس درسهای جدید از جمله زبان (انگلیسی) و مقداری دیگر از علوم را فرا بگیریم. از آن 30 نفر، من و آقای رفسنجانی و مرحوم ربانی شیرازی و آقای مصباح یزدی و دیگران بودیم، درجلسه اول که کلاس تشکیل شد خود ایشان شرکت کردند و گفتند: ما فکر میکنیم آقایان احتیاج دارند بهاینکه حداقل یک زبان بیگانه یعنی زبان انگلیسی را بدانند ما این را برای شما فراهم میکنیم و درکنارش هم یک ساعت دیگر میگذاریم برای بعضی از مسائل علمی امروز را یاد بگیرید به عنوان اینکه یک حرکتی برای حوزه علمیه باشد ( تا بتواند صدای معارف اسلام و قرآن را با زبان زنده دنیا بهگوش جهانیان برساند) در اولین جلسه کلاس، خود شهید بهشتی مثل یک معلم انگلیسی تدریس میکردند و این کلاس با منضماتش همچنان ادامه داشت.»
سومین کار
مرحوم آیتالله شهید بهشتی در سال 1343بحث حکومت اسلامی را مطرح کرد، یعنی آن روزیکه هیچ یک از علما و مبارزین پیشنهادی و طرحی در باب حکومت اسلامی نداشتند و هنوز مباحث ولایت فقیه هم از طرف حضرت امام به صورت فقهی و علمی مطرح نشده بود.
شهید بهشتی اولین جرقه تأسیس حکومت اسلامی را زد. یک کنفرانس بزرگی از صاحبنظران و علما و قضات ترتیب داد که درباره مسائل حکومت اسلامی بحث و برنامهریزی کنند. این فکر از مغز یک روحانی 36 ساله تراوش کرد. درحضور شخصیتهای علمی و اجتماعی آنروز شگفت انگیز بود، قدمی را که آن روز ایشان برداشت کس دیگری نمیتوانست بردارد. از ویژگی های بازر شهید بهشتی شجاعت او بود که با جرأت توأم است. مرحوم امام رضوانالله تعالی علیه درباره شهید بهشتی فرمود: «من بیش از 20 سال ایشان را میشناختم، برخلاف آنچه این بی انصافها در سراسر کشور تبلیغ کردند و مرگ بر بهشتی گفتند، من او را یک فرد متعهد، مجتهد، مدیر علاقهمند به انقلاب، علاقهمند به اسلام و به دردبخور برای جامعه خودمان می دانستم. بهشتی مثل یک ملت بود برای ملت ما».
این سخن را درباره مرحوم بهشتی یک انسان معمولی به زبان نیاورده است، این سخن امام (قده) است. قضاوتی است که ایشان با توجه به آگاهی همه جانبه از ابعاد وجودی شهید بهشتی و نقش ارزنده ایشان در بدو انقلاب و معماری نظام جمهوری اسلامی داشتند، به زبان آوردند. معنی سخن امام (قده) این است که بهشتی به یک فرد و گروه خاصی تعلق ندارد و متعلق به همه ملت است.
و یا مقصود این باشد، بهشتی یک تنه به اندازه یک ملت چند میلیونی قدرت مدیریت داشت، همانگونه که یک ملت کشور را اداره میکند، بهشتی قدرتآن را داشت به تنهایی مدیریت کند و راهبردی همه جانبه جهت رضایت عموم مردم از خود نشان دهد.
شهید بهشتی در سال 43 آن کنفرانس عظیم را تشکیل داد و از نیروهای انقلابی آن زمان مانند آقای هاشمی رفسنجانی و مرحوم ربانی شیرازی و مرحوم آقای مشکینی بهره میبرد و این کار تحقیقاتی و زیربنایی را پیش میبرد. اما متأسفانه در سال 1344 با رفتن ایشان به آلمان و فشار رژیم به وسیله ساواک آن مجمع از هم پاشید و کارها متوقف شد. مقام معظم رهبری در این باره فرموده:
« شهید بهشتی خطی را تعقیب میکرد که از صفر شروع میشد و بنا بود در این راه به همه چیز برسد، [البته] خیلی ها کار سیاسی میکردند از جمله ماها بودیم که زندان هم میرفتیم، لکن آقای بهشتی فعالیتهای مبارزه ای، مانند ماها نمیکرد که بروند فلان جا سخنرانی کنند و جمعیت تشکیل بدهند، یا با گروه های مخفی ارتباط فعال و مؤثر داشته باشند یا در زندان بیفتند. خطی را که ایشان تعقیب میکرد، منحصر به خود ایشان بود. [متأسفانه] جایش خالی ماند و کاری که انجام میداد مخصوص آن شهید والامقام بود، من در بین دوستان مبارز دیگرمان کسی را سراغ ندارم که مانند شهید بهشتی میتوانست مبارزه را آنگونه ادامه دهد،از همه زودتر شروع کرد و تا پایان هم ادامه داد،آن کسیکه خیال میکند آقای بهشتی مبارز نبود ( بسیار اشتباه میکند ) علتش این بود که کارها را زیربنایی و در مقطع خاصی انجام میدادو جهتگیری و سمتگیری پرسرو صدا از خود نشان نمیداد.»
چگونه بمانیم و چگونه عمل کنیم؟
آقای بهشتی آدم با اراده و با پشتکار خستگی ناپذیر، شخصیت خودش را بهکمال رساند، خودش را برای پیشبرد مقاصد اسلام آماده کرده بود و موفقیتهایی در راه اهدافش بهدست آورد، با در نظرگرفتن شرایطی که ایشان در آن روزگار بهسر میبرد با شرایط امروز که ما در آن میباشیم تفاوت کلی دارد. شهید بهشتی در فضای خفقان و سانسور شده گام برداشت و در میدان تاریک و سنگلاخ کار دینی کرد و موفق شد.
در این زمان برای جامعه دینی ما و حوزه های علمیه ما،دانشگاه های ما و فضای حاکم بر اجتماع ما زمینه خوبی فراهم شده است؛برای ابقا و پاسداری از نظام و رشد اخلاق و معنویت و تربیت جوانهای برجسته درحوزههای علمیه و دانشگاهها همانند مطهریها و بهشتیها. اکنون که 30 سال و اندی از پیروزی انقلاب اسلامی میگذرد و مشکلات زیادی را پشت سر گذاشتهایم و گامهای بلند و موفقی در راستای تولید علم و صنعت نظامی و بهداشت برداشتهایم بسیار مناسب است، بلکه تکلیف است به منظور تقدیر و شکرگزاری از نعمتهای الهی، همه مردم ما مخصوصاً نیروهای مخلص نظام در هر رتبه و جایگاهی که قرار دارند بر ادامه راه شهدای انقلاب بویژه راه شهید مظلوم آیتالله بهشتی ثابت قدم و استوار بمانند، انتظار اسلام و امت خداجوی اسلامی از دانشمندان و نخبگان و صاحبنظران و اندیشمندان و ارزش آفرینان این است با قلم بیان و اندیشه و تفکرشان،همگان تلاش کنند با همت عالی غبار مظلومیت ازچهره شهدای انقلاب بویژه چهره مظلوم شهید بهشتی بزدایند تا نسلهای آینده بتوانند بهتر و بیشتر چهرههای افتخار آفرین را بشناسند و مشاهده کنند. والسلام