به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاعپرس، مریم سیاهکلی مرادی خواهر شهید مدافع حرم حمید سیاهکل مرادی در گفتوگویی با اعضای گروه دوستان شهدایی به نکاتی از زندگی برادرش پرداخت و اظهار داشت: برادرم متولد اردیبهشت سال ۱۳۶۸ در قزوین است. مهندسی نرم افزار و کارشناس حسابداری خوانده بود. در سپاه پاسداران قزوین فرمانده مخابرات گردان سید الشهدا (ع)، فرمانده تیپ ۲۳ و مسوول فرهنگی گردان سیدالشهدا (ع) استان قزوین بود.
وی افزود: مقید به نماز شب، انفاق پنهانی، احترام به پدر و مادر و خانواده و بسیار مودب و مهربان بود و به حسن خلق شهرت داشت. علقه زیادی به ادبیات داشت. نمره الف دانشگاه بود و ضریب هوشی بالایی داشت. تا پایان دوره کارشناسی در رشته حسابداری هم درس خواند.
خواهر شهید سیاهکلی اضافه کرد: حمید پنجمین فرزند خانواده است و سه سال کوچکتر از من بود. همه دوران کودکی من با حمید و دو برادر دیگرم در یک اتاق کوچک در خانه پدری گذشت که بهترین لحظات زندگیام بود و خاطرات شیرینش در ذهنم ثبت شده. در همان دوران کودکی بازیهایی میکردیم که به روحیاتمان میخورد. حمید نقش گوینده را داشت، چون بیان خوبی داشت. گاه موضوعی را انتخاب میکردیم و در همان دنیای کودکانه تصمیم میگرفتیم دربارهاش مثل بزرگترها صحبت کنیم. واقعا کودکی خوبی داشتم. همه آن لحظهها خاطره است. شیطنتها و بازیگوشیهایش در ذهنم هست در عین حال مهربانیهایش که هر زمان ناراحت میشدیم با گفتن یک حکایت و داستان تبدیل فضا را پر از خنده میکرد.
خواهر شهید مدافع حرم تصریح کرد: در خانوادهای متوسط از لحاظ مالی بزرگ شدیم، اما یاد گرفتیم صبور و قانع باشیم. قناعت را از مادرم آموختم. در همان عالم بچگی تصمیم میگرفتیم آن اتاق کوچک که سهم خودمان بود را چطور تغییر بدهیم و وسایلی برایش بخریم یا در تابستان پول جمع میکردیم تا لوازم تحریر بخریم. وقتی بزرگ شدیم گویی میخواستیم خودمان را از قالب کودکی در بیاوریم. حمید در نوجوانی به پایگاه بسیج محله رفت و روحیه رزمندگی و بسیجی وار پدرم که در جبههها حضور داشت شخصیت او را شکل داد.
سیاهکلی در ادامه با اشاره به ویژگیهای دیگر برادرش افزود: حمید عاشق اهل بیت (ع) و گوش به فرمان رهبر بود. وقتی شرایط منطقه را در جنگ دید مدام پیگیر اخبار بود تا به سوریه برود. خیلی پیگیر شد، برایش سوریه و عراق و یمن فرقی نداشت، تحمل این همه بی شرمی دشمن را نداشت. از حرف برخی مردم نسبت به مدافعان حرم که میشنید خیلی ناراحت میشد و میگفت اینکه میگویند پول زیادی به مدافعان حرم میدهند درست نیست، کسی به خاطر این چیزها به جنگ نمیرود و جانش را به خاطر نمیاندازد حتی برگه حق ماموریتش را امضا نکرد و گفت من برای رضای خدا به این جنگ رفتم. میگفت حضرت امیر فرموده اجازه ندهید دشمن به خانههایتان برسد و من هم پیرو همان امام هستم و برای همین لبیک میگویم.
وی تصریح کرد: در عملیات نصر ۲ در حلب در تاریخ ۴ آذر سال ۹۴ به شهادت رسید، مثل حضرت عباس (ع) شهید شد و مزارش در گلزار شهدای قزوین است درست جایی که خودش قبل رفتن مشخص کرده بود.
سیاهکلی در ادامه افزود: نماز را خیلی با صفا میخواند در اتاق آرام و تاریک نماز میخواند، سجدههای طولانی داشت، صدایش هیچ وقت بلند نشد. خیلی مهربان بود و همیشه همه چیز را برای همه میخواست. کسی اگر باعث ناراحتیاش میشد با برخورد خوب رفتار میکرد. به مال حلال خیلی اهمیت میداد و روی خمس حساس بود. در جوانی جایی کار میکرد که ۵۰ هزار تومان حقوق میگرفت حتی خمس آن را هم میداد.
خواهر شهید سیاهکلی بیان کرد: علاقه او به ادبیات باعث شد وصیتنامه زیبایی را به یادگار بگذارد. تاکید داشت پشتیبان ولایت فقیه باشیم. میگفت نقطه قوت ما ولایت است و نقطه ضعف ما بی توجی به این موضوع. خواهرها را به داشتن حجاب سفارش کرد. میگفت در حال حاضر در جبهه سخت تعدادی از برادران در حال جهاد هستند و دلخوش هستند به جبهه فرهنگی که تداوم جبهه سخت را شامل میشود توسط جوانان حفظ میشود و خواهران با حجاب خود میتوانند پیشگام در این زمینه باشند.
وی درباره شهادتش برادرش گفت: شهادت برادرم و رفت و برگشتش به سوریه برایم شوک بود. شاید نتوانم بگویم چه حسی داشتم، ولی الان بعد از چند سال احساس میکنم خیلی حرفهای نگفته داشتم که باید با پیکرش میگفتم، اما در آن زمان آنقدر در بهت و ناباوری بودم که نتوانستم چیزی بگویم، چون مدت زمان رفتنش به سوریه و بازگشت پیکر ۱۴ روز بیشتر طول نکشید. این در دلم ماند که یک دل سیر با برادرم صحبت کنم.
مریم سیاهکلی افزود: بارها بعد از شهادت حمید مواردی پیش آمد که حضورش را در زندگی احساس کردم. همیشه میخواهم کمکم کند، هر زمان متوسل شدم و کمکی از او خواستم دست رد به سینهام نزده.
انتهای پیام/ 141